تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 241 از 469 اولاول ... 141191231237238239240241242243244245251291341 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,401 به 2,410 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #2401
    پروفشنال rvin@'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    هرجا که خلاقیت و تنوع باشه!
    پست ها
    647

    پيش فرض

    کلاس اول که بودم ، بچه ها که برای آب خوردن بیرون میرفتن از کلاس به خاطر دقت نکردن اجازه گرفتنشون رو از خانوم معلم نمی دیدم.

    یه روز یهو تشنم شد. بلند شدم بدون حتی نگاه کردن به معلم رفتم بیرون یه چرخی زدم ، آب خوردم و برگشتم.

    از در که وارد شدم دیدم همه دارن به من نگاه می کنن.تازه دوزاریم افتاد. شانسی که آوردم خانوم معلمون خیلی مامان و مهربون بود

  2. #2402
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    دقیقا منم میخواستم کسی چیزی متوجه نشه بی خیال شید سوتی بگین نه نخندیم درس عبرت بگیریم

  3. #2403
    داره خودمونی میشه m_s20's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    103

    پيش فرض

    دیروز با مامانم کل انداخته بودم که مثلا شما چیکار میکنین تو خونه مثلا ما مردا پدرمون در میاد بریم سر کار وقتی هم خسته کوفته میایم خونه یا غذای سوخته تحویلمون میدین یا برنج وا رفته و اینا ... خلاصه مامانم در اومد گفت خوب شما که واردی پا شو غذا بپز ببینیم چند مرده حلاجی!

    منم گفتم کاری نداره که !! الان نیم ساعته یه غذایی می پزم که باهاش انگشتاتون رو هم بخورید!! خلاصه رفتم یه پیاز پیدا کردم و چاقو رو برداشتم پوست بگیرم یه مرتبه پیازه از دستم در رفت و افتاد پشت کابینت !!
    بد بختی همین یه پیاز هم تو خونه ما بیشتر نبود . حالا این کابینت ما هم یه چیز دکلیه که پشتش بسته است و اندازه یه راه گربه فقط جاداره که بری پشتش با یه مکافاتی خودمو له کردم تا رفتم پشتش تاریک تاریک هم بود خلاصه نیم ساعت طول کشید تا این پیازه رو از اونجا نجات دارم !!!
    و توی این نیم ساعت مادرم و خواهرم دست به سینه وایساده بودن و به ریش من ...ریش که ندارم به سبیل من می خندیدند!!!

  4. #2404
    داره خودمونی میشه m_s20's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    103

    پيش فرض

    اگه دقت کرده باشین یه سوتی الان مرادی داور بازی استقلال - سایپا داد موقعی که کارت زرد دوم رو به بازیکن سایپا نشون داد هر چی تو جیباش گشت کارت قرمز رو پیدا نکرد !! و بازیکن اخراجی سایپا دیگه رسیده بود دم رختکن که تازه مرادی کارت قرمز رو پیدا کرد و نشون داد!!!

    راستی چقدر فرت و فرت کارت میداد و اخراج میکرد؟!!!!!

  5. #2405
    در آغاز فعالیت Cold snake's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    in my home
    پست ها
    21

    پيش فرض

    تاکسی؟....تاکسی؟ببخشيد آقا تا پاهار راه چاستر سوار ميکنيد؟

  6. #2406
    پروفشنال rvin@'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    هرجا که خلاقیت و تنوع باشه!
    پست ها
    647

    پيش فرض

    یه سوتی باحال تو برنامه نود:
    فردوسی پور به یارو می گفت از 35000 تا 70000 یه عدد بگو می گفت 4560 . می گفت از 105000 تا 140000 یه عدد رو انتخاب کن . می گفت 100299. آخرشم فردوسی پور جای اون خاک می پاچید و خودش یه عدد بهش می گفت.من که کلی خندیدم کلیپش رو دیدم.

  7. #2407
    آخر فروم باز robert's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,438

    پيش فرض

    تاکسی؟....تاکسی؟ببخشيد آقا تا پاهار راه چاستر سوار ميکنيد؟
    خداییش خیلی خندیدم !!
    چهار راه پاستور منظورت بود دیگه !!
    فکر کنم این خطای منطقی تو مغز هست که نمیتونه جمله سازی رو درست انجام بده (( جسارت نباشه ها !! اتفاقی پیش میاد !! همیشه اینطور نیست ))

  8. #2408
    اگه نباشه جاش خالی می مونه fuse's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    خیابوون ...
    پست ها
    287

    پيش فرض

    یه روز که تو صف نونوایی بودم یه پیرمرد جلوم بود که نونش رو گرفت و میخواست بره که یهو دستش رو طرف من آورد . منم فکر کردم میخواد با من دست بده و خداحافظی کنه . دستم رو به طرفش دراز کردم و دست دادم که زد رو دستم و اشاره کرد به پشت سر من !!! دیدم پشت سرم به دیوار یه عصا هست اونو میخواست . اونوقت نونوا هر هر داشت به من میخندید . منم بدون اینکه چیزی بگم و نون بخرم رفتم خونه و تا یه هفته از جلوی نونوایی محلمون رد نمیشدم ...

  9. #2409
    آخر فروم باز MILIN3M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    IN SHIT
    پست ها
    2,244

    پيش فرض

    دوستان سلام...من یه سوتی یادم اومد و ضایع شدنم...چند وقت پیش تو اصفهان رفته بودیم

    بودیم خوستگاری داییم

    اقا مجلس رسمی و خیلی جدی.................هیچکی حرف نمیزد و سکوت شدیدی حکم فرما بود:43:

    اقا ما یکم به پسته و بادوم حساسیم اگه بخورم یه ساعتی شکمم صدای ساز دهنی میده

    خلاصه وسط مهمونی گفتم یک سکوتی حکم فرما شده بود که نگو هون لحظه معده من هم فرصتو غنیمت شمرد و شروع کرد به اجرای اخرین اهنگش...خلاصه دیدم بابامو داییم دارن بد بهم نگاه میکنن

    منم برای اینکه سر این معدهه رو به یه کاره دیگه مشغول کنم چشم افتاد به اون خیار زردا یکم نگاه کردم بعد همون لحظه که خم شدم ازون خیار زردا بر دارم کمی استرس داشم همون لحظه دادشم که کنارم بود یه عطسه جانانه کرد طوری که من بدبخت هول شدم زدم همه میوه ها رو پغشه پلا کردم باز یه نگاه کردم دیدم بابامو داییم ...................... خلاصه ما همون جوری که یه چشمون به بابامون بود زیر چشمی پوست موز رو کندیم.............اقا یه لحظه دیدم بابام اینطوری شده به خودم اومدم دیدم همه دارن نگام میکنن نشسته بودم موزو همینطوری توی دست میخوردم( تو مهمونی رسمی مثلا باید با کارد ببریش)

    خلاصه خواستگاری که تموم شد من وضعم شده بود عین این اسمایله

  10. #2410
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    پست ها
    455

    پيش فرض

    یه سوتیه یه خطی

    تو محوطه ی دانشگاه چنتا از بچه ها دوره یه نفر حلقه زده بودن... دیدم اه ه ه این همون یارو مهندسست که من خیلی باید پاچه خاریشو بکنم !! خیلی گرم رفتم طرفشون هنوز بهشون نرسیده بودم داد زدم سلام مهندسس تا یارو برگشت من بهش دستم داده بودم یهو دیدم اون نبید...!!!!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •