تفسیر المیزان، آیه 33 سوره الرحمن
معناى جمله (سنفرغ لکم ايها الثقلان ) و عدم منافات آن با (لا يشغله شاءن عنشاءن )
سنفرغ لکم ايه الثقلان
وقتى مى گويند: فلانى براى فلان کار فارغ شد مى فهماند که قبلا مشغول کارى ديگر بوده ، آن را به خاطر اين کار رها کرده ، چون اين کار را مهمتر دانسته .
و بنابر اين ، معناى جمله (سنفرغ لکم ) اين مى شود که ما به زودى بساط نشاءه اول خلقت را در هم مى پيچيم ، و به کار شما مشغول مى شويم . آنگاه آيات بعدى بيان مى کند که منظور از مشغول شدن خدا به کار جن و انس اين است که ايشان را مبعوث نموده ، و به حسابشان رسيدگى نموده ، و بر طبق اعمالشان جز ايشان مى دهد، خير باشد خير و شر باشد شر، پس فراغ براى جن و تعبيرى است استعاره به کنايه از تبدل نشاءه دنيا به نشاءه آخرت .
ممکن است در اينجا اين شبهه به ذهن خواننده عزيز برسد که اگر منظور از فراغ چنين معنايى باشد، آيه شريفه با آيه اى ديگر که مى فرمايد: (هيچ کارى خدا را از کار ديگر باز نمى دارد) منافات خواهد داشت ، ولى شبهه وارد نيست ، براى اين فراغ مذکور تنها ناظر به تبدل نشاءه است ، و اما آن دليل که مى فرمايد: (لا يشغله شاءن عن شاءن - هيچ کارى او را از کارهاى خدا باز نمى دارد
ناظر است به اين که قدرت خداى تعالى مطلق و وسيع است ، و اين دو مطلب ربطى به هم ندارد، تا منافات داشته با شد.
و همچنين هيچ منافاتى ميان جمله (کل يوم هو فى شاءن ) با دليل مذکور که مى گفت : هيچ کارى او را از کار ديگر باز نمى دارد وجود ندارد.
و منظور از (ثقلان ) جن واست ، و ضمير جمع در کلمه (لکم ) و کلمه (استطعتم ) و غير اين دو کلمه به همان ثقلان بر مى گردد، با اين که کلمه مزبور تثنيه است ، و على القاعده بايد ضمير تثنيه به آن برگردد، و بفرمايد: (لکما) و (استطعتما)، و اگر ضمير جمع برگردانده ، بدين جهت است که هر چند جن و انس دو طايفه از خلقند، ليکن افراد اين دو طايفه بسيارند.
معناى اينکه خطاب به جن و انس فرمود نمى توانيد بگريزيد جز به سلطان
يا معشر الجن و الانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات و الارض فانفذوا...)
خطاب به گروه جن و انس در اين آيه شريفه به طورى که از سياق استفاده مى شود از خطابهاى روز قيامت است ، و خطابى است تعجيزى ، يعنى مى خواهد بفرمايد: روز قيامت هيچ کارى نمى توانيد بکنيد.
و مراد از استطاعت ، قدرت ، و مراد از نفوذ از اقطار، فرار از کرانه هاى محشر است ، چون کلمه اقطار جمع قطر است که به معناى ناحيه است و معناى آيه اين است که : اى گروه جن و انس - در ضمن بايد دانست اين که جن را جلوتر از انس آورد، براى اين بود که طايفه جن در حرکات سريع تواناتر از انسان - اگر توانستيد از حساب و کتاب قيامت بگريزيد، اين شما و اين نواحى آسمان ها و زمين ، ولى به هر طرف بگريزيد بالاخره به ملک خدا گريخته ايد، و شما نمى توانيد از ملک خدا درآييد، و از مواخذه او رها شويد.
(لا تنفذون الا بسلطان ) - يعنى قادر بر نفوذ نخواهيد بود، مگر با نوعى سلطه که شما فاقد آن هستيد. و منظور از سلطان ، قدرت وجودى است ، و سلطان به معناى برهان و يا مطلق حجت است ، و سلطان به معناى ملک نيز هست .
بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از نفوذى که در اين آيه نفى شده نفوذ علمى در آسمان ها و زمين ، و دست يابى به اقطار آن دو است (و نتيجه گرفته اند آيه شريفه پيشگويى از اين آينده است که روزى بشر قدرت نفوذ علمى پيدا مى کند، و به اقطار آسمان ها دست مى يابد)
ليکن همانطور که ملاحظه فرموديد: سياق آيه با اين معنا سازگار نيست
(چون در اين آيات گفتگو درباره قيامت است ، و در وسط چنين گفتگويى ناگهان به مساءله اى از مسائل دنيا پرداختن درست به نظر نمى رسد).