تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دانلود فیلم جدید
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
ماهان سرور
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 246 از 640 اولاول ... 146196236242243244245246247248249250256296346 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,451 به 2,460 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #2451
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دیشب

    زمانی که خواب

    مرا ترک کرده بود

    خنجری به سوی ماه

    پرتاب کردم

    و قلب او را هدف گرفتم

    اینک ماه برای رویاهایم

    خون می گرید…

  2. #2452
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    من اتفاق مهمی هستم

    در کنار تو

    راه می روم

    نفس می کشم

    شعر می خوانم

    و تو در ازدحام دل مشغولی هایت مرا گم می کنی

    مثل صدای عقربه های ساعت

    در هیاهوی آدمها و ماشینها

    وقتی تمام جهان سکوت می کند

    تازه تیک تاکشان را می شنوی



  3. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #2453
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دل بی تو درون سینه ام می گندد
    غم از همه سو راه مرا می بندد

    امسال بهار بی تو یعنی پاییز
    تقویم به گور پدرش می خندد



  5. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #2454
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    سهرابها به سوگ تهمتن نشسته اند
    مانند بلبلان که به گلشن نشسته اند

    رودابه های زخمی محبوس در تنم
    آشفته موی و سلسله دامن نشسته اند

    دهقان ! شتاب کن که ببینی مترسکان
    در فکر شوم خوردن خرمن نشسته اند

    دیدم ستاره ها به زمین پرت می شوند
    گویی که در دهان فلاخن نشسته اند

    بیچاره نوبهارنشینان طرف جوی
    در انتظار ابر سترون نشسته اند

    چون چشمهای پنجره رو به رو که باز
    در چارچوب کوچک آهن نشسته اند

    ته مانده های آینه های شبیه من
    هر روز در محاق شکستن نشسته اند

    چشم سیاه یار ! کجایی ؟ شرابها
    در شیشه های کهنه به شیون نشسته اند

    من کیستم ؟ که این همه هندوی ترک وش
    در انتظار سوختن من نشسته اند



  7. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #2455
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    قرار بود بیایی ولی نه این ساعت
    چقدر منتظرت مانده ام و تو راحت

    قدم زنان و چه بی فکر می رسی و سلام –
    نکرده « حوصله اصلا ندارم » و صحبت

    همیشه یک طرفه با دیالوگی کوتاه
    تمام می شود اما منم که یک ساعت

    همیشه زود می آیم که منتظر باشم
    همیشه دیر می آیی که باز این مدت

    دلم به شور بیفتد ، هزار راه که تو ...
    هزار بار به شیطان به فکر بد لعنت ...
    ....



  9. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #2456
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    در تمامه طول زندگيم
    هيچ کس خلوته تنهائيم را حس نکرد
    آن که سامان غزل هايم از اوست
    بی سرو سامانيم را حس نکرد


  11. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #2457
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    کاش دزدان عاشقی را از وجودم می ربودند
    تا دگر محتاج چشمان سیاه او نباشم
    آن کسی که سالها در دام چشمانش مرا افکنده بود
    دیدمش عشق را تعارف به یک بیگانه کرد
    عشق را آلوده کرد !!!

  13. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #2458
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    و شاعران به تبار شهیدان پیوستند

    ...

    و بدین گونه بود

    که سرود و زیبایی

    زمینی را که دیگر از ان انسان نیست

    بدرود کرد

    گوری ماند و نوحه یی

    و انسان

    جاودانه پا در بند

    به زندان بنده گی اندر

    بماند .




  15. #2459
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    بي تو اكسيژن دردم … و نفس مي خوردم !
    سيب خواهش شده ام ، كرم هوس مي خوردم !

    پشت اين ساعت بي عقربه ، اين ساعت شن
    بي تو هر ثانيه طوفان طبس مي خوردم !!

    گفته بودم كه قناري نشوم حس بديست !
    گفته بودم كه بمان ، بعد قفس مي خوردم !

    يك نفر جاي من اما علفي هرز كشيد –
    پشت پرچين حسد – تيغ هرس مي خوردم !!

    بين چشمان تو تا چشم خودم پل زده ام
    جاي خالي دو خرمايي گس مي خوردم !

    كاروان ! بار من افتاد !! خدا را مددي !
    خوب من ! زود بيا ! بانگ جرس مي خوردم !




  16. #2460
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    وقتی که خانه عشق بیا برو ندارد
    اصلا به ما چه سارا لباس نو ندارد !

    اینجا شکستن دل در پای دوست حتمی ست
    این شهر بی ترحم پیاده رو ندارد !

    جان می دهد رفاقت ، با این همه حماقت
    اصلا نکن شکایت ... ربطی به تو ندارد !!

    در این فضای دلگیر هر جا نشسته ای باش
    این پلکان مرگ است : عقب جلو ندارد !!

    این حرف حرف قرن است ، شکلش کمی قدیمی ست :
    افسوس قلب انسان حق وتو ندارد !!




  17. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •