فکر کنم صاحبکار لفظ درستی نبود من استفاده کردم. منظور مدیر شرکتی هست که من کارمندشم. ولی خب چون قرارداد رسمی بین ما نیست تقربیا از لحاظ امنیت شغلی و مزایایی که یه کارمند معمولی داره و من ندارم، شغلم آزاد حساب میشه. رو این حساب گفتم صاحبکار.
در مورد محرم هم تقریبا تاثیری رو درآمد شرکت نداره. اینم میدونم درآمد شرکت تو چند سال اخیر که من توش بودم خیلی رشد داشته.
از یه طرف تقریبا مطمئنم که نمیتونه یه نیرو جایگزین من بیاره با کیفیت و تجربه کاری من، از یه طرف هم واقعا میترسم اهرم فشار رو برای افزایش دستمزد، تهدید به جدایی از شرکت کنم. ممکنه خیلی رو راست بگه خوش اومدی

به نظرتون اگر من تهدید کردم اونم گفت خوش اومدید، قضیه رو چطور میشه درست کرد که بدون ضایع شدن بگم اوکی ادامه میدم همین منوال ؟
