تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 24 از 31 اولاول ... 14202122232425262728 ... آخرآخر
نمايش نتايج 231 به 240 از 304

نام تاپيک: سریال پنج کیلومتر تا بهشت

  1. #231
    آخر فروم باز yashgin128's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    1,369

    پيش فرض

    به نظر من باید این تاپیک بی خیال بشیم بریم دنبال ساختمان پزشکان
    شنیدم سری دومشم می خواد بیاد
    واقـــــــعــــــــــــا.. ...؟

    دوستان تو چند قسمت قبل توجه کردید که زمانی که امیر حسین و اون دختره روحه تو خونه امیر حسین بودند .دختره برگشت گفتش که من از خونه خالی بدم میاد و امیر حسین که تو باغ نبود گفت چرا که اون دختره روحه فورا بحث رو عوض کرد....
    نامرد معلوم نیست تو این خونه خالی داشته چیکار میکرده(بهتره بگم چیکار میکردن....؟)
    دوستان من حساب کردم حدود 9 روز از روزی که سریال شروع شد تا روزی که تو اون قسمت شب شد و امیر حسین رفت به خواب ایدا طول کشید با این اوصاف حدود 9 روز دیگه باز شب میشه و میره تو خوابش پس اگه این قسمت ها رو هم نبینین خیلی فرقی نمیکنه فقط همون 9 روز دیگه بیاین اون قسمتشو ببینید

  2. 4 کاربر از yashgin128 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #232
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض گفت‌وگو با شهنام شهابی بازیگر سریال «پنج كیلومتر تا بهشت»

    با تمام توانایی‌هایت مقابل افخمی‌بی صلاحی
    روند همیشگی تولید آثار مناسبتی و تصویربرداری همزمان با پخش گریبانگیر این مجموعه و بازیگران آن هم شده و فرصتی را برای تماشای سر فرصت سریال خود یا رقبایشان به آن ها نمی‌دهد. شهابی از تجربه کار با افخمی ‌با وجود تمام این خستگی ها راضی به نظر می‌رسد و تصور می‌کند با وجود توجه سریال های رمضانی امسال به مسائل ماورایی این بهروز افخمی‌ است که پیشرو تولید این آثار در تلویزیون به حساب می‌آید و موفق خواهد بود.

    پیش از این در سریال مناسبتی ماه رمضان بازی کرده بودید؟
    نه راستش اولین باری است که در یک سریال ویژه رمضان بازی می‌کنم.

    این آثار با دیگر تولیدات تلویزیونی تفاوتی دارند یا پروسه تولید مشابهی را طی می‌کنن
    د؟
    روند تولید کاملا متفاوت است چرا که یک اثر مناسبتی باید به پخش برسد به همین دلیل عوامل مدت زمان بیشتری کار می‌کنند و البته حساسیت های بیشتری هم بر کار وجود دارد. کار ما هم یک روز جلوتر از ماه رمضان به روی آنتن رفت و با وجود اینکه بنا بود جمعه ها پخش نداشته باشیم، تمام طول هفته به روی آنتن خواهد بود که این امر بر سرعت عمل ما اضافه کرده است.

    چه شد که برای حضور در سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» انتخاب شدید؟
    زمانی که دستیار آقای افخمی ‌با من تماس گرفت، به واسطه علاقه بسیاری که از گذشته به همکاری با او داشتم و همیشه دنبال فرصتی برای یک تجربه کاری با او می‌گشتم بی برو برگرد نقش را قبول کردم. حضور در پنج کیلومتر تا بهشت باعث افتخارم است و این آشنایی خوبی بود. چرا که کار با افخمی‌به منزله یک دانشگاه بود و دید مرا نسبت به بازیگری تغییر داد. کاری که تولد دوباره من و افتخار کارنامه بازیگری ام به حساب می‌آید.

    امسال جز شبکه تهران که اثری طنز را به روی آنتن فرستاده است، دیگر شبکه‌ها سریال‌هایی با فضای ماورایی و با کاراکترهای روح و فرشته و شیطان دارند. فکر می‌کنید این اقبال به ماورا ناشی از چیست؟
    تصور می‌کنم از ابتدا علیرضا افخمی ‌بود که این قضیه را در صدا و سیما باب کرد و جا انداخت و اگر افراد دیگری هم در این زمینه فعالیت کنند این افخمی‌است که در این مسیر پیشرو به حساب می‌آید. او بود که این مباحث را در ایران با سریال «او یک فرشته بود» به وجود آورد یا اثر دیگری که به نویسندگی او با این مضامین روی آنتن رفت، «اغما» بود. تجربه افخمی‌در این زمینه‌ها بسیار زیاد است و او با آگاهی از اینکه مخاطب چه می‌خواهد و چه چیز باب میلش است، سریالی را روانه آنتن می‌کند که بیننده ها را دنبال کار می‌کشاند. گرچه اکنون مشخص نیست ماحصل این سریال چه خواهد شد اما گروه سازنده و بازیگران به افخمی‌ایمان دارند. خود من در مواجهه با مردم و برخوردهایشان بازتاب مثبتی گرفته‌ام و افراد بسیاری گفته‌اند که کار را با علاقه پیگیری می‌کنند.

    کار شما در این سریال با فیلمنامه کامل شروع شد؟
    زمانی که من به گروه پیوستم و بازی‌ام شروع شد، سه قسمت از متن نوشته شده بود که در این سه قسمت اولیه شخصیت «جمشید» حضور چندانی ندارد اما از قسمت پنجم است که حضور او پررنگ می‌شود. با این حال فیلمنامه نبود که در وحله اول مورد توجه من قرار گرفته بود بلکه سعادت همکاری با آقای افخمی ‌مرا به حضور در این سریال ترغیب کرد.

    حالا که سریال به روی آنتن رفته نگارش فیلمنامه تمام شده است؟
    نه هنوز نگارش ادامه دارد و هر روز سه چهار صفحه جلو می‌رویم.

    جمشید چطور شخصیتی است؟
    راستش از من خواسته اند حرفی درباره آن نزنم چون ممکن است قسمت های بعدی لو برود! فقط امیدوارم مردم ببینند و کار را بپسندند.

    در قسمتی که جمعه شب به روی آنتن رفت با نگرانی که جمشید از نبود امیرحسین نشان داد، احساس کردم کلیشه های مرسومی‌ چون حسودی فرزند خانواده به عزیزکرده پدر در این کار شکسته شده است. در این باره هم نمی‌توانید حرفی بزنید؟
    باور کنید دست و بالم برای حرف زدن در این باره بسته است!

    فرصت شده کار را ببینید؟

    قسمت اول را همه گروه سر صحنه با هم دیدیم. به هرحال افخمی‌دوست داشت کار بهتر از این ها به روی آنتن برود. اما طبق معمول آثار مناسبتی فشار زیادی برای کار روی آقای افخمی ‌وجود دارد که تدوین همزمان، نگارش قسمت های تازه و کارگردانی بر این فشار می‌افزاید.

    پس با این روند به نظرتان شتاب زدگی تحمیل شده به گروه، لطمه ای به جریان ساخت وارد نکرده است؟
    افخمی‌با اینکه خسته است با دقت و انرژی تمام سر کار می‌آید و با دقت کار را دنبال می‌کند. نه اینکه به بهانه کمبود زمان از دقتش بر کار کم کند. او این روزها خیلی خسته است اما این خستگی را به گروه انتقال نمی‌دهد. او ممکن است روزی یک ساعت فرصت برای خواب داشته باشد اما با تمام فشاری که تحمل می‌کند، به همراه تمام گروه به شدت مشغول کار هستیم و امیدواریم نتیجه آبرومند باشد.

    شما روزی چند ساعت آفیش می‌شوید؟

    بستگی دارد. روزهایی بوده که کار به 13، 14 تا 18 ساعت هم کشیده شده. همه چیز به این بستگی دارد که چه میزان از متن جدید آماده شده باشد.

    توانسته‌اید سریال‌های دیگر ماه رمضان را هم ببینید؟
    گرفتاری کار فرصتی برای این کار باقی نگذاشته است.

    چه نظری درباره روند ساخت تله فیلم ها دارید؟
    تله فیلم تنها می‌تواند منبع درآمد خوبی باشد. من به شخصه فیلم تلویزیونی ندیده ام که با تمرکز ساخته شده بود. افراد به این آثار صرفا به عنوان یک بیزینس کاری نگاه می‌کنند. من هم آخرین بار در فیلم تلویزیونی سرایدار به کارگردانی محمدرضا خاکی بازی کردم که قرار بود دو روز قبل از اربعین به روی آنتن برود و تصویربرداری آن دو روز پیش از اربعین به پایان رسید!

    در «پنج کیلومتر تا بهشت» هم مثل «تاوان» نقش فرزند یک خانواده پولدار را بازی کرده‌اید.
    برایم مثالی بزنید که در سینمای ایران به کسی نقش های متفاوتی پیشنهاد داده باشند؟ شاید بخشی از این اتفاق به شانس ارتباط داشته باشد. به ویژه در آثار طنز این تکرار دیده می‌شود و تهیه کنندگان حاضر به ریسک نیستند. من به شخصه دوست دارم اتفاقات تازه ای در کارنامه کاری ام رخ دهد. برای مثال در فیلم سینمایی شش و بش که عید فطر اکران خواهد شد، نقش متفاوتی را ایفا کرده ام. اما درباره چیزی که به آن اشاره کردید مسئله این است که برای مثال وقتی میگوییم شخصیت پولدار، یک سری اتفاقات کلیشه ای به ذهن مردم خطور می‌کند که باید بازیگر سعی کند به آن ها دچار نشود. برای مثال وقتی آب را در نظر بگیریم هم آب وحشی مثل رودخانه و دریا به ذهنمان می‌رسد هم آب آرام یک برکه. اما باید در وحله اول اتفاق اصلی آب را به تصویر کشید.

    ارتباطتان با دیگر بازیگران در «پنج کیلومتر تا بهشت» در تعامل با کارگردان چطور بود؟

    داریوش فرهنگ، مهدی سلوکی و شهرام قائدی از جمله هم بازی هایم بودند و آقای افخمی ‌آنقدر به همه چیز از فیلمبرداری تا بازیگری تسلط و اشراف خوبی دارند که می‌دانند دقیقا از بازیگر چه می‌خواهند. این می‌شود که تو هرچقدر هم که بازیگر باشی در برخورد با آقای افخمی ‌بی صلاح هستی و او بازیگر را درست به همان سمتی که مدنظرش است می‌برد.


    پ.ن: وقتی مردم نیم ساعت بعد از 17ساعت روزه داری و گرما و عطش افطار می کنن! و شبکه های دیگه برنامه قشنگی برای پخش نداره! معلومه که مجبورن همون کانال رو ببینن! البته خیلی ها بعد از 20:30شبکه 2 سریال جذاب و دیدنی 5کیلومتر تا بهشت زهرا رو نیگاه می کنن

  4. #233
    حـــــرفـه ای Hamid Hamid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    خانه ام گلخانه ي يـــــــاس است
    پست ها
    3,817

    پيش فرض

    سلام ... ديشبش به نظر كمي جذاب شدش ... ولي بازم 2 خط حرف زد اين جمشيد نيم ساعت طول كشيد !!

    اگه امشب باباهه نميره و سكته نكنه فكر كنم سريال روندش از اين كسالت آور بودن خارج شه.

  5. 2 کاربر از Hamid Hamid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #234
    پروفشنال Mr.World.Wide's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    قم
    پست ها
    789

    پيش فرض

    سلام
    من نمیدونم این کارگردان های ایرانی یه مشاوره ای چیزی ندارن درباره مسائل مذهبی؟
    یا ساختن جلوه های ویژه رو بلد نیستن؟نمیتونن جوری بسازن که روح وارد دنیای مادی نشه تا این همه سوتی پیش نیاد؟
    برای اینکه برای مردم فابل فهم کنن میان از این روش های مزخرف استفاده میکنن.
    بابا روح به دنیای ما احاطه داره نه اینکه پاشه با دو پاش راه بره و چتر دستش بگیره.واقعا افتضاحه
    یعنی اگه دانش جلوه های ویژه رو داشتن میشد این فیلم رو ترکوند

  7. این کاربر از Mr.World.Wide بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #235
    پروفشنال Amirdb's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2009
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    800

    پيش فرض

    میگن آب بستن تو سریال این جوریه
    باباهه میگه جمشید, بیا اینجا, جمشید سه دقیقه تعمیرکار رو نیگاه میکنه, دو دقیقه کف زمینو, سه دقیقه از پله ها میاد پایین, دو دقیقه میرسه به پدره بعد اوهوم میکنه سه دقیقه طول میکشه باباهه برگرده ..... باباهه میگه جمشید بهم بگو چی شده؟ نیم ساعت شروع به گفتن جمشید طول میکشه بعد تا میاد بگه آهنگ تیتراژ پخش میشه..

    چیز بوک : دی

  9. 16 کاربر از Amirdb بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #236
    اگه نباشه جاش خالی می مونه scali's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    محل سكونت
    جایی همین نزدیکی
    پست ها
    414

    پيش فرض

    راستی این تیکه هم خیلی ضایع بود که گفتش کریم چه اسم غلط اندازیه .

    بابا اینجور اسم ها مثل کریم و مجید حرمت داره . که واسه گفتن قرآن ازش استفاده می کنیم .

  11. 2 کاربر از scali بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #237
    آخر فروم باز molaali's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    همين نزديكي
    پست ها
    1,397

    پيش فرض

    بابا اینجور اسم ها مثل کریم و مجید حرمت داره . که واسه گفتن قرآن ازش استفاده می کنیم .
    این دختره رسماً کفر میگه! شما میگی حرمت!
    کاش انتهای داستان همینجوری بی دلیل و مسخره آدم نشه.
    روح کافر دیگه نوبره!

  13. 2 کاربر از molaali بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #238
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    همه چیز درباره مهدی سلوکی و بعد هم ازدواجش !



    داستان ازدواج من ساختگي‌ بود

    اين روزها سخت مي‌شود پيدايش كرد. بالاخره او را در پارك آب و آتش پيدا كرديم،؛ زماني‌كه داشت يكي از سكانس‌هاي سريال «پنج كيلومتر تا بهشت» را بازي مي‌كرد و در اين نقش مي‌گفت كه چند سال عشقش را در دل نگه داشته و بازگو نمي‌كند تا شايد روز موعود فرا برسد

    اين روزها سخت مي‌شود پيدايش كرد. بالاخره او را در پارك آب و آتش پيدا كرديم،؛ زماني‌كه داشت يكي از سكانس‌هاي سريال «پنج كيلومتر تا بهشت» را بازي مي‌كرد و در اين نقش مي‌گفت كه چند سال عشقش را در دل نگه داشته و بازگو نمي‌كند تا شايد روز موعود فرا برسد؛ ناگهان دست تقدير آن را به دنياي ديگري هول مي‌دهد... اين گوشه‌اي از داستان زندگي اين روزهاي مهدي سلوكي در سريال اين شب‌هاي ماه رمضان است؛ سريالي كه شما هر شب به تماشاي آن مي‌نشينيد.

