تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 24 از 29 اولاول ... 14202122232425262728 ... آخرآخر
نمايش نتايج 231 به 240 از 281

نام تاپيک: همه چیز درباره موسیقی راک و آلترناتیو

  1. #231
    پروفشنال SPIRIT PALST III's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    پست ها
    598

    پيش فرض

    درود بر دوستان

    بحث شعر Smells پیش اومد..
    منم با علی جان موافقم ..افکار نهلیستی در این شعر و بقیه اشعار کرت موج میزنه و میشه به وصوح حس کرد..در ضمن مثه این که کرت این شعر رو در 5 دقیقه قبل از ضبط نوشته(یه شعره 5 دقیقه ای شاهکار) ..یه مطلبی رو تو روزنامه شرق خوندم در مورده همین شعر سعی میکنم گیرش بیارمو اینجا بزارمش.

    ####

    Spirit عزیز از صحبتهای شما بسیار استفاده کردیم..واقعا اطلاعات بی نظیری دارید (با توجه به سنتون)
    من 17 ساله حدوده یک ساله که با نیچه آشنا شدم...همون کتاب معروف (چنین گفت زرتشت)..به هر حال من زندگیم رو مدیون این کتاب هستم تا اینجا...اگه میشه سایر کتابهای نیچه رو نیز معرفی کن!
    @@@

    در مورد Dead هم اگه قبلا حرفی زدم در ایم مورد همینجا معذرت میخوام..
    حالا متوجه میشم که DEad چه شخصیتی بوده و چه میکرده ..چه کنیم دیگه دیر میگیریم.با اینکه هنوز جا داره مطالعه در این زمینه ها..
    در ضمن اسمتون رو هم بگید
    نه دوست عزیز معذرت برای چی؟......شما که مستقیم چیزی در مورد Dead نگفتی که توهینی باشه....بحث هایی هم که اون موقع توی پست آهنگ های متال به وجود اومد سوءتفاهمی بیش نبود.
    به هر حال شما هم که خودتون بلک متالر هستید و توی این ضمینه فکر نکنم در مورد بزرگان بلک اختلاف نظری باشه: همه گی از جمله بچه های پست متال توافق داریم که چه Dead چه وارگ از نوابغ و بزرگان بلک هستن...... و به نظرم هم این مسئله از همه مهم تره که در مورد نوابغ بلک تفاهم داریم ......بقیه مسائل زیاد مهم نیست.......

    در مورد اسم هم که شما قبلا روی ما اسم گذاشتید که اتفاقا جالب هم بود" روحی" .........من هم اسمم علی هستش .......در ضمن یوزرم هم صحیحش Spirit Palsy هست که اشتباه ثبت نام کردم.

    در مورد آثار نیچه هم که خوب کتاب زیاد داره که یه سری هاش ترجمه شده آمار دقیقی ندارم: ولی اگه بخوام ببرم: غروب بت ها- اینک انسان- دانش شاد-فراسوی نیک و بد- واگنر در بایرویت، نیچه علیه واگنر- اراده و خواست معطوف به قدرت- ....... به غیراز اینها رو اگه ترجمه شده فعلا یادم نیست.در ضمن ترجمه های معتبرش برای داریوش آشوری هستش و اونهایی رو که دیگران ترجمه کردن همین قدر می دونم که دو تا کتابی که انتشارات مس که اتفاقا اعتبار اصلیش به خاطر کتاب های راک ومتال بوده ترجمه کرده معتبر نیست.

  2. #232
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Isthmus
    پست ها
    688

    پيش فرض

    نه دوست عزیز معذرت برای چی؟......شما که مستقیم چیزی در مورد Dead نگفتی که توهینی باشه....بحث هایی هم که اون موقع توی پست آهنگ های متال به وجود اومد سوءتفاهمی بیش نبود.
    به هر حال شما هم که خودتون بلک متالر هستید و توی این ضمینه فکر نکنم در مورد بزرگان بلک اختلاف نظری باشه: همه گی از جمله بچه های پست متال توافق داریم که چه Dead چه وارگ از نوابغ و بزرگان بلک هستن...... و به نظرم هم این مسئله از همه مهم تره که در مورد نوابغ بلک تفاهم داریم ......بقیه مسائل زیاد مهم نیست.......

    در مورد اسم هم که شما قبلا روی ما اسم گذاشتید که اتفاقا جالب هم بود" روحی" .........من هم اسمم علی هستش .......در ضمن یوزرم هم صحیحش Spirit Palsy هست که اشتباه ثبت نام کردم.

    در مورد آثار نیچه هم که خوب کتاب زیاد داره که یه سری هاش ترجمه شده آمار دقیقی ندارم: ولی اگه بخوام ببرم: غروب بت ها- اینک انسان- دانش شاد-فراسوی نیک و بد- واگنر در بایرویت، نیچه علیه واگنر- اراده و خواست معطوف به قدرت- ....... به غیراز اینها رو اگه ترجمه شده فعلا یادم نیست.در ضمن ترجمه های معتبرش برای داریوش آشوری هستش و اونهایی رو که دیگران ترجمه کردن همین قدر می دونم که دو تا کتابی که انتشارات مس که اتفاقا اعتبار اصلیش به خاطر کتاب های راک ومتال بوده ترجمه کرده معتبر نیست.
    نه خوب من حساسم..
    در ضمن من بلک متالر نیستم..بگی True metaler هستم بهتره و همین طور نظرات شما رو هم قبول دارم در مورد بزرگان متال.
    این اسم با مصمای روحی رو هم (من وارث روح کرتم) اتنخاب کردمبه هر حال از آشنایی با شما خوشحالم
    کتاب های فردریش ویلهلم نیچه رو هم میرم دنباله ترجمه داریوش آشوری
    ممنون علی جان

  3. #233
    پروفشنال SPIRIT PALST III's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    پست ها
    598

    پيش فرض

    یه ضمیمه هم به گفته هام در مورد پست مدرنیسم اضافه کنم ....و اون اینکه: بعضی از مواردی که مثال زدم و نزدم! به عنوان مثال نظریه های: (درعلم) فروید،داروین و انشتین و ... یا (در هنر) سبک هایی همچون دادائیسم، اکسپرسیونیسم،سورئالیسم،و.. ....غیره.از اینها تحت عنوان مدرنیسم یاد میشه ولی به نظر من همینها هم به نوعی زمینه ساز شکل مشخص پست مدرنیسم در هنر و ادبیات و....بوده اند و آیا ما می تونیم به عنوان مثال موسیقی اکسپرسیونیسم آرنولد شونبرگ رو همونقدر مدرنیسم بدونیم که موسیقی واگنر رو که به عنوان پدر مدرنیسم موسیقی شناخته شده؟ به نظر من همنطور که واگنر(که در قرن 19 می زیست) در شکل گیری موسیقی امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم که توسط دبوسی و شونبرگ که در اواخر قرن نوزده و ابتدای بیستم بنیان گذاری شد نقش داشت. جریانات هنری ادبی نیمه اول قرن بیستم بر شکل گیری مشخص و قطعی هنر و ادبیات پست مدرن در نیمه دوم قرن بیستم نقس ماثر داشته. و به عنوان مثال همیشه شنیده ایم که از نویسندگانی هم چون کافکا و جویس به عنوان نویسندگان مدرن،پست مدرن یاد شده است.نتیجه اینکه اگه بخواهیم به طور مشخص به ژانر و جریان هنر و ادبی خاصی که تحت عنوان پست مدرن از آن یاد می شود اشاره کنیم باید بگیم در نیمه دوم قرن بیستم شاهد این جریان هستیم ولی اگه بخواهیم پست مدرنیسم رو به معنای وسیع کلمه یعنی همون چیزی که معنای حقیقی و بنادین این اصطلاح هستش و از خود معنای این اصطلاح استنباط می شود یعنی "فرا مدرنیسم" در نظر بگیریم که به مراتب کامل تر و دقیق تر هستش باید به تاثیر نیچه بر قرن بیستم اشاره کنیم. در واقع مفهوم بنیادین پست مدرنیسم ریشه در اندیشه های نیچه داره که در تاریخ فلسفه از نیچه به عنوان پدر فلسفه پست مدرنیسم یاد شده که در اواخر قرن نوزدهم می زیسته و جالب اینکه مرگ نیچه هم دقیقا سال 1900 یعنی درست ابتدای قرن بیستم بوده. ولی از طرفی تاثیر این تفکر در طول زمان در ابتدا باعث ایجاد شکل خاص و نوینی از مدرنیسم در ابتدای قرن بیستم شد که تفاوت های برجسته با مدرنیسم قرن نوزدهمی و قبل تر از اون داشت که من اسمش رو می زارم نئو مدرنیسم. و در هنر و ادبیات در جهت حرکت همین نئو مدرنیسم در نیمه دوم قرن بیستم با آثار ادبی هنری ای مواجح هستیسم که با عنوان مشخص پست مدرنیسم شناخته می شوند.به هرحال نباید پست مدرنیسم رو صرفا به مکتب ادبی هنری خاصی محدود کرد. چون که این مکاتب به تاثیر از مفهوم بنیادین "فرا مدرنیسم" و گذار از مدرنیسم به این شکل بوجد اومدند. که ریشه هایی به مراتب قدیمی تر از سال 1960 داره که به عنوان مثال در دایرت المعارف معتبر و بین الملی " بریتانیکا" و تاریخ هنر و ادبیات از اون یاد شده. در واقع منظور این مراجع همون مکاتب ادبی هنری هستند نه مفهوم و معنا بنیادین پست مدرنیسم.
    و یه نکته اینکه پست مدرنیسم فقط مخصوص و محدود به هنر و ادبیات نیست به عنوان مثال گذشته از اینکه نیچه به عنوان پدر فلسفه پست مدرن شناخته شده فلاسفه دیگری همچون فوکو و ژاک دریدا و .....به عنوان فلاسفه پست مدرن شناخته می شوند که خود فلسفه پست مدرن رو به دوره متفاوتی تقسیم می کنند که به عنوان مثال فوکو که از نوابغ فلسفه پست مدرن هست قبل از 1960 می زیسته.
    Last edited by SPIRIT PALST III; 26-11-2007 at 19:48.

  4. #234
    آخر فروم باز Greatone's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    In My Mind
    پست ها
    1,780

    پيش فرض

    موسيقی راک، موسيقی ای علمی است که در بعضی سبکها پشتوانه غنی فلسفی دارد.


    rock &roll :
    راک اند رول که يکی از سبکهای تاثير گذار و متداول در موسيقی راک است، روندی غير قابل پيش بينی را طی کرده است. در ابتدا زمانی که راک باز ها موسيقی "کانتری" و "بلوز" را با هم تلفيق کردند، راک دارای مشخصه های بارزی مثل آنارشيسم بود ولی بعدها با گذشت زمان، اين مشخصه ناديده گرفته شد و اين نوع موسيقی به سمت کسب مهارت و ايجاد تحول رفت. از موسيقی پر انرژی Chuck Berry گرفته تا هارمونيهای زيبای بيتل ها و موسيقی روح نواز Otis Redding همه و همه در گروه راک اند رول قرار گرفت. اما rock &roll جذابيت موسيقيايی خود را فقط برای چند سال حفظ کرد. گوناگونی بسياری که در سبکهای مختلف راک پديد آمد، به قول بعضی از متخصصين هسته اصلی راک از هم پاشيد.

    Pop rock :
    پاپ-راک يکی از عمده ترين شاخه های موسيقی محسوب می شود که به طور کلی به هر نوع موسيقی پاپ ساخته شده پس از دوران جذب راک اند رول به پاپ، Pop rock می گويند. از ويژگيهای اين سبک ملوديک و گيرا بودن موسيقی آن است و تکيه آن بر موسيقی لاينقطاع است که با چيره دستی نواخته می شود. از گروههای مشهور فعال در اين سبک که تعداد آنها کم هم نيست می توان به Everly Brothers، Madonna و Rowded House اشاره کرد.

    Soft Rock :
    اگرچه سبک سافت راک در اوائل دهه هفتاد پايه گذاری شد اما زمزمه های آن از اواخر دههء شصت آغاز شده بود. Soft Rock موسيقی ملايمی است که بيشتر تکيه بر خواننده و ترانه سرا دارد تا نوازنده؛ تجاری نگاه کردن به موسيقی يکی از ويژگيهای اين سبک است. Soft Rock تا حدی متمايل به پاپ-راک است اما با فضايی ملايمتر و نرمتر. گروههايی مثل "کارپنترز" و "شيکاگو" تکيه بر موسيقی ساده و ملوديک داشتند و در طول حيات خود با تهيه کنندگان مختلفی کار کردند. در طول دههء هفتاد، Soft Rock بازار موسيقی را تحت تاثير خود قرار داد و به طور جدی موسيقی تلفيقی هم اثر خود را دچار دگرگونی کرد.

    Grunge :
    سبکی که اوج درخشش آن در دهه ۹۰ اتفاق افتاد و تبديل به محبوب ترين سبك هارد راك اين دهه شد و اين درخشش نتيجه خلاقيت kurt cobain و بقيه اعضاي Nirvana بود. سبكي كه از دل the Stooges و Black Sabbath برخاست و حاصل تركيب موسيقي punk و heavy metal بود و البته گرايشش بيشتر به سمت پانك بود تا Heavy metal؛ بخصوص در انتخاب اشعار و نوع اعتراض موسيقيايي آن. اما در نحوه نواختن ريف ها به heavy metal شباهت بيشتري داشت. اين سبك داراي دو نسل و دوره ي مشخص است: نسل اول شامل گروه هاي Green River، Mudhoney وSoundgarden مي شود كه اين موج هنوز هم ادامه دارد و ريف هاي آن سنگين تر و خشن تر از ريف هاي دوره ي دوم است. مشهور ترين گروه از موج دوم Nirvana است كه موسيقي آن ملوديك تر از ساير گروه هاي Grunge است و مهمترين ويژگي آن stop-start زياد آن است. متاسفانه در كشور ما Nirvana را فقط متعلق به سبك Alternative metal مي دانند و به تبع آن هر گروهي را كه در موسيقيش stop-start به كار مي برد به اين سبك مربوط مي دانند؛ البته سبك هاي موسيقي هارد راك و متال آنقدر متنوع است كه به سختی ميتوان مرزي مشخص بين آنها كشيد.

    Alternative Rock:
    آلترنيتيو راک یکی از شاخه های راک است که تمام گروهای پست_پانک (post_punk) را از اواسط دهه هشتاد تا اواسط دهه 90 تحت تاثیر خود قرار داده است. alternative rock شامل سبکهای گوناگونی میشود .از ملودیهای زیبای jangle_pop گرفته تا ملودیهای آزار دهنده و یک نواخت industrial metal. باحتساب موفقيت بی سابقه "نيروانا" در سال 1991 می توان به نوعی گروهای آلترنيتيو را به دو دوره مجزا تقسيم بندی کرد:

    در طی دهه 80 اکثریت گروهای alternative تحت نظارت شرکتهای توزیع و پخش مستقل فعالیت داشتند. گروهایی که تحت نظارت شرکتهای بزرگ فعالیت میکردند، توانستند شرایط ایده آل را به دست آورند. به هر صورت آنچه در مورد گروههای alternative دهه 80 میتوان گفت، آن است که به علت شرایط موجود آن دوران از مسیر اصلی خود منحرف شدند.

    در ميان سبکهايی که جزو اين گروه دسته بندی شده اند، می توان از pop
    alternative dance،jangle pop ،post_hardcore punk ،funk_metal ،punk_pop و experimental rock نام برد که تمام این ژانرها بعد از انقلابی که نیروانا در این زمینه بوجود اورد پایه گذاری شدند.ولی مشخصا زمانی راه برای آنها هموار شد که خیلی از گروههای تازه کارِ alternative با شرکتهای بزرگ قرارداد بستند. در نتیجه alternative rock در دهه نود دارای نظم بیشتر و هارمونیک تر از همتای خود شد.مخصوصا از دوره ای که ثابت شد سازهای سنگين تر دارای جذابيت تجاری بيشتری هستند، بيشتر گروههای دههء نودی با شرکتهای بزرگ فعاليت نکردند و ترجيح دادند با شرکتهای مستقل که محدوديت کمتر و آزادی بيشتر داشتند، همکاری کنند.

    Hard Rock:
    از نظرِ اکثريت دست اندر کاران موسيقی، دو سبک هارد راک و هوی متال مشابه هستند. چرا که شباهتهای بسيار زيادی بهم دارند. در هر دو مورد صدای خشن گيتار کاملا قابل تشخيص است و بطورِ معمول نقش اساسی را در گروه، خواننده اجرا مي کند که معمولا وظيفه نواختن سازی را هم به عهده دارد. اگر چه تفاوتهای اساسی نيز ديده ميشود از جمله لزوم وجود ريتم در پس زمينه موسيقی هارد راک. در صورتی که اين ويژگی در موسيقی هوی متال ديده نمی شود بلکه اين نوع موسيقی بر صدای خشن و وحشی گيتار و ريتمهای کوبه ای تکيه دارد.

    هارد راک در اواخر دههء ۶۰ رشد خود را آغاز کرد و بعنوان يک موسيقی روان گردان باب شد و تحولی در زمينه موسيقی راک ايجاد کرد. در هارد راک کمتر از blues از بداهه نوازی استفاده شده و در عين حال به خشونت سبک هوی متال نيست. اگرچه همان سولوهای طولانی و همان صداهای خشن در هارد راک نيز يافت ميشود. در اين سبک اين ريتمها و ريفها هستند که بيشترين اهميت را دارا هستند و بايد به بلندترين شکل ممکن نواخته شوند.

    Punk Rock

    3 تعريف هست که تو فلسفهء راک به طور کلی، و خصوصا تو پانك اصله (كه به هم كاملا مرتبطن):

    Iconoclasm : تمايل به نابودي آنچه مقدس شمرده مي شه، و يا رايج يا سنتي است
    Nihilism : نفي كردن و بي پايه و اساس دونستن تمام ارزش ها- بدون ارائهء راه حلي - و اعتقاد به اينكه هيچ چيز به طور مطلق قابل فهم نيست
    Anarchism : تمايل به بي نظمي و ابهام؛ ضد ارزشهاي نرمال در جامعه بودن، و كلا ضد هر چيزي كه از رشد و پيشرفت جلوگيري كند؛ و مخالفت با قدرت متمركز سياسي
    [البته اينها تعريف هاي خيلي خلاصه و كلی هستند]
    حالا خود punk... اعضاي پانك عقايد آزاديخاهانه شون رو از طريق هنرهاي مختلف ابراز مي كنن، كه مهمترين اونها موزيك ه. همچنين نقاشي، شعر، و داستان كوتاه. پانك ها از اين طريق از خلاقيتشون براي به نمايش گذاشتن نارضايتيشون از ظلمها و استبداد حاكم بر جامعه، استفاده مي كنن.
    موسيقي پانك داراي Lyric هاي خشمگين و تند و سريع، در مورد مدرسه/AcademY، ناخشنودي از شرايط اجتماعي، ارتباطها/relationships، و مسائل خانوادگي ست. يكي ديگه از مشخصات اين سبك اينه كه بعضي از آهنگهاش به كوتاهي 2 دقيقه است. ولي حتي تو اين زمان كم، آهنگهاش مي تونن حس خواننده رو منتقل كنن- كه اين آهنگها معمولا خشم و عصبانيت رو نشون مي دن. هدف اين موزيك شوك آوردن، اهانت كردن، و حمله كردن به ديدگاههاي عام است!
    طرز لباس پوشيدن punk ها هم بيانگر ديدگاه اين سبك ه. پانك ها خودشون رو به شكلي در مي آرن كه خارج از عرف باشه؛ به اين ترتيب حسي كه نسبت به جامعه دارن، و همچنين ظلم ها و فقر در جامعه رو منعكس مي كنن. اونها از وسايل/object هاي معمولي اي مثل دكمه، تيغ، سوزن، و تكه هاي پارچه استفاده مي كنن، و به عنوان سمبل حس هايي كه مي خواد بيان كنن، از اونها استفاده مي كنن. پانک بودن كمك مي كنه كه هر كس بتونه فرديت/شخصيت خاص خودش رو پيدا كنه، بدون اينكه از طرد شدن يا مورد قبول واقع نشدن بترسه.
    براي مثال، روي كلاه sweatshirt پانكي، تكه اي پارچه دوخته شده كه كلمهء Unity روش نوشته شده است... اين معاني مختلفي مي تونه داشته باشه، و در راس- خواستن وحدت در جامعه. و ژاكت جين پاره پوره اي كه روي اون كلمه هاي مختلفي نوشته شده كه نشون دهندهء سختيها، دردها، و ظلمهاييه كه جامعه ايجاد مي كند، مي باشد. پارگي لباس پانكها منعكس كنندهء فقر در جامعه و همچنين خشم است!
    در بين دختر و پسرهاي punk شلوار جين هايي كه رنگ و روشون رفته هم زياد ديده مي شه. بعضي از دخترها در پانك دامن هاي كوتاه يا شلوار چرم هم مي پوشن؛ همچنين گاهي آرايش غليظ، ولي خلاف عرف. موهاشون رو به رنگ هاي عجيب غريب مي كنن، و به صورت نا مرتب يا spiked يا به حالات غير معمول در مي آرن- درست خلاف اون چيزي كه تو جامعه مورد قبوله!
    يه نكتهء جالب؛ چند روز پيش يه جايي خونده بودم كه كلا پول خيلي زيادي براي ‌fashion هاي hip-hop در آمريكا خرج مي شه: اولا- دقت كنين، سبكي مثه hip-hop يه fashion لعنتي خاص داره كه مي خواد مردم ازش تقليد كنن! در حالي كه سبكي مثه Punk راه رو واسهء نشون دادن فرديت/individuallity خاص هر كس باز مي كنه!
    دوما- مردم اين همه پول خرج مي كنن كه تو مد hip-hop باشن، در حالي كه سبكي مثل punk يكي از دلايل طرز لباس پوشيدنشون، منعكس كردن فقر تو جامعه است.
    فقط تفاوت رو ببينين!

    band هايي مثل The Velvet Underground و The Silver Apples با تركيب كردن هنر، ايده آل هاي ضدارزش، و تقابل فرهنگي، با موزيك rock n roll، تاثير شگفتي در بوجود اومدن Punk Rock در دهه ي 70 داشتند.
    در اواخر دهه 60 و دهه 70، رويدادهاي اجتماعي، مانند جنگ ويتنام، تورم، و بيكاري، در موسيقي اون دوران خودش رو منعكس مي كرد. در حالي كه موسيقي جدي تر مي شد، اما ارتطباتش با مسايل روزمره زندگي كم مي شد و بيشتر حالت escapism (فرار از واقعيات) مي گرفت. در همين زمان بود كه گروههاي پانك در انگليس با تاثير گرفتن از اين جو، و همچنين با كمك از موسيقي بعضي از bandهاي آمريكايي، رو به گسترش رفتند. از اولين و مشهورترين اين گروهها، The --- Pistols بود.
    lyric هاي پانك بيشتر به محكوم كردن طبقه ي اشراف انگليس و بي صداقتيشون، و همينطور به اعتراض هاي نااميدانه و خشونت بار بر مسايل و مشكلات اجتماعي، مي پرداخت.

    در سال 1976، manager گروه The --- Pistols، مصاحبه اي با BBC ترتيب داد، كه در آن اعضاي --- Pistols عقايد رو راست و رك، و در خيلي از مواقع- تهين آميزشون رو به عموم ابراز كردند. در پي اين مصاحبه وزير آموزش و پرورش انگليس و هيات مديره ي هنر لندن، مخالفتشون رو با پانك ها نشون دادند و به مردم ”قول دادند“ از پانك ها جلوگيري كنند!!
    و بعد از همين مصاحبه بود كه پانك ها با مخالفت بيشتر عموم مواجه شدند. اما اين مخالفت نتيجه ي عكس داشت و تعداد بيشتري رو نيز به سوي خود جلب كرد.
    پانك باعث مي شد مردم نگاهي به برخي حقايق بياندازند، و عموم مردم از چيزي كه مي ديدن خوششون نمي اومد. (مثل اون جمله ي سينوهه كه مي گه: ”ممكن است لباس و زبان و رسوم و آداب و معتقدات مردم تغيير كنه، اما حماقت آنها عوض نخواهد شد؛ و در تمام اعصار مي توان به وسيله ي گفته ها و نوشته هاي دروغ مردم را فريفت. زيرا همانطور كه مگس عسل را دوست دارد، مردم هم دروغ و ريا و وعده هاي پوچ را كه هرگز عملي نخواهد شد دوست مي دارند.“).... در كل پيام اصلي پانك اين بود كه هر كس، خودش باشه- يك individual (فرد) خاص براي خود باشه. John Lydon گفته بود ”تنها چيزي كه مي خوام به مردم بدم، فرديت خاص خودشونه....

    Heavy Metal:

    بعد از اينکه هارد راک تو بريتانيا شکل گرفت در اواسط دهه ۷۰ به آمريکا رسوخ کرد و گروههائی اين سبک رو با حال و هوای خاص و با سليقه آمريکائی اجرا کردن . استفاده از کورد های سنگين تر و شعرهای رويائی و يا ترسناک از خصوصيات اين سبک ه که در اعتراض به وضعيت حاکم بر جامعه است. هوی متال هم برگرفته شده از blues/rock می باشد با صداهايی خشن تر و ممتد تر ولی همان اثرِ روانگردانی موسيقی اواخردهه ۶۰ را داراست. متال اثرِ blues را از بين برد و در عوض همان ريفهای قوی گيتار را باقی گذشت.

    در اواخر دهه هفتاد هوی متال بعنوان يکی ازسبکهای موفق تجاری ظاهر شد که در واقع يکی از شاخه خه های rock & roll يا به بيانی بهتر فرمی تغيير يافته از آن است. در سه دهه بعدی ، موسيقی متال بعنوان عضوی جدا نشدنی از موسيقی روز و معمول مطرح شد و همواره در جدول پرفروشترين ها حضوری فعالانه داشت. بيشترِ مخاطبان اين سبک را نوجوانها بخصوص نوجوانان سفيد پوست تشکيل می دهند. منتقدين نيز نظرِ مثبتی راجع به اين سبک دارند و آنرا برخلاف باورِ عوام، متال را موسيقی ای بر پايه خشونت و صداهای ناهنجار نمي دانند. بلکه بر اين باورند که گيتاريستهايی اين سبک دارای تکنيک، سرعت و مهارت خوبی هستند. در تمام زيرشاخه های اين سبک نيز ديده می شود که گيتار به عنوان سازِ اصلی ايفای نقش می کند و اصولا گيتار محور اصلی موسيقی هوی متال را تشکيل می دهد و ريف همراه با سولو نقش اساسی را بازی مي کنند. به طورِ خلاصه مي توان گفت که هوی متال همان راک اند رول است بدون ته مايه بلوز و فراز و نشيبهای خاص ريتمها. اين خاص بودن را در تمام شاخه های موسيقی متال، از پاپ متال گرفته تا ترش متال، می توان مشاهده کرد. در آخر متذکر می شوم که در موسيقی متال تمام سازها، نه فقط گيتار، با خشونت هر چه بيشتر نواخته می شوند. گروههای معروف هوی متال دهه 70: Aerosmith - Kiss - AC/DC - Motorhead - Def Leppard - Iron Maiden

    Thrash Metal:
    ترش متال اين سبك از موسيقي متال كه مملو از ريتمهاي مختلف به همراه صداي مخرب Distortion گيتار الكتريكي كه با صداي غيرطبيعي خواننده تركيب شده است، قفط براي تاثيرگذاري هر چه بيشتر مضامين اشعار خاصي استفاده مي شود كه تنها هدف آن در تلاش براي نمايش ترس از دنياي مدرن و پوچ امروزي، مرگ بدليل معضلات بي ارزشي چون: اعتياد، جنگ، اضطراب در مواجه شدن با فرهنگهاي نا آشنا و مخرب، تنفر از وضعيت نامناسب موجود، پرخاش به دولتمردان و سردمداران حاكم كه با واقعيتهاي زندگي انساني و معتقدانه بيگانه اند، سير مي كند.این Style رو اصلی ترین سبک مشتق از Heavy Metal میدونن. گیتاری پرخاشگر ، سرعتی ، تکنیکی ، جوی سنگین که عموما گیتار اون چیزی نا موزون و فراتر از ملودی آهنگ مینوازه. چیزی که شاید در اوابل کار با Speed Metal یکسان به حساب میومد. اما گروههای مثل Metallica و Megadeth که جزو بهترین های این سبک بودند چیزی فراتر از این رو به نمایش گذاشتند.

    Power Metal:

    چیزی که به عقیده کارشناسان سعیش برای نشون دادن همه چیز ما بین NWOBHM تا Harcore Thrash ی که Pantera رو میشه ازش نام برد داره. در اون خشونت ذاتی Rock و Melody های زیبای Black و خشونت Vocal در Death به چشم میخوره. گروه هایی مثل Iced Earth ، Blind Guardian ، Pantera رو نمونه های خوبی برای Power میدونن.

    Doom Metal:

    سبکی که سهم تکنیک رو در اون بسیار بالا میدونن. سبکی بسیارارام ، وحشت آور و با یک حس سنگین همراه میدونن. گیتاری تیره و سنگین رو برای القا این حس در این سبک استفاده کردند. گروههای خوب این سبک رو میشه Paradise Lost ، My Dying Bride و Anathema نام برد. گروههایی که به دلیل وجود این سبک حزن ، تیرگی ، استفاده از یک فضای سنگین و مهمتر از همه یک Technic خاص این سبک در کارهاشون دیده میشه.

    Speed Metal:

    سبکی که شاید در اوایل دهه 80 جزو پرطرفدار ترین مشتقات Heavy به حساب میدومد. سبکی که طبق نامش سرعت اصلی ترین خصیصه اون به حساب میاد. سوزش و خشونت خاص خودش و حمله های سریع و دقیق به گیتار داره. چیزی که به سرعت با Thrash قرین شد و گروههای بزرگی مثل Metallica ، Slayer ، Megadeth و Anthrax ازش سود بردند.

    Industrial Metal:

    سبکی مانند اسمش. سبکی که اون رو نوعی تلفیق از موسیقی Electronic و متال میدونن. کارهای عموما ریتمیک تر ، گاها با شکل Dance ، دارای گیتارهای با Distortion بالا و استفاده از صدای بلند . چه برای گیتار و چه برای Vocal . این سبک موسیقی به دلیل استفاده از ریفهای گیتار ، و استفاده از Distortion بالا توانسته در بین سبکهای متال جای بگیره. گروههای مثل Rammestein و Fear Factory رو میشه نمونه های این سبک دونست.

    Progressive Metal:

    سبکی که خشونت ، صدای بالا و حس کلاسیک و بزرگ ProgRock رو در هم آمیخت. نمونه بارزش Dream Theater رو میشه نام برد. گیتار تکنیکی و سبک متفاوت آهنگ های این سبک نشان دهنده خاص بودن آن هم هست. چیزی که شاید در دید اول چندان متال به نظر نیاد.

    Rap Metal:

    سبکی که از اسمش بر میاد که چه موسیقی ارایه میده. پیوند ما بین ریفهای خشن و سریع متال رو با گیتار متمایز سبک Rap پیوند زد. تا جایی که جزو پر طرفدار ترین های Alternative شد. شروع این سبک رو توسط Anthrax میدونن. با آن کار Comic خودشون با نام "I'm the Man," که در اون ریفهای سریع گیتار متال رو با Rap یکی کرد. این دسته از گروههای Alternative سبکهای دیگری از جمله Funk و Hip Hop رو هم به متال اضافه کردند. اما هیچ کدام مثل Rap Metal مورد توجه قرار نگرفتند. اما میان این گروهها هم Limpbizkit مورد توجه ترین در Rap Metal شد. این سبک جوی بسیار Heavy داره.

    Goth Metal:

    سبکی که جو سرد و غم انگیز Goth Rock رو صدای بلند و خشن Heavy Metal پیوند میزنه. چیزی که حس Melodramic تاترو مسایل دینی و مذهبی و همینطور ترس اون رو میتونست به خوبی نشون بده. جوی که گروهایی مثل Judas Priest در اوایل کار از اون زیاد استفاده میکردند. شبیه سازی روح ، صداهای شدید آسمانی و از این قبیل که بعدها توسط همین گروه ها تحت عنوان Gothic نام برده شد. Gothic جوی سرد ، ترسناک و غم انگیزی داره. سبکی در اون سعی میشه صدای خواننده تاریک و تاریک تر به نظر بیاد. سبکی نزدیک به Doom .

    PopMetal:

    سبکی که باز هم نامش نشان دهنده کارهاش هست. سبکی مهمترین خصیصه های Rock از جمله ریفهای گیتار رو با جو عمومی و شاداب تر POP پیوند زده. استتفاده از جنبه های متمایز و بارز پاپ مانند هم خوانی کردن از مهمترین خصیصه های این سبک است.

    Alternative Metal:

    به عده خیلی ها Alternative رو شاید بشه مستقل تر از باقی Style های در