تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 24 از 934 اولاول ... 142021222324252627283474124524 ... آخرآخر
نمايش نتايج 231 به 240 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #231
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    سخت مي گذرد،
    روزها.

    روزهايي
    که خميازه مي کِشند،
    و
    جا خوش کرده اند.

    ومن
    در جاده اي که رفته اي ،
    مانده ام
    و
    هنوز
    شمارشم
    ادامه دارد.

  2. #232
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    اگر تو فراموشکاری ، من که خوب به یاد دارم دیروز از راه های بی ته دنیا آمدم تا به زندگی ات رنگ

    و طعم دهم.امروز اگر تو به یاد داری ، من می خواهم فراموش کنم کنار لیوان داغ زندگیت
    چ
    نشسته ام تا تو لذت روزهای پر رنگت را بچشی

  3. #233
    آخر فروم باز dariushiraz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    1,083

    پيش فرض

    شـايد اين صفحه همان پنجرهء رويايي است
    كه من از شيشهء شفاف لغات
    روي زيباي تو را مي بينم!!

    گاه تابيدن مهتاب حضور و نسيمي كه معطر به تو و شادابي است
    مي خورد بر تن اين پنجره ي رويايي

    واژه ها مي خوانند غزل مستي تو
    شعر بيتابي من
    و گل هر كلمه رنگ عشقي دارد!
    كه در انديشه من
    رنگ چشمان تو است!

    اي صدايت پر از آرامش روح
    و دلت آينهء پاك وجود
    باورت هست كه من نغمهء وصل تو بر لب دارم؟
    و به ياد نامت همه شــب تا به سحر بيدارم؟؟؟؟

  4. #234
    آخر فروم باز dariushiraz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    1,083

    پيش فرض ای ستاره ها

    ای ستاره ها که بر فراز آسمان
    با نگاه خود اشاره گر نشسته اید
    ای ستاره ها که از ورای ابرها
    بر جهان نظاره گر نشسته اید
    آری این منم که در دل سکوت شب
    نامه های عاشقانه پاره میکنم
    ای ستاره ها اگر بمن مدد کنید
    دامن از غمش پر از ستاره میکنم
    با دلی که بویی از وفا نبرده است
    جور بیکرانه و بهانه خوشتر است
    در کنار این مصاحبان خودپسند
    ناز و عشوه های زیرکانه خوشتر است
    ای ستاره ها چه شد که در نگاه من
    دیگر آن نشاط ونغمه و ترانه مرد ؟
    ای ستاره ها چه شد که بر لبان او
    آخر آن نوای گرم عاشقانه مرد ؟
    جام باده سر نگون و بسترم تهی
    سر نهاده ام به روی نامه های او
    سر نهاده ام که در میان این سطور
    جستجو کنم نشانی از وفای او
    ای ستاره ها مگر شما هم آگهید
    از دو رویی و جفای سکنان خک
    کاینچنین به قلب آسمان نهان شدید
    ای ستاره ها ستاره های خوب و پک
    من که پشت پا زدم به هر چه که هست و نیست
    تا که کام او ز عشق خود روا کنم
    لعنت خدا بمن اگر بجز جفا
    زین سپس به عاشقان با وفا کنم
    ای ستاره ها که همچو قطره های اشک سربدار
    سر بدامن سیاه شب نهاده اید
    ای ستاره ها کز آن جهان جاودان
    روزنی بسوی این جهان گشاده اید
    رفته است و مهرش از دلم نمیرود
    ای ستاره ها چه شد که او مرا نخواست ؟
    ای ستاره ها ستاره ها ستاره ها
    پس دیار عاشقان جاودان کجاست ؟


  5. #235
    آخر فروم باز dariushiraz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    1,083

    پيش فرض حلقه

    دخترک خنده کنان گفت که چیست
    راز این حلقه زر
    راز این حلقه که انگشت مرا
    این چنین تنگ گرفته است به بر
    راز این حلقه که در چهره او
    اینهمه تابش و رخشندگی است
    مرد حیران شد و گفت
    حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است
    همه گفتند : مبارک باشد
    دخترک گفت : دریغا که مرا
    باز در معنی آن شک باشد
    سالها رفت و شبی
    زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه زر
    دید در نقش فروزنده او
    روزهایی که به امید وفای شوهر
    به هدر رفته هدر
    زن پریشان شد و نالید که وای
    وای این حلقه که در چهره او
    باز هم تابش و رخشندگی است
    حلقه بردگی و بندگی است


  6. #236
    آخر فروم باز dariushiraz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    1,083

