اگه
اگه چشمات بگن آره
هیچکدوم کاری نداره...
اگه
اگه چشمات بگن آره
هیچکدوم کاری نداره...
تو مثل ستاره
پر از تازگی بودی و نور
و در دستت انگشتری بود از عشق
و پاکیزه مثل درختی
که از جنگل ابر برگشته باشد
سر آغاز تو
مثل یک غنچه سرشار پاکی
زمین روشنی تو را حدس می زد
تو بودی هوا روشنی پخش می کرد
و من
هر گلی را که می دیدم از
دستهای تو آغاز می شد
و آبی که از بیشه ی دور می آمد آرام
بوی تو را داشت
من از ابتدای تو فهمیده بودم
که یک روز خورشید را خواهی آورد
.. سلمان هراتی...
در ایــن خونـــه رو همـــه بازهــ /// آدمـا از هجـــوم ســر ریــزن
حــال اون آدمــی رو دارم کهـــ /// زندگیـشـو تویـه کوچــه میــریـزن
.
یاد ســهراب بخیــر
آن سپهـــری كه تا لحظـــه خاموشــی گفت
تــو مـرا یاد كنــی یا نكنــی
من بــه یادت هستـــم
آرزویـــم همــه سرسبـــزی توسـت
.
بی تو این عشق غریب است، بهارم! برگرد
این همه فاصله آید به چه کارم؟ برگرد
آسمان خسته تر از من، وَ من از رفتن تو
پُرم از ابر، که همواره ببارم، برگرد
سهمم از شعر، فقط گریه شده، ماهِ غزل!
ها ... دگر خاطره از خنده ندارم، برگرد
بی تو اینجا قفسی تنگ تر از خاطره هاست
قدر این پنجره من تاب نیارم، برگرد
صبر بارانی من را که خزان دزدیده ست
بی تو این عشق غریب است، بهارم! برگرد
من کـارے بلـد نیستـ َمـ ، جـُـز ؛ ...
قنـاعت کـردن بـه "حضورَت" ....
.
.
.
حتـــے در چنـد خیابان آن طرفـ تـَر ...
![]()
از این حالم شدم خسته /چه بد دردیه این حس تنهایی
_________________________
همین جوری گفتم دیگه به قافیه و کوتاه بودنش ببخشید![]()
تو شعرای سپید من جایی نمونده واسه تو ...
سیاهی و در به دری از روزگار من برو ...
Last edited by Alireza_SA; 27-05-2011 at 15:11.
اسب سپید جاده ها بهاره
سبد سبد نسیم و گل میاره
چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم
تمبر و پاکت هم هستـــ
و یک عالمه حرفـــ
کاش کسی جایی منتـــــــــظرم باشه....
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)