تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 246 از 638 اولاول ... 146196236242243244245246247248249250256296346 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,451 به 2,460 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #2451
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    جرم من عشق بود

    تفريح تو

    منطق و اعداد

    بگذريم

    سفيد به تن كردي

    بر بوم پنجره اي كوچك

    خورشيد ماه شد

    ماه ، خورشيد .

    حالا فيلسوف بزرگ من

    از جنس همان بهانه ها

    حرفي بگو و برو

    لجاجت كافي ست

    حوب مي داني

    دليل اين نامهرباني ها

    منطق و اعداد نيست

    حتي اگر چنان است كه تو گويي

    جايي

    در خوابهايي شنيده ام

    اعداد هم عاشق مي شوند :

    يك هاي عاشق

    هنگام جمع هم

    دو نمي شوند .




  2. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2452
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    چوب كبريت )

    زنداني كوچكي هستم

    جدا مانده از جنگلهاي بزرگ

    با تني لاغر و موهايي قهوه اي ، شايد

    سيگارت را روشن مي كني

    و به راهت ادامه مي دهي

    چيزي را فراموش نكرده اي ؟




  4. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #2453
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    پرده را می کشم

    می ترسم

    جای خالی ستاره ها در آسمان

    خرگوشهای خواب تو را بترساند

    بگذار این راز

    همیشه پشت پرده بماند




  6. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #2454
    پروفشنال iAR11's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    Heart of Time
    پست ها
    570

    پيش فرض

    یک لیوان چای سبز می نوشم

    پنجاه و پنج ترانهء حزن می شنوم

    بیست و سه شعر موزون را مرور میکنم

    و چند مصرع هذیان می نویسم

    اما زمان نمی گذرد

    زمان نمی گذرد

  8. 3 کاربر از iAR11 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #2455
    پروفشنال iAR11's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    Heart of Time
    پست ها
    570

    پيش فرض

    گـرمی بعد از گیـلاس شـراب
    پیکرم را دلتنگ تو میکند
    و من
    در فکر تو غـوطه میخورم
    (...)
    شاید ثبات عشقی با تو را
    بتوانم در رویا در آغوش بکشم

  10. #2456
    داره خودمونی میشه Ali sepehri's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    زير آسمان خدا
    پست ها
    143

    پيش فرض

    ما مرغ سحرخوان شگفت آواييم/ خونين پروباليم و شفق سيماييم/ در معبر تاريخ چو كوهي بشكوه/ صدبار نشسته ايم و پابرجاييـم/ (سيد حسن حسيني)

  11. این کاربر از Ali sepehri بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #2457
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    در نفسی که بوی فراموشی می دهد
    من ته می کشم
    ای عاشق!
    لحظه ها را به طعنه رام کن
    و آیینه ها را بشمار
    و واژه ای از جنس خورشید بیار
    که من کتابی از جنس واژه های نم کشیده را به چشم نهاده ام
    زمستان سال قبل
    با طرحی از لبخند تو
    گرم گذشت
    امسال برای گرم ماندن

    کلبه ام چه داری؟


    (شعر از خودم)

  13. 3 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #2458
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    سرانجام باغبان در باغ را گشود
    ولی چه فایده!
    گل من هنوز به دیدار دوستان نیامده
    خشکیده شد ...
    آه ...تو هم تمام شدی ...

    (م.ت)

  15. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #2459
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    عاشق اين شعرم


    فرصتي نمانده است

    بيا همديگر را بغل كنيم

    فردا

    يا من تو را مي كشم

    يا تو چاقو را در آب خواهي شست

    همين چند سطر

    دنيا به همين چند سطر رسيده است

    به اينكه انسان

    كوچك بماند بهتر است

    به دنيا نيايد بهتر است

    اصلا

    اين فيلم را به عقب برگردان

    آن قدر كه پالتوي پوست پشت ويترين

    پلنگي شود

    كه مي دود در دشت هاي دور

    آن قدر كه عصاها

    پياده به جنگل برگردند

    و پرندگان

    دوباره بر زمين …

    زمين…

    نه !

    به عقب تر برگرد

    بگذار خدا دوباره دستهايش را بشويد

    به آينه بنگرد

    شايد

    تصميم ديگري گرفت .


  17. 7 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #2460
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    زن
    به شب نگاه مي كند ؛
    ماه
    ، مادر زمين ،
    چادري پر از ستاره را
    روي خواب شهر مي كشد .
    مرد
    روي رخت خواب خستگي
    حلقه حلقه
    روز را مرور مي كند .
    ناگهان
    برقي از افق زبانه مي كشد ،
    چادر سياه شب دو پاره مي شود .
    زن اشاره مي كند به مرد :
    شهاب را ببين و
    آرزو بكن !
    مرد
    آه مي كشد ...
    دخترش ، جميله ، سالهاست
    در سواحل مديترانه عشق را
    مثل گوش ماهي از
    لا به لاي ماسه هاي خيس
    كشف مي كند !
    دخترك عروس بندريست
    كه عروس شهرهاي خاورميانه است .
    دخترك
    لبش سرود سرخ آرزوست ؛
    چشمهاش
    آبي مديترانه را
    روسياه مي كند ؛
    گيسوان وحشي اش
    بوي باد مي دهد
    وقتي از ميان شاخسار سبز سيب
    مي وزد
    وَ آه مي كشد !
    مرد
    آرزوي سيب مي كند ؛
    آرزوي مشت مشت گوش ماهي سپيد ؛
    آرزوي خنده هاي سرخ تر براي دخترش
    آرزوي ِ...
    []
    چند لحظه بعد ...
    عروس شهرهاي خاورميانه بيوه شد !
    چند لحظه بعد
    آبي مديترانه رنگ خون گرفت ؛
    عطر سيب هم يتيم شد !
    چند لحظه بعد
    از صداي انفجار
    مشت مشت گوش ماهي سپيد
    كر شدند !
    چند لحظه بعد
    آن شهاب آرزو
    خانه جميله را خراب كرد !
    چند لحظه بعد ...
    بوسه هاي دخترك
    روي خاك ريخت ...
    خاك سرخ شد !




Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •