از خودم خط کشیده ام تا تو
قطره، من. رود: راه. دریا: تو.
دست هایم دو جاده از خاکند
از زمین با دعا به بالا، تو
از تو دورم که اندکم، اما
با تو بسیار می شوم، با تو
مانده با یک کلاف سرگم، من
پاسخ این همه معما، تو
رو به هر سو که می کنم هستی
بین هر ازدحام، تنها تو
هر چه بیراهه رفته، برگشتم
از "همیشه خودم" به "حالا تو"
نام تو بر دل و لبم جاری
ذکر من "لا اله الا" تو