تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 245 از 638 اولاول ... 145195235241242243244245246247248249255295345 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,441 به 2,450 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #2441
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    زندگی او مانند این سربازان خلع سلاح است

    که برای سرنوشت دیگری جامه به تن کردند

    حال چه سود که صبحگاه از خواب بیدار شوند

    به آنان که بی سلاحند و در شک

    این واژه ها را بگویید عشق من

    و اشک هایتان را بشویید

    هیچ عشقی را سر انجام خوش نیست




  2. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #2442
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    در صبحگاه سرد بلورين

    باران از راه مي رسد

    خانه

    هيزم

    اتش

    و شادي دخترك چايكار

    از ادامه خواب خوش ستاره ها .

    در صبحگاه سرد بلورين

    در صسحگاه برداشتهاي سبز

    باران از راه مي رسد .


    مزرعه

    بوته هاي چاي

    وشادي آن برگهاي سبز

    كه يك روز بيشتر زنده اند .




  4. #2443
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    مردي

    كه رو به چهره خورشيد مي رود

    بر سايه سياه خودش

    پشت كرده است .



  5. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #2444
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    گذشت هواپيما.

    هواپيما گذشت.

    آه

    بمبها

    زودتر از كفشها

    رسيده بودند .

    كودك

    پايي نداشت .




  7. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #2445
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    و داستان غم انگيزي ست
    دستي كه داس را برداشت


    همان دستي ست

    كه يك روز

    در خوابهاي مزرعه گندم مي كاشت .



  9. 4 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #2446
    داره خودمونی میشه Ali sepehri's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    زير آسمان خدا
    پست ها
    143

    پيش فرض

    دیشب دوباره/بی تاب در بین درختان تاب خوردم/از نردبان ابرها تا آسمان رفتم/در آسمان گشتم/و جیبهایم را/از پاره های ابر پر کردم/جای شما خالی!!!/یک لقمه از حجم سفید ابر های ترد/یک پاره از مهتاب خوردم/

  11. 2 کاربر از Ali sepehri بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #2447
    داره خودمونی میشه Ali sepehri's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    زير آسمان خدا
    پست ها
    143

    پيش فرض

    مردم همه/ تورا به خدا/ سوگند مي دهند/اما براي من /تو آن هميشه اي / كه خدا را به / تو سوگند مي دهم!/

  13. 2 کاربر از Ali sepehri بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #2448
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    می کشد چشم تو از گوشه به میخانه مرا
    می کند زلف چو زنجیر تو دیوانه مرا


    شسته بودم ز می و جام و قدح دست ولی
    می برد باز لبت بر سر پیمانه مرا


    به هوای لب میگون تو گر خاک شوم
    ذره ای کم نشود رغبت میخانه مرا


    دانه ی خال تو آن روز که دیدم گفتم
    دام زلف تو کند صید بدین دانه مرا


    رخ مپوشان زمن ای سوخته صد بار چو شمع
    شوق روی تو،به یک شعله چو پروانه مرا


    مده ای زاهدم از شاهد و می توبه که نیست
    چون تو گوشی که بود قابل افسانه مرا


    منم ومیکده و صحبت رندان همه عمر
    نیست ای خواجه سرِ خلوت کاشانه مرا


    گر طلسم تن من بشکند ایام،هنوز
    گنج عشق تو بُوَد در دل ویرانه مرا


    در جهان تا بُوَد ازقبله و محراب نشان
    قبله ی جان نَبُوَد جز رخ جانانه مرا


    صاحب تاج و نگینم چو نسیمی تا هست
    بر سر از خاک درش افسر شاهانه مرا

    عمادالدین نسیمی

  15. این کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #2449
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    بر چارچوب ميز

    وقتي چار مرد …

    وقتي كه

    ب

    ر

    گ

    ه

    ا

    ي

    رندگي

    فرو

    مي ريخت

    زن

    با طرحي از دو اشك

    با طرحي از هزار گل پژمرده

    بر دامني بلند

    از پلكان لبخندها و

    روياها

    فرو

    آمد .

    باز هم

    حكم دل بود

    باز هم مرد

    دلي نداشت .




  17. #2450
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    از گم شدن همه مي ترسيم

    اما زيباترين روز زندگي ام

    روزي بود

    كه با تو در ميانه جنگل

    گم شدم .




  18. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •