تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 246 از 469 اولاول ... 146196236242243244245246247248249250256296346 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,451 به 2,460 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #2451
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    12

    بچه های عزیزم حواستون باشه اینجا ایرانه تو بخش نامه آموزش پرورش اومده بین دبیرستان دخترانه و پسرانه باید 5 کیلومتر یا بیشتر فاصله باشه حالا چجوری شما همکلاسی بودید ؟
    دبیرستان ما یه در داره که به دبیرستان پسرا باز میشه همیشه م بازه

  2. #2452
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    دبیرستان ما یه در داره که به دبیرستان پسرا باز میشه همیشه م بازه
    ای بابا من که گفتم منظورم ایران بود... شما که تو فضایی ....

  3. #2453
    آخر فروم باز Genjo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    L.A
    پست ها
    3,298

    پيش فرض

    یه سوتی
    دیشب
    اقا ما خواستیم بریم حمام
    از تو کمد خمیر ریشو ماشین اصلاحو برداشتم...اومد دم بخاری که بند لباس اونجاس مثلا اومد لباس زیر جمع کنم(شرت..زیر پوش..حوله...شلوار) تو حالو هوای خودم بودم دیدم داداشم چشاش گرد شده...نگاه کردم دیدم بجای اون همه لباس یدونه لنگه جوارب برداشتم دارم میرم

    این توش ایهام داشت

  4. #2454
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    دبیرستان ما یه در داره که به دبیرستان پسرا باز میشه همیشه م بازه
    خوش به حالتون چی کیفی میکنین هر چند دیگه دبیرستان دردی دوا نمیکنه کاش پنجره ی کلاس سمت دانشگاه باز میشد چه حالی میداد

  5. #2455
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    بچه های عزیزم حواستون باشه اینجا ایرانه تو بخش نامه آموزش پرورش اومده بین دبیرستان دخترانه و پسرانه باید 5 کیلومتر یا بیشتر فاصله باشه حالا چجوری شما همکلاسی بودید ؟

    ما به همون 5 کیلومترشم قانع ایم

  6. #2456
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    2deep4u
    پست ها
    3,728

    پيش فرض

    ای بابا من که گفتم منظورم ایران بود... شما که تو فضایی ....
    حرفی گفتی اینجا مدارس دخترانی پسرانه همسایه ی هم هم هستن.(باز یمگن زبان فارسی خوبه. کلمه یهم 20000 تا معنی میده)

  7. #2457
    اگه نباشه جاش خالی می مونه armin-radin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    391

    پيش فرض

    بچه های عزیزم حواستون باشه اینجا ایرانه تو بخش نامه آموزش پرورش اومده بین دبیرستان دخترانه و پسرانه باید 5 کیلومتر یا بیشتر فاصله باشه حالا چجوری شما همکلاسی بودید ؟
    گیر ندید ما هم کلاسی هستیم من میدونم

  8. #2458
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    خوش به حالتون چی کیفی میکنین هر چند دیگه دبیرستان دردی دوا نمیکنه کاش پنجره ی کلاس سمت دانشگاه باز میشد چه حالی میداد
    ما به همون 5 کیلومترشم قانع ایم
    دبیرستان ما یه در داره که به دبیرستان پسرا باز میشه همیشه م بازه
    البته حق میدم بهتون شما رو هدایت میکنم به این لینک

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    راستی تاپیک بیش از حد منحرف نشد ؟ بریم سراغ سوتی ها ...
    Last edited by M.etallic.A; 25-02-2008 at 21:17.

  9. #2459
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    انقدر در طول روز سوتی میدم یادم میره الان یکی داغ داغ مال امروز رو یادم رفت

  10. #2460
    آخر فروم باز alil1369's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    متغییر !!
    پست ها
    1,593

    13 اینم یه سوتی از ما

    چند شب پیش خونه ی پسر دایی پدرم دعوت شدیم ، مناسبتش هم این بود که یکی از رفقای قدیمشون بعد از 12 سال برگشته بود ایران اونم دعوت شد ود با زن و بچش !
    ساعت 8:30 بود رسیدیم اونجا منم که از صبح همش این کلاس اون کلاس رفته بودم بعدشم شب قبلش تا صبح یه ترجمه 38 صفحه ای داشتم دیگه حسابی خسته و کوفته بودم داشتم از بی خوابی میمردم !
    رسیدیم اونجا بعد از سلام علیک و اشنایی میخواستم برم صورتمو بشورم که زن پسر دایی پدرم بهم گفت ابمون از بعد از ظهر تا حالا قطع شده !! منو میگی اخ تازه دست شویی هم میخواستم برم ! ای به خوشکی شانش

