از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟
به کجا می روم آخر ننمایی وطنم؟
از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟
به کجا می روم آخر ننمایی وطنم؟
مرنجان دلم را كه اين مرغ وحشي
ز بامي كه برخاسته مشكل نشيند
دانه تـوئی , دام تـوی , باده تـوئی , جام تـوئی
پخته تـوئی, خام تـوئی, خام بمـگذار مـرا
این تن اگر کم تندی , راه دلم کم زنـدی
راه شـدی تا نبـدی, این همه گفتار مـرا
اینجا
ابرهای خاکستری
بر آسمان دلم
هزاران نقش بسته اند
بی تو تنها
نقشی از بودن را در نبودنت
تکرار می کند
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بیتو به سر نمیشود
جان ز تو جوش میکند دل ز تو نوش میکند
عقل خروش میکند بیتو به سر نمیشود
در دایره ی قسمت ما وضع چنین شد
شادی به تو دادند و به من درد جدایی
بر رهگذر خسته و آواره مخور غم
او منزل شب دارد و یک سقف خدایی
یاد باد آنکه بروی تو نظر بود مرا
رخ و زلفت عوض شام و سحر بود مرا
یاد باد آنکه ز نظارهی رویت همه شب
در مه چارده تا روز نظر بود مرا
یاد باد آنکه ز رخسار تو هر صبحدمی
افق دیده پر از شعلهی خور بود مرا
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
یاد باد آن که چو چشمت به عتابم میکشت
معجز عیسویت در لب شکرخا بود
يادها انبوه شد
در سر پر سرگذشت
جز طنين خسته افسوس نیست
رفته ها را بازگشت
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)