    همه را درگير مي‌كند
    تا قبل از اين سريال با بعضي از مسائل كه در اين سريال به آن‌ها اشاره مي‌شود در زندگي مواجه نشده بودم و اصلا در موردشان كنجكاوي نكرده بودم و يكسري چيزها را هم واقعا قبول نداشتم اما بعد از اين سريال نه تنها من بلكه مطمئنا خيلي از مردم كه اين داستان را دنبال مي‌كنند با ديد جديدي به اين مسائل نگاه خواهند كرد، در سريال «پنج كيلومتر تا بهشت» بعضي چيزهايي كه شايد تا امروز‌ اصلا در موردش حرف نزده‌ايم (به‌خصوص در فيلم‌ها و سريال‌ها). خيلي ساده و روان شكافته شده و كامل و جامع جواب سوال‌ها داده شده است، مثلا در مورد اينكه زندگي پس از مرگ چه شكلي است يا آدم‌‌هايي كه به كما مي‌روند چه حال و روزي دارند و روح‌شان كجاست، اين‌ها ريزه‌كاري‌هايي است كه آدم‌ها را با خودش درگير مي‌كند.

    ارواح كجا مي‌روند؟
    خود من به بعضي از مسائل مربوط به ماورالطبيعه اعتقاد دارم، ‌حالا شايد اعتقادم به اين شكلي كه در اين سريال ديده مي‌شود نباشد اما در مورد‌شان فكر كرده‌ام و بعد از اين سريال وقتي با اين چيزها درگير شدم كاملا به يك باور خاص رسيده‌ام كه در زندگي قابل لمس است و در اين قصه هم هر چه جلوتر مي‌رويم بيشتر به واقعيت اين مسائل مي‌رسيم و متوجه مي‌شويم كه پشت اين مسائل منطق وجود دارد، شايد ما در كتاب‌هاي ديني‌مان به يك جواب كوتاه در مورد اين سوال‌ها كه گاهي ذهن‌مان را درگير مي‌كند دست پيدا كنيم اما چون به اين نكته‌ها زياد پرداخته‌ نشده اين سوال‌ها هميشه در ذهن مي‌ماند ولي در اين سريال با اين درگيري‌هاي ذهني مواجه مي‌شويم، انسان‌هايي كه در كما هستند براي‌شان چه اتفاقي مي‌افتد؟! روح‌شان كجاست؟ آدم‌هايي كه نماز مي‌خوانند با آدم‌‌هايي كه خدا را قبول دارند اما نماز نمي‌خوانند چه فرقي دارند؟ خيلي واقعي و قابل لمس با اين موضوع‌ها برخورد مي‌شود يعني كاملا دور از كليشه به صورتي‌ كه آدم‌ها را درگير اين واقعيت‌ها مي‌كند، واقعياتي كه شايد خيلي از ما تا به امروز با آن‌ها مواجه نشده بوديم.

    قرار بود جمشيد باشم و نه اميرحسين
    تا به حال متاسفانه فرصت اين را نداشتم كه در مورد مسائل ماورالطبيعه تحقيق كنم، در اين سريال‌ هم اول قرار بود نقش جمشيد را بازي كنم، ‌جمشيدي كه نقشي كاملا منفي دارد به خاطر همين فكر و ذهنم در ابتدا متمركز به شخصيت جمشيد بود نه اميرحسين، بعد هم كه كلا پشيمان شدم كه اين نقش را بازي كنم و انصراف دادم اما وقتي نقش اميرحسين را پيشنهاد كردند قبول كردم و در نتيجه فرصتي پيش نيامد كه تحقيق كنم ولي خب شايد اگر وقت هم داشتم تحقيق نمي‌كردم چون به‌جوابي كه مي‌خواستم نمي‌رسيدم. خوشبختانه در اين سريال خيلي ساده و با منطق به اين مسائل پرداخته شده، روي منطق تاكيد مي‌كنيم به‌خاطر اينكه خيلي وقت‌ها جواب‌هايي كه به اين سوالات داده مي‌شود خيلي غيرمنطقي است و فقط مجبور مي‌شويد كه قبول كنيد، اما در ناخودآگاه‌تان آن جواب را قبول نداريد و ذهن درگير مي‌ماند‌ يا به اجبار فراموش مي‌كند.
    خود من به‌عنوان يك بازيگر خيلي جاها درگير اين مسائل شده‌ام و كنجكاوي كرده‌ام؛ سر اين سريال هم خيلي از آقاي افخمي مي‌پرسيدم كه حالا قرار است چه شود؟ با اين‌كه ‌مي‌دانستم اين يك قصه است اما كاملا درگيرش شده‌ بودم. تا قبل از اين سريال فكر مي‌كردم خواب چيز ساده‌اي است و هيچ پيش‌زمينه ذهني يا به هر حال يك گذشته و منطقي پشتش وجود ندارد درصورتي ‌كه الان مي‌دانم كه هست يا مثلا در «پنج‌كيلومتر تا بهشت» يكسري چيزها در مورد آدم‌هايي كه خيلي خوب هستند مطرح مي‌شود و تفاوت انرژي‌هايي كه اطراف اين آدم‌هاست با ديگر آدم‌ها مطرح مي‌شود اين نخستين قصه‌اي است كه من طي اين چند سال به‌خصوص در ميان سريال‌هاي ماه رمضاني مي‌بينم كه از شعاردادن و كليشه‌اي‌بودن كاملا دور شده‌اند.

    بعد از كما تغيير مي‌كنم
    خود من تا قبل از اين سريال‌ هيچ حس خاصي نسبت به آدم‌هايي كه به كما مي‌رفتند نداشتم، شايد خود اين آدم‌ها وقتي كه به هوش مي‌آيند يادشان نيايد كه چه اتفاقاتي افتاده ولي واقعا اگر با ديد اين سريال نگاهش كنيم به جواب‌هايي مي‌رسيم كه جالب و منطقي است مثلا وقتي فرد به كما مي‌رود و بعد زنده مي‌شود براي روحش در آن مدت چه اتفاقي افتاده؟! يا فرق آدم‌هاي مذهبي و كساني كه مقيد به يكسري از مسائل ديني و اخلاقي هستند با آدم‌هايي كه فقط مي‌گويند خدا را قبول دارند اما هيچ‌كار مذهبي و ديني انجام نمي‌دهند چيست؟! در اين سريال ما مي‌فهميم فرق آدم‌هايي كه نماز مي‌خوانند با آدم‌هايي كه نماز نمي‌خوانند چيست يا اين نماز و قرآن خواندن وقتي كه از دنيا مي‌رويم به ما چه كمكي مي‌كند.
    اين سبك سريال‌ها بيشتر در ماه رمضان پخش مي‌شوند، شايد به دليل اينكه رمضان ماه مهماني خداست و ماهي است كه گناه آدم‌ها بخشيده مي‌شود و به هر حال ماهي است كه روزمرگي آدم‌ها كمي تغيير مي‌كند و مردم بيشتر درگير فرايض ديني، عرفان و مذهب مي‌شوند شايد حتي خيلي‌ها ناخودآگاه با اين مسائل درگير شوند، مثلا ممكن است فردي روزه نباشد اما هنگام افطار با باقي كساني كه روزه بوده‌اند افطار كند و آن حال و هواي اذان و ربنا در او يك تاثير قشنگ بگذارد يا حالا اگر روزه باشي كه يك انتظار قشنگ را تحمل كرده‌اي و آن لحظات برايت بسيار شيرين است‌، به خاطر همين حال و هواست كه در اين ماه به اين مسائل بيشتر پرداخته‌ مي‌شود. كساني كه مسئوليت ساخت چنين سريال‌هايي را قبول مي‌كنند سعي دارند تا از يك راه ساده اين مسائل را بهتر بيان ‌كنند، در كنار اين موارد بحث ديگري هم در اين سريال مطرح شده است كه نشان مي‌دهد كسي كه ديني مثل اسلام را پذيرفته چه راهي را پيش‌رو دارد، همه اينها براي خود من به‌عنوان يك بازيگر خيلي جالب بود و مطمئن هستم از قسمت 5-4 براي مخاطب هم خيلي جالب مي‌شود چون در اين سريال خيلي‌ روزمره به اين مسائل نگاه شده، منظورم از روزمره اتفاق‌هايي است كه در روز تمام ما با شكلي با آن‌ها مواجه مي‌شويم.

    جمشيد كليشه‌اي و تكراري است
    نقش جمشيد را قبول نكردم چون منفي بود، چون تا به امروز من نقش مشابه جمشيد را زياد بازي كرده بودم و معمولا نقش‌هايي را بازي مي‌كردم كه شيطنت‌هاي خاص خودش را داشت و يك‌جورهايي اين نقش‌ها شبيه هم بود و خيلي دوست داشتم از آن كليشه بيرون بيايم، زماني‌كه آقاي افخمي به من پيشنهاد داد گفت كه خوب فكر كن چون در‌آوردن اين نقش خيلي سخت است، من هم هر چه فكر كردم ديدم ديگر دوست ندارم نقش جمشيد و مشابه آن را تجربه كنم، حالا بعدا كه كار پخش شود مي‌بينيد كه نقش جمشيد كاملا شبيه به نقش‌هايي است كه تا به امروز بازي مي‌كردم؛ اين نقش‌ها ديگر هيچ‌ حس خلق كردني را به من نمي‌دهد، كاملا تكراري شده و برايم جالب نيست اما نقش اميرحسين نه تنها براي من بلكه فكر مي‌كنم براي هر كسي به غير از من هم اگر قرار مي‌شد در آن بازي كند برايش خيلي جالب مي‌شد چون دين و مذهب و آن ريزه‌كاري‌هاي معنويت را آنقدر قشنگ بيان مي‌كند كه همه را جذب مي‌كند، قشنگ در اين تعريف يعني امروزي چون باب ميل جوان‌هاي همسن و سال خودم است و اين نسل مي‌تواند به اين شكل اين مسائل را بپذيرد و هضم كند و خود من هم خيلي خوشم آمد و گفتم كه نقش اميرحسين را دوست دارم كه بازي ‌كنم.

    داستان ازدواج من!
    بحث ازدواج من شايد مهم‌ترين حاشيه‌اي باشد كه در مطبوعات شنيده‌ام، من نزديك به 7-6 سال شايد هم بيشتر است كه با هيچ مجله يا روزنامه‌اي مصاحبه نكرده‌ام ولي نمي‌دانم براي چه روي اين موضوع بعضي از مطبوعات آنقدر زوم كرده‌اند، من ازدواج نكرده‌ام ولي عاشق شدم و اين عشقم را گفته‌ام و پشيمان هم شده‌ام كه گفته‌ام. نسل ما خيلي كمتر تن به ازدواج مي‌دهند، شايد به خاطر اين باشد كه مسئوليت‌پذيري در اين برهه از زمان خيلي سخت شده و كسب در‌آمد از آن هم سخت‌تر، الان جوان‌هاي ما دغدغه‌شان آينده‌اي مدت زمان زيادي است كه هنوز نيامده و رسيدن به آرزوها با اين شرايط سخت براي‌شان غيرقابل تصور شده طوري‌كه ترجيح مي‌دهند گليم خودشان را از آب بيرون بكشند تا اينكه مسئوليت‌ يك آدم ديگر را نيز قبول كنند. دروغ خيلي زياد شده در نتيجه اعتماد كم شده و همه اينها به هم ارتباط پيدا كرده است؛ از ديگر مشكلات ازدواج نسل ما سختگيري خانواده‌ است اما گاهي اين سختگيري منطقي است. يك نكته كه خيلي دوست دارم به جوان‌ها بگويم اين است كه سراغ هيچ‌كاري نروند ولي اگر رفتند آن را تا آخر ادامه دهند چون هميشه وقتي آدم از دور به آرزويش نگاه كند يك مقدار آن آرزو دست نيافتني مي‌شود اما اگر خود ما، همين الان به‌خودمان، جايي كه هستيم و چيزهايي كه داريم نگاه كنيم، مي‌بينيم اينجا و چيزهايي كه داريم همان‌هايي است كه آرزويش را داشتيم ولي چون به مرور زمان طمع و توقع‌مان زياد شده به اين فكر نمي‌كنيم كه اينها آرزوي چند سال قبل ماست.»

    چيزي در دلم نگه نمي‌دارم
    من عموما به دليل شخصيتم منتظر آرزوهايم يا منتظر چيزي كه مي‌خواهم نمي‌شوم، من دوست دارم با مسائل مواجه شوم مثلا همين قبول‌كردن نقش اين سريال؛ من هيچ وقت آرزو نداشتم كه بازيگر شوم ولي وقتي‌ وارد بازيگري شدم ديدم دوست دارم؛ به‌شدت اين راه را ادامه دادم و بعد اين علاقه راه درست را پيش گرفت، در كل آدمي نيستم كه چيزي را در دل خودم نگه دارم، هميشه حرفم را مي‌زنم حالا چه در رابطه با مشكلات زندگي باشد، چه در مورد مشورت با ديگران. كم سن‌تر هم كه بودم آنقدر كنجكاو بودم كه هميشه پدر ومادرم مجبور بودند به سوال‌هاي مختلف من جواب بدهند و مي‌دانستند كه نمي‌توانند بعضي از سوال‌هاي من را جواب ندهند و اينجوري بزرگ‌ شدم كه هيچ وقت هيچ‌چيز را در خودم نگه نداشتم اگر عاشق شدم رفتم وگفتم يا اگر نسبت به چيزي عشق نداشتم باز هم گفتم.

    مثل اين‌كه چيزي به پايان راه نمانده،‌فقط پنج كيلومتر
    عــاشقي و رستگـاري
    مي‌گويند تنها پنج كيلومترتا بهشت مانده است!
    «پنج كيلومتر تا بهشت» نام سريالي است كه شما در اين روزهاي ماه مبارك رمضان هرشب از شبكه 3 بعد از افطار شاهد آن هستيد. داستان اين سريال درباره جواني است به نام اميرحسين كه كارمند شركت وارداتي فردي به نام همايون است. همايون مرد پولداري است و دختري به نام آيدا دارد. مدت كوتاهي از كار كردن اميرحسين در اين شركت نمي‌گذرد كه او به آيدا علاقه‌مند مي‌شود. در جريان اين علاقه‌مندي اتفاق‌هايي مي‌افتد و جريان‌هايي پيش مي‌آيد كه داستان را جلو مي‌برد. يكي از اين اتفاقات، سرقت اموال شركت همايون است كه منجر به سوءتفاهم‌هايي مي‌شود كه در طول اين سريال شاهد آن هستيم...
    باقي داستان را ما نمي‌دانيم و بهتر است شما سريال را دنبال كنيد تا ببينيد چه مي‌‌شود. اين سريال در 30 قسمت 35 دقيقه‌اي تهيه شده و تا آخرين روز ماه مبارك رمضان مهمان خانه‌هاي شماست. كارگردان اين سريال عليرضا افخمي است كه تا به حال در كارنامه‌اش چند سريال مناسبتي موفق را به ثبت رسانده است. براي نمونه مي‌توان به سريال «پنجمين خورشيد»اشاره كرد كه داستاني سورئال داشت و در زمان پخش از مخاطبان زيادي برخوردار بود. پيش‌بيني‌ها حاكي از اين است كه اين سريال مي‌تواند در جذب مخاطبان موفق باشد.
    مجله ایده آل/برترینها

  15. 2 کاربر از nar nia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #239
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    تصاویری متفاوت مهران رنجبر و شهنام شهابی بازیگران سریال پنج کیلومتر تا بهشت


















  17. 3 کاربر از nar nia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #240
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ahzo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2010
    پست ها
    237

    پيش فرض

    راستی کدوم دختری تو خواستگاریش با چادر سیاه شرکت می کنه؟

  19. این کاربر از ahzo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •