تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 243 از 638 اولاول ... 143193233239240241242243244245246247253293343 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,421 به 2,430 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #2421
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    کنار خبرهای هوا شناسی رادیو

    عده ای خمیازه می کشند

    باران قرارش را به هم زده بود

    و مردی که بارانی اش را

    کنار چشم انتظاریش آویخته بود

    مردی که می گفت راز ابر ها را می داند

    با بارانی اش اکنون

    زیر دوش ایستا ده است

  2. #2422
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    نه آنقدر با تو دوست بودم

    كه برای دیدنت

    به كافه ای در آن سوی شهر آمده باشم

    نه آنقدر عاشقت

    كه برای كشتن ات تپانچه ای بخرم...

  3. 4 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #2423
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دریانوردان

    هر چه به دریا می روند

    خشک تر باز می گردند



    آن که به خشکی نشسته است

    در شهری آن سوی دریاها

    از پله هایی تاریک پائین می رود

    و در چشمه ای روشن

    به گوهری نایاب می رسد



    دریانوردان

    به حسادت

    رسن در گردن او می افکنند

    و خود را حلق آویز می بینند

  5. #2424
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض


    شعبده‌بازی غمگینم
    عاشق تو شدم
    که به جای گُل
    از کلاهم بیرون آمدی
    و به سمت دنیا دویدی

    دستم
    به گَردِ پای تو هم نمی‌رسد
    چاره‌ای نیست
    تا فریب زندگی را نخورده‌ای
    باید جاده را لوله کنم
    زیر بغلم بزنم و برگردم
    تا به نمایش بعدی برسیم


    (مهدی غلامی)

  6. 2 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #2425
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    گفتی نمی خواهی که دریا را بلد باشی
    اما تو باید خانه ی ما را بلد باشی
    یک روز شاید در تب توفان بپیچندت
    آن روز باید ! راه صحرا را بلد باشی
    بندر همیشه لهجه اش گرم و صمیمی نیست
    باید سکوت سرد سرما را بلد باشی
    یعنی که بعد از آنهمه دلدادگی باید
    نامهربانی های دنیا را بلد باشی
    شاید خودت را خواستی یک روز برگردی
    باید مسیر کودکی ها را بلد باشی
    یعنی بدانی " ...مرد در باران " کجا می رفت
    یا لااقل تا " آب - بابا " را بلد باشی
    حتی اگر آیینه باشی، پیش آدم ها
    باید زبان تند حاشا را بلد باشی
    وقتی که حتی از دل و جان دوستش داری
    باید هزار آیا و اما را بلد باشی
    من ساده ام نه؟ ساده یعنی چه؟... نمی دانم
    اما تو باید سادگی ها را بلد باشی
    یعنی ببینی و نبینی!...بشنوی اما...
    یعنی... زبان اهل دنیا را بلد باشی
    چشمان تو جایی است بین خواب و بیداری
    باید تو مرز خواب و رویا را بلد باشی
    بانوی شرجی! خوب من! خاتون بی خلخال!
    باید زبان حال دریا را بلد باشی
    شیراز رنگ خیس چشمت را نمی فهمد
    ای کاش رسم این طرف ها را بلد باشی
    دیروز- یادت هست- از امروز می گفتم
    امروز می گویم که فردا را بلد باشی
    گفتی :" وجود ما معمایی است...." می دانم
    اما تو باید این معما را بلد باشی

    (دکتر محمدحسین بهرامیان)

  8. #2426
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض



    من، میز قهوه‌خانه و چایی که مدتی‌ست…
    هی فکر می‌کنم به شمایی که مدتی‌ست…
    «یک لنگه کفش» مانده به جا از من و تویی
    در جستجوی «سیندرلایی» که مدتی‌ست…
    با هر صدای قلب، تو تکرار می‌شود
    ها! گوش کن به این اُپرایی که مدتی است…
    هر روز سرفه می‌کنم اندوه شعر را
    آلوده است بی‌تو هوایی که مدتی‌ست…

    دیگر کلافه می‌شوم و دست می‌کشم
    از این ردیف و قافیه‌هایی که مدتی‌ست…
    کاغذ مچاله می‌شود و داد می‌زنم:
    آقا! چه شد سفارش چایی که مدتی‌ست…



    (مرحوم نجمه زارع)

  9. #2427
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    وقتی بهار شد تو آمدی
    وقتی بهار شد تو رفتی
    وقتی بهار شد تنها ماندم
    ولی من فصل بهار را یکبار دیدم
    همان لحظه ای که تو آمدی
    دیگر بعد از آن بهاری نبود

  10. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #2428
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    اینقدر فاصله نگیر
    این طناب تا پوسیده نگردد پاره نمی شود
    بگذار عبور زمان آن را گسسته کند
    نه کشش من و تو ...

  12. 3 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #2429
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    روز گذشت شبی آمد
    شب گذشت روزی نیامد
    آن هنگام که روی برگه ای نوشتی :
    رفتم بی تو ... می روم با او ...

  14. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #2430
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    خرت وپرت هاي اين خانه
    چشم تو رادور كه مي بينند
    يكبند پشت سرم حرف مي زنند
    گلدانها
    پرده ها
    تختخواب آشفته
    ظروف تلنبار برهم
    مجلات بازمانده بر ميز
    حتا اين گربه ي بي چشم و رو
    كه در غياب تو ترجيح مي دهد
    حياط همسايه را.
    مي گويند تو كه نيستي
    تنبل مي شوم
    وسمبل مي كنم
    هر مهمي را
    كسي نيست به اين كله پوك ها بگويد
    وقتي تو نيستي چه فرق مي كند
    فرقم را از كجا باز كنم
    و يقه ام را تا كجا،
    از فرودگاه كه بردارمت
    خواهي ديد ريش سه روزه ام
    سه تيغه است و معطر
    و خط اطو بازگشته است
    به پيراهن و شلوارم.



  16. 3 کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •