آدماي اجق وجق!
عاشقياي تق و لق !
بدون قصه و غزل
افاده ها طبق طبق !
قصه دلبستگيا
قصه خون و خاطره
پشت دو تا جمله عشق
يه ديو غم منتظره!
آدماي اجق وجق!
عاشقياي تق و لق !
بدون قصه و غزل
افاده ها طبق طبق !
قصه دلبستگيا
قصه خون و خاطره
پشت دو تا جمله عشق
يه ديو غم منتظره!
هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان!
ایوان مدائن رو ایینه ی عبرت دان!
نصيب ماست بهشت اي خداشناس برو
که مستحق کرامت گناهکارانند
نه من بر آن گل عارض غزل سرايم و بس
که عندليب تو از هر طرف هزارانند
دلی کز معرفت نور و صفا دید
به هر چیزی که دید اول خدا دید!
دیده بر راه نهادم همه روز
تا درآیی تو به اعزاز امشب
من و تو هر دو تمامیم بهم
هیچکس را مده آواز امشب
بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سخت بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
مدتي شد كز حديث اهل دل گوشم تهي است
چون صدف زين گوهر شهوار آغوشم تهي است
تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمیباشد!
-در شعر سور رئال آوانگارد پيش رو…؟! )
( تكنيك موج پنجي اشعار آركائيك…؟! )
استاد يكشبه به خودش باد مي كند
آسي كه دل نبود شده مثل آس پيك!!
…( من با خود خود نرودا شام مي خورم
با بورخس عزيز ، همان يار فابريك !! )
بعدش دوباره به به و چه چه …وكف زدن
ده تا فلاش و صورت شاعر :كليك ! كليك !!
درد زده است جان من میوهی جان من کجا
درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
هم اکنون 5 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 5 مهمان)