شاعری عشقش را
به زبان اصلی
موبهمو ترجمه کرد!
دلآرام
شاعری عشقش را
به زبان اصلی
موبهمو ترجمه کرد!
دلآرام
شاخه ای گل برداشت،
به شقایق نگریست
شاعری در دل خود سخت گریست ..
انکراتیک
شاعری مکانیک میخواند اما
دلش در برق بود!
نیوتن
شاعری در صنعات ادبی
خودکفا شد دیروز!
دلآرام
باد پاييز برگها را رنگ ميزند
آيا او مينشاند بر سرم
اولين موي سپيد را
*
چهار ديوار عريان
تنها يك چراغ
براي دلپذير ساختن اتاق يخزده
*
ميان برگهاي نيلوفر
يك انعكاس
مردمكهاي گربه
*
گلها باريدهاند
گلبرگهاي پارهپاره را باد با خود برده
تا سايه
*
سايه روي علف نرم
رؤياي سگ خوابيده بالا ميرود
چون مهاي سبك
----
سوزوكي ناتسوم (۱۹۱۶ـ ۱۸۶۷)
ترجمهی اصغر نوري
1
نشسته زیر دانه های ریز باران
نگاه سرد
خیره به جایی نا معلوم
2
انتهای شب
شیشه ی بخار گرفته ی ماشین
و مقصدی گنگ و وهم آلود
3
به تماشای آب
رو به خط سیر قایق ها
سایه ی غمگین تو را می خواند!
سید محمد صدرالغروی
رو به آسمان
ایستاده بر آرمان
درخت
گرد می شوند
قطره های شبنم سپید
بی هیاهو
جویبار کوچک
پنهان می شود
در علف های خزان بدرود گوینده
اشک انسان، به خاطر مرگ و جدایی
عزیزی است .
اشک دریا، برای زندگی و
در آغوش گرفتن
ماهی
قباد جلی زاده؛ شاعر معاصر عراق - برگردان به فارسی: بابك صحرانورد
گه گاه
ابر ها استراحتی می دهند
نظاره گان ماه را
شکوه صبح
آشکاره است امروز
عمر کوتاه من
1
دنبال شبتابها میگردد
لای بوتهها
باد روز اول خزان
2
باد در هیاهوست
چنار ِ حیاط
در روز نخست پاییز!
3
غم برگریزان
شادی شروع مدرسه
شهر در تضاد!
4
برگ های نارنجی
جارو می شوند
رفتگر نارنجی پوش
5
سیب، خرمالو، انار
پاییز
در میوه فروشی
6
صدای خش خش برگها
گم می شود
در سرفه های پیرمرد
عباس حسیننژاد
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)