مدعی دید کراواتم و غرید چو شیر
گفت: این چیست که بر گردن توست ای اکبیر؟
گفتمش: چاکرتم، نوکرتم، سخت مگیر!
میکنم پیش تو اقرار که دارم تقصیر
کانچه اسباب گرفتاری هر مرد و زن است
همه تقصیر کراوات من است!
لکهی غرب به دامان شما اصلا نیست
نام دختر کتی و مرسده و ژیلا نیست
کت خوشفرم شما طرح فرنگیها نیست
جین آن تازهجوان تحفهی آمریکا نیست
این کراوات فقط کار سوئیس و وین است
همه تقصیر کراوات من است!
گر که سیمرغ نشسته است سر قلهی قاف
کند از یاری مرغان دگر استنکاف
گر که اصناف ندارند اثری از انصاف
گر کند بخش خصوصی به خلایق اجحاف
گر فلان گردنه در دست فلان راهزن است
همه تقصیر کراوات من است!
آن سخنهای غمانگیز که مردم گویند
آن چه از شدت بحران تورم گویند
آن چه از روی تاسف به تالم گویند
یا که از راه تمسخر به تبسم گویند
و آن چه نشخوار زن و مرد به هر انجمن است
همه تقصیر کراوات من است!
گر به هر کوچه زباله است چو خرمن توده
گر در این شهر ز بس گشته هوا آلوده
دم به دم دود به حلق تو رود یا دوده
کارها گر همه پیچیده به هم چون روده
جویها گر همه آکنده ز لای و لجن است
همه تقصیر کراوات من است!
خیط گر وضع اتوبوس بوَد داخل خط
یا اگر مثل غریقی تو، گرانی است چو شط
گر خر کلحسن از گرسِنگی گشته سقط
اگر آن لامپ که روزی سه تومن بود فقط
این زمان قیمت او بیشتر از صد تومن است
همه تقصیر کراوات من است!
ابوالقاسم حالت