    این تا اینجای کار
    مردها هم که نشسته بودن داشتن با هم از اتفاقاتی که تو این مدت افتاده حرف میزدن !
    زن ها هم که دیگه خودتون میدونید دیگه !! بچه ها هم نشسته بودن داشتن فیلم گارفیلدو میدیدن منم که حوسلم سر رفته بود به اونا منحلق شدم
    راستی این یارو که تازه از المان برگشته بود یه پسر 4-3 ساله داشت که فارسی خیلی کم میدونست ولی خیلی تون صداش باحال بود
    ما رفتیم لم دادیم رو کاناپه مشغول دیدن شدیم که یهو دیدیم این وروجک میگه از صندلی من بلند شو ، این ماله منه ، منم که تازه داشت حالم بهتر میشد ،حوصله سروکله زدن باهاشو نداشتم بلاخره یکم صاف تر نشسم اونم بشینه !
    هنوز چیزی نگذشته بود شروع کرد به تفتیش بدنی ما هرچی تو جیبام بود پاشید بیرون ! بلاخره پلیرمو دادم بهش تا سرگرم بشه دست از سر کچل ما ور داره ! تو حالو هوای فیلمه بودم دیدم یه چیزی خورد تو سرم .... بنگ صدا داد .... برق از سرم پرید ، داشت با شیشش میکوبید تو ملاجم دیگه داشتم کم کم جوش میووردم ، گفتم چه مرگته یه سری جمله المانی گفت من هیچی حالیم نشد بعد مامانش برگشت گفت اب میخواد بی زحمت شیششو پر کن منم گفتم چشم !

    رفتم تو اشپزخانه شیر ابو باز کردم دیدم اب هنوز قطع ، رفتم سراغ یخچال هرچی برای پارچ شیشه بطری اب سرچ کردم هیچی پیدا نکردم یهو یه بطری نیمه پر اب مدنی به در یخچال پیدا کردم ، باهاش شیششو پر پر کردم بهش دادم
    خدا رو شکر دیگه رفت سراغ بروبچ دیگه وقت شام شد همه نشسته بودن دور میز بچه ها هم چون کوچیک بودن اونجا نشسته بودن تا مادراشون بهشون غذا بدن ، ما هم که جایی نداشتیم نشستیم رو اپن اشپزخانه از شانس بد ما نوشابه و سالاد رو میز کناری من بود دوباره دیدم روشو کرده بمن یسری چیز میز وق وق میکنه منم که کفری شده بودم داشتم کم کم جوش میوردم دوباره ننش گفت علی براش تو شیشش نوشابه میریزی گفتم چشم شیشو پر کردم دادم تا کوفت کنه !
    بعد از شام دیدم رفتارش یه جوری شده تعادل نداره میخوره زمین ، 4 دستوپا راه میره ، داق شده تو دلم گفتم حقته خدا حقتو گذاشت کف دستت . برو حال کن
    همین طوری که داشت راه میرفت خورد تو تلویزیون پخش زمین شد منم داشتم از خنده میمردم
    دیدم پسر دایی بابام روشو کرد بمن گفت علی از کجا بهش اب دادی گفتم از یخچال گفت از کجاش گفتم از بطری کوچیکه به در بود !
    گفت اخ اون الکل بود چقدر بهش دادی گفتم شیششو پر کردم گفت همشو خورده گفتم اره وقتی میخواستم براش نوشابه بریزم شیشش خالی بود ! گفت الاغ :43: تو نفهیدی اون اب نیست گفتم نه مثل اب بود تستش که نکردم !
    بلاخره بد از کلی مکافات بردنش بیمارستان ، اونا که رفتن لم دادم رو کاناپه با خیال راحت رفتم سراغ ماهواره !!
    حس خنکی کردم تو پشتم برگشتم ببینم چیه دیدم سر تاپام خیسه ... چشمتون روز بد نبینه بچهه شاشیده بود رو کاناپه اونم چه .......... 1 لیتری بود کم کم !!
    بله این بود خاطره سوتی هرچی اسمشو میخواین بذارین !

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •