مادرم می گفت:
عاشقی یک روز است و
پشیمانی هزار روز
حالا
هزار روز پشیمانم
که چرا
یک روز عاشق نبودم
رامین یوسفی
مادرم می گفت:
عاشقی یک روز است و
پشیمانی هزار روز
حالا
هزار روز پشیمانم
که چرا
یک روز عاشق نبودم
رامین یوسفی
من ميخوام اشكام بفهمند وقتي از چشامم ميريزه
تنهايي گرچه كشندس واسه من خيلي عزيزه
**********************************
تو كتاب نوشته عاشق خيلي تنها خيلي خستست
جاي بارون بهاري روي چتراي شكستست
**********************************
اما من ميگيم يه عاشق همه دنيا رو داره
همه چترا رو بايد بست وقتي اسمون ميباره
**********************************
زنده بودن نميخوام زندگي قاموس منه
فقط فقط دورنگي كابوسه خواب منه
***************************
همه ي بود نبود بهترين شعرو سرود
تو عزيزي واسه ي كوير قلبم مثل رود
یاد آن شبها که در چشمان ما خوابی نبود.
غیر تاب عشق در جانها تب و تابی نبود
دست تو در دست من گردش کنان با شو و شوق
جز فروغ چهره ات در باغ مهتابی نبود
یاد آن شبها که در میخانه عشق و امید
جز لبان بوسه خواهت بادهء نابی نبود
یا رب این مرغ بهشتی ز گلستان که بود
این به رخ تازه تر از لاله ز بستان چه بود
از شمیم نفسش خانه عبیر آگین شد
یا رب این قالیه گو شمع شبستان که بود؟
تو کیستی که من این گونه بی تو بی تابم
شب ازهجوم خیا لت نمی برد خوابم
توچیستی که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق سرگشته روی گردابم
ای دل نگفتمت حذر از راه عاشقی
رفتی بسوز این همه آتش سزای توست
به لبخند آیینه ای تشنه ام
به آغوش بی کینه ای تشنه ام
سلامی صمیمانه آیا کجاست
سر آغاز الفت خدایا کجاست
خدایا سرای محبت کجاست
من آواره ام شهر الفت کجاست
کسانی که از عشق دم میزنن
چرا بین ما را به هم میزنن
دل غمگین منو باز تو آروم میکنی
میشکنه تلسم غم آخه جادوم میکنی
در یک روز خزان پاییزی پرستویی را در حال مهاجرت دیدم به او گفتم:
چون به دیاریارم میروی به او بگو دوستش دارم و منتظرش میمانم.
بهار سال بعد پرستو نفس نفس زنان آمد و گفت:
دوستش بدار ولی منتظرش نمان!؟
از تو ای عشق در این دل چه شررها دارم
یادگار از تو چه شبها چه سحرها دارم
با تو ای راه زن دل چه سفر ها دارم
گرچه از خود خبرم نیست خبرها دارم
آری ای عشق تو بودی که فریبم دادی
دل سودا زده ام را به رقیبم دادی
ورنه اینقدر دل من جور و جفا یاد نداشت
هیچ شیرین سر خون ریزی فرهاد نداشت
دوشینه فتادم به رهش مست و خراب
از مشعبه ی عشقش نه از باده ی ناب
دانست که عاشقم ولی می پرسید
او کیست؟ کجاییست ؟ چرا خورده شراب؟
صفایی ندارد ارسطو شدن
خوشا پر کشیدن پرستو شدن
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد
خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
آنکه مهمل از بر عشاق بی دل بست و رفت
وه که بر جای جرس دلها به مهمل بست و رفت
رفتی و همچنان به خیال من اندری
گویی که در برابر چشمم مصوری
رفتی و رفت جان و دلم در قفای تو
خالی بر دو دیده ام ای دوست جای تو
شب ماه من نشست به مهمل گز شت و رفت
عمر عزیز که غافل گزشت و رفت
نشناختیم قیمت روز وصال را
این چند روز عمر به باطل گزشت و رفت
دیدم آن چشمه ی هستی که جهانش خوانند
آنقدر آب کز آن دست توان شست نداشت
جای گریه ست بر این عمر که چون غنچه ی گل
پنج روزیست بقای دهن خندانش
از زندگانیم گله دارد جوانیم
شرمنده ی جوانی از این زندگانیم
دارم به دل هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای عجل که به یاران رسانیم
هرچی میخوام برات بگم قصه دلوا پسیه
هرچی نثارت بکنم یه آسمون بی کسیه
قصه ی تو قصه ی من قصه ی عاشق بودنه
حرفای ما هر کلمش از عاشقی سرودنه
نمیدونم یادت میاد روزایی که غصه نبود
حیف که همیشه این روزا خاطره میشه خیلی زود
یادش بخیر زمانیکه شعرای من مال تو بود
دست من از تو می نوشت قلب من از تو می سرود
عزیز راه دورم بی تو چه سوت و کورم
بی تو به مفت می ارزم به دنیا زیر قرضم
قربونت برم الهی شاپرک سفیدم روزنه ی امیدم
خورشید دل طلایی قصیده ی رهایی
حالا که حرف دل و راه دلامون یکی شد
آسمون پر ستاره ی شبامون یکی شد
هر چی که دارم مال تو باقی عمرم مال تو
مال و منالی ندارم اما ستاره ها رو هر چی شمردم مال تو
تو قمار زندگی هر چی که با ختیم پای من
هر چی که بردم مال تو
ای که گفتی عشق را درمان به هجران کرده اند
کاش میگفتی که هجران را چه درمان کر ده اند
آدمها همه چیز را همینجور حاضر و آماده از مغازه ها میخرند اما چون مغازهای نیست که دوست
معاملهکند.آدمها ماندهاند بی دوست.تو اگردوست میخواهی مرا اهلی کن.پرسید اهلی کردن یعنی چه؟
گفت:یعنی ایجاد.ایجاد علاقه کردن و این چیزیست که این روزها پاک فراموش شده.پرسید:راهش چیست؟
گفت :باید صبورباشی.خیلی صبور.
عشق اینجا عاشقست وعقل دود
عشق چون آمد گریزد عقل زود
هم توبه و پرهیزم درعشق تو باطل شد
زین بعد بر آن شرطم گز توبه بپرهیزم
مکنم عیب که در کوی وفا در بدرم
چکنم عاشق و شوریده و خو نین جگرم
تا که شد صورت زیبای تو منظور نظر
پیر و برنا همه گفتند که صاحب نظرم
تا که در نزد تو ام هیچ ندانی قدرم
قدرم آن وقت بدانی که نیابی اثرم
شهریارا به غزل با تو شدم هم آهنگ
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
عشق پایه ی فرسودگیست
اگر چه مایه ی آسودگیست
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان اینست و دیگر گون نخواهد شد
رقیب آزار ما فرمود و جای آشتی نگزاشت
مگر آه سحر خیزان سوی گردون نخواهد شد
مرا روز ازل کاری به جز رندی نفرمودند
هرآن قسمت که آنجاشدازآن افسون نخواهد شد
دمی که با تو بودم یاد از آن دم
دمی که بی تو باشم داد از آن دم
در گنجینه ی رحمت گشودند
خلایق هر چه لایق بود دادند
بهترین دوست اون دوستی که بتونی باهاش روی یک سکو ساکت بشینی و چیزی نگی و وقتی ازش دور
میشی حس کنی بهترین گفتگوی عمرت رو داشتی
ما واقعا تا چیزی رو از دست ندیم قدرش رو نمیدونیم و تا اونو دوباره بدست نیاریم نمیدونیم چی رو از
دست دادیم
در عرض یک دقیقه میشه یک نفر رو خرد کرد. در یک ساعت میشه کسی رو دوست داشت. در یک روز
میشه عاشق شد ولی یک عمر طول میکشه تا کسی رو فراموش کرد
اینکه تمام عشقت رو به کسی بدی تضمینی بر این نیست که اون هم همین کار رو بکنه پس انتظار عشق
متقابل را نداشته باش. فقط منتظر باش تا اینکه عشق آروم تو قلبش رشد کنه و اگه اینطور نشد خوشحال
باش که توی دل تو رشد کرده
دنبال نگاهها نرو چون میتونن گولت بزنن دنبال دارایی نرو چون کم کم افول میکنهدنبال کسی باش که
باعث بشه لبخند بزنی چون فقط با یک لبخند میشه یک روز تیره رو روشن کرد. کسی رو پیدا کن که
تو رو شاد کنه
شاد ترین افراد لزوما بهترین چیز ها رو ندارن. اونا فقط از اونچه که تو راهشون هست بهترین
استفاده رو میبرن
همیشه خودتو جای دیگران بزار. اگر حس میکنی چیزی ناراحتت میکنه احتمالا دیگران رو هم آزار
میده
دقایقی تو زندگی هستن که دلت برای کسی اونقدر تنگ میشه که میخوای اونو از تو رویات بیرون
بکشی و توی دنیای واقعی بغلش کنی
رویایی رو ببین که میخوای جایی برو که دوست داری چیزی باش که میخوای باشی چون فقط یک
جون داری و یک شانس برای اینکه هر چی دوست داری رو انجام بدی
آرزو میکنم به اندازه ی کافی شادی داشته باشی تا خوشحال باشی به اندازهی کافی بکوشی تا قوی
باشی به اندازهی کافیاندوه داشته باشی تا انسان باقی بمونی.
الهی ای فلک چون ما زبون شی
دلت همچون دل ما غرق خون شی
اگر یک لحظه خاستی غم ببینی
یقین دونوم که زین غم سر نگون شی
اشک من هویدا شد دیدهام چو دریا شد
در میان اشک من سایه ی تو پیدا شد
دوست دارم هرروز پنج بار پنجره روحم را به سوي تو باز كنم و عاشقانه با تو حرف بزنم. دوست دارم هرگاه دفتر شعرم مه آلود ميشود و تن حرفهايم درد ميگيرد آنها را به
ملاقات تو بفرستم. دوست دارم وقتي با تو گفتگو ميكنم هيچ كبوتري ميان حرفم نپرد و آنقدر محو زيبايي تو باشم كه اگر زمين از سقف هستي فرو بيفتد پلك بر هم نزنم.شاپركها
به من گفتهاند كه تو دروازه مهربانيت را به روي گناهكارترين صداها نميبندي. تو همه را دوست داري. مردابي كهنه ميگفت: اگر خدا مرا دوست ندارد پس چرا مدام نيلوفران
را به سراغ من ميفرستد. دوست دارم هميشه در من جاري باشي و سلولهايم در نام تو زندگي كنند. وقتي دلم از خيابانهاي زنگار گرفته و خانههاي متكبر ميگيرد، به تنگ
بلوري كه روي برف گذاشتهام نگاه ميكنم و با خودم ميگويم خوشابهحال ماهيها كه هيچ وقت گناه نميكنند. چهكنم با گناهاني كه مرا از تو دور ميكنند؟ دير ساليست كه در قفس
نفس زندانيم و هيچ پرندهاي جرعهاي پرواز به من نمينوشاند.بالهايم آسمان را فراموش كردهاند ودردشت آرزوهايم جز گياهان هرز هيچ نميرويند. ناز نگاه تو را در كدام يك از
بازارهاي جهان ميتوان خريد؟چگونه ميتوان تا قيامت مقيم نفسهاي شرقي تو شد؟دوست دارم نماز پرستوها، درختان و كوهها را ببينم و در نماز جماعت رودها شركت كنم.
از آئينهها بخواه غبار گناه را از چهره من برگيرند و به فرشتهها بگو با من آشتي كنند.وقتي دلم تنها ميشود، وقتي غصهها مثل سنگهاي مهلك آسماني شروع به باريدن ميكنند،
تنها با ذورق ذكر تو به ساحل آرامش ميرسم.دوست دارم دستهايم را به سوي تو دراز كنم ، يقين دارم دستهاي گناهكارم را به گرمي خواهي فشرد.قناريها و شببوها به من
رفتهاند كه تو همه را دوست داري.
آري تو همه را دوست داري. من هم تو را دوست دارم.
1cv2Bt
بابا ایول دیوان حافظ و خالی کردی اینجا.
dastam be yeki gol midad mano be jorme gol chidan gereftan va mahkomam kardan....vali hich kas fekr nemikard ke shayad man goli kashte basham..."
roozi azam porsid mano bishtar doost dari ya zendegito ??,goftam zandegimo....ghahr kardo raft,nafahmid ke khodesh hameye zandegime
تو که ميگفتي همه قصه عشقو فوت ابي فوت ابي فوت ابي
پس واسه چي دفترو بستي واسه چي عهدو شکستي
من کسي رو مي خوام که نيست مثل تو
پشيمونم ، دوستت ندارم ، برو
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)