آپارتمان ویتو
تلفن زنگ میزنه و جو پشت خطه و میگه : ادی یه کاری داره که توش پول خوبیه !! و ما هم میتونیم پولودیم به برونو !!
تو ماشین جو
جو: ادی گفت که این کار برای خانوادس!! این یارویی که میریم بکشیمش خیلی وقته که دنبالشن ولی تازه جاشو پیدا کردن و میگن توسط پلیس ها ازش محافظت میشه ! ولی ما می تونیم از پسش بر بیاییم !! ( من مافیا 1 رو بازی نکردم ولی اینطور که دوستان میگن این یارو همون تامی آنجلو هستش !!) و میگه که بعد از این کار ویتو باید بره پیش دریک .
تو دفتر دریک
پاپالا میگه که یکی از کارگرامو چون سر کار نیومده دیروز اخراجش کردم !! حالا هم رفیقاش میگن که تا دوستشون سر کار برنگرده کار نمیکنن و من الان میخوام نشونشون بدم که کار یعنی چی!!
تو گارگاه
دریک پاپالاردو : همتون برید سرکار تا مشکلی پیش نیاد !!! و پیرمرده میگه : ما فقط می خواییم دوستمون برگرده سر کار اون خانواده داره !! دریک جواب میده: اون یه هفته سر کار نیومد!! پیر مرد: چون وقتی داشت برای تو کار میکرد افتاد و دستش شیکست !! پسر جوونه میگه : این خپل احمق برای ما ها هیچ ارزشی قائل نیست < کمی با هم دعوا میکنن که استیئ با ته تفنگش میزنه تو دل پسره ! و دریک میگه : اگه میخوایید شما ها هم اخراج نشید یا مشکل دیگه ای پیش نیاد برید سر کارتون. و همه هم میترسن .
دریگ به ویتو میگه : بیا بریم ویتو اینا همشون یه مشت ترسو بدرد نخورن !!
که بهو پیر مرده میگه : ویتو ؟؟ تو پسر اسکالتا هستی ؟؟پدرت همیشه از تو تعریف میکرد !!
چرا با وجود اینکه اینا، اون بلا رو سر پدرت اوردن هنوز داری باهاشون کار میکنی ؟ ویتو میپرسه مگه اونا با پدرم چی کار کردن ؟؟
پسر جوونه میگه : اونا پدرت رو کشتن !! پیر مرده ادامه میده که : یه روز پدرت و استیو دوتایی رفتن بیرون و وقتی برگشتن استیو تنها بود و لباساش خیس شده بود !! و بعدا فهمیدیم که پدرت غرق شده !! ویتو به استیو میگه : اینا چی دارن میگن ؟؟ لباسات خیس شده بود چون داشتی به پدرم کمک میکردی از آب بیرون بیاد درسته ؟؟
استیو جواب میده : نه ، لباسام خیس شده بود چون پدرت زیر آب نمیموند !!
دریک میگه : ویتو به خانواده خودمون فکر کن !! و این موضوع رو ولش کن !! بعد هم که میره دریک رو میکشه !!!
آپارتمان جو
ویتو میاد در خ.نه جو و زنگ میزنه! ولی جو خونه نیستش و یعد ویتو توضیح میده: جو خونش نبود و من رفتم تا یه چیزی بخوروم 2 ساعت بعد که برگشتم هنوز خونش نبود و هوا هم داشت تاریک میشد و من هم داشتم نگران میشدم، پس رفتم دنبالش !
تو رستوران
ادی رو میبینه و ادی میگه : هنری رو چینی ها وسط پارک تیکه تیکش کردن !! و ویتو خودشو میزنه به کوچه علی چپ !! و میگه من هیچی از ماجرا خبری ندارم ! ادی میگه: هر چی باشه هنری تنها نبوده!! چند نفر هم ریختم محله چینی ها و رئیسشونو کشتن !! حالا اونا فکر میکنن یا کار ما بوده یا کار وینچی و از اونجایی که مطمئن نیستن کدوممون بودیم برای انتقام به هر دو حمله می کنن !! و این یعنی یه جنگ !!!
تو مغازه جوزف
ویتو: جو رو ندیدی ؟ جوزف جواب میده : چرا دیدمش، دنبال کار میکشت ! ولی قبل از اینکه حرفمونو تموم کنیم افراد وینچی اومدن و بردنش !!
تو رستوران
ویتو به دو نفر میگه جو کجاست ؟ و جواب میدن پیش وینچیه ! ویتو میگه جو که با شماها کاری نداشته ! یارو جواب میده : وینچی اینطور فکر نمیکنه ! و تو هم باید بیای ! ویتو میگه اگه نخوام بیام چی ؟ یارو میگه تفنگ من اینو نمیگه !!
تو ساختمون-پیش جو
ویتو از جو میپرسه که چی شده ؟ جو جواب میده : وینچی میخواد از یه سرس مسائل سر در بیاره !
وینچی میاد و میگه : یکی به چینی ها حمله کرده و اونها هم سعی کردن منو بکشن !! و چندتا از افرادمو کشتن !! و من فکر میکنم که این همش تقصیر شما هاست !! حالا به من توضیح بدید که چی شده ؟؟ ویتو میگه : ما چیزی نمی دونیم !! بعد یارو ویتو رو میزنه و ویتو هم بیهوش میشه !!
تو ماشین -بعد از فرار از ساختمون
جو از ویتو به خاطر نجات جونش تشکر میکنه !! و میگه من بدجوری زخمی شدم منو ببر پیش دکتر !
پیش دکتر
دکی میگه معلوم هست چه خبره ؟؟ همین الان دو تا از دوستاتونو اوردن اینجا و الان هم خودتو اوردن !! این زندگییه که خودتون خواستید !! همش جنگ و کشتار و خون و........
پیش برونو
برونو میگه پولو اوردی هان ؟؟ من شنیدم هنری توسط چینی ها مرده !! و همچنین شنیدم به چینی ها حمله شده !! چینی ها هم فکر میکنن کار ایتالیا یی ها بوده برا همین هم به وینچی حمله کردن !! و وینچی هم انداخته تقصیر فالکون و چینی ها به فالکون هم حمله کردن و یه جنگ بوجود اومده !!
بذار یه سوال ازت بکنم : مطمعنی این پولی که گرفتی برات سود داشت ؟؟ ویتو جواب میده: تو پولتو گرفتی و بقیش دیگه به تو ربطی نداره !!
برونو ازش میپرسه که اسنت جیه ؟؟ ویتو جواب میده : ویتو اسکالتا !!
برونو میگه: من قبلا یه اسکالتا میشناختم ولی اون مثل تو به موقع قرضشو نمیداد !! بی چاره زنش !! ویتو میگه پس پدرم از تو پول قرض کرده بود هان ؟؟؟ برونو جواب میده : من مجبورش نکرده بودنم تا ازم پول قرض بگیره !! همین طور که تو رو مجبور نکرده بودم !! اگر هم با من کار داشتی میدونی منو کجا پیدا کنی!! و با دستش اشاره میکنه که برو بیرون.