    پيش فرض اندوه

    کارون چو گیسوان پریشان دختری
    بر شانه های لخت زمین تاب می خورد
    خورشید رفته است و نفس های داغ شب
    بر سینه های پر تپش آب می خورد
    دور از نگاه خیره من ساحل جنوب
    افتاد مست عشق در آغوش نور ماه
    شب با هزار چشم درخشان و پر زخون
    سر می کشد به بستر عشاق بی گناه
    نیزار خفته خامش و یک مرغ ناشناس
    هر دم ز عمق تیره آن ضجه می کشد
    مهتاب می دود که ببیند در این میان
    مرغک میان پنجه وحشت چه می کشد
    بر آبهای ساحل شط سایه های نخل
    می لرزد از نسیم هوسباز نیمه شب
    آوای گنگ همهمه قورباغه ها
    پیچیده در سکوت پر از راز نیمه شب
    در جذبه ای که حاصل زیبایی شب است
    رویای دور دست تو نزدیک می شود
    بوی تو موج می زند آنجا بروی آب
    چشم تو می درخشد و تاریک می شود
    بیچاره دل که با همه امید و اشتیاق
    بشکست و شد به دست تو زندان عشق من
    در شط خویش رفتی و رفتی از این دیار
    ای شاخه شکسته ز طوفان عشق من


  7. #237
    آخر فروم باز dariushiraz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    1,083

    پيش فرض صبر سنگ

    روز اول پیش خود گفتم
    دیگرش هرگز نخواهم دید
    روز دوم باز میگفتم
    لیک با اندوه و با تردید
    روز سوم هم گذشت اما
    بر سر پیمان خود بودم
    ظلمت زندان مرا میکشت
    باز زندانبان خود بودم
    آن من دیوانه عاصی
    در درونم هایهو می کرد
    مشت بر دیوارها میکوفت
    روزنی را جستجو می کرد
    در درونم راه میپیمود
    همچو روحی در شبستانی
    بر درونم سایه می افکند
    همچو ابری بر بیابانی
    می شنیدم نیمه شب در خواب
    هایهای گریه هایش را
    در صدایم گوش میکردم
    درد سیال صدایش را
    شرمگین می خواندمش بر خویش
    از چه رو بیهوده گریانی
    در میان گریه می نالید
    دوستش دارم نمی دانی
    بانگ او آن بانگ لرزان بود
    کز جهانی دور بر میخاست
    لیک درمن تا که می پیچید
    مرده ای از گور بر می خاست
    مرده ای کز پیکرش می ریخت
    عطر شور انگیز شب بوها
    قلب من در سینه می لرزید
    مثل قلب بچه آهو ها
    در سیاهی پیش می آمد
    جسمش از ذرات ظلمت بود
    چون به من نزدیکتر میشد
    ورطه تاریک لذت بود
    می نشستم خسته در بستر
    خیره در چشمان رویاها
    زورق اندیشه ام آرام
    می گذشت از مرز دنیا ها
    باز تصویری غبار آلود
    زان شب کوچک ‚ شب میعاد
    زان اطاق سکت سرشار
    از سعادت های بی بنیاد
    در سیاهی دستهای من
    می شکفت از حس دستانش
    شکل سرگردانی من بود
    بوی غم می داد چشمانش
    ریشه هامان در سیاهی ها
    قلب هامان میوه های نور
    یکدیگر را سیر میکردیم
    با بهار باغهای دور
    می نشستم خسته در بستر
    خیره در چشمان رویا ها
    زورق اندیشه ام آرام
    میگذشت از مرز دنیا ها
    روزها رفتند و من دیگر
    خود نمیدانم کدامینم
    آن مغرور سر سخت مغرورم
    یا من مغلوب دیرینم ؟
    بگذرم گر از سر پیمان
    میکشد این غم دگر بارم
    می نشینم شاید او اید
    عاقبت روزی به دیدارم


  8. #238
    داره خودمونی میشه salma_ar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    163

    پيش فرض


    دل ُ روزنامه پيچيدم ، توي جعبه اي گذاشتم...
    خوب و محكم اونو بستم ، راه ديگه اي نداشتم
    بردمش اداره ي پست ، دادمش برات بيارن...
    دل ُ تحويل نگرفتن ، پيش ِ بسته ها بزارن
    گير دادن دلت بزرگ ِ ، نمي شه اونو فرستاد...
    مونده بودم چه كنم من ، دل من ياد تو افتاد
    ياد ِ اون روزي كه قلبت يه دفعه مثه يه سنگ شد...
    خاطراتت يادم اومد، دل ِ من دوباره تنگ شد
    حالا من اين دل ِ تنگ ُ ميدمش برات بيارن...
    اين دفعه مي شه فرستاد ، انگاري حرفي ندارن
    دل ِ من قد ِ يه دنيا تو رو دوست داره هميشه...
    پيش ِ من باشي، نباشي، عاشق ِ هيشكي نمي شه

  9. #239
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    به تو عادت کرده بودم، مثل گلبرگی به شبنم

    مثل عاشقی به غربت، مثل مجروحی به مرهم

    من که در گریزم از مرگ، به تو عادت کرده بودم

    از سکوت و گریه شب، به تو هجرت کرده بودم

  10. #240
    داره خودمونی میشه salma_ar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    163

    پيش فرض


    در دادگاه عشق ... قسمم قلبم بود.
    وکیلم دلم و حضار جمعی از عاشقان و دلسوختگان .
    قاضی نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام کرد
    و سپس محکوم شدم به تنهایی و مرگ .
    کنار چوبیه دار از من خواستند تا اخرین خواسته ام را بگویم و
    ومن گفتم : به تو بگویند ... دوستت دارم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 8 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 8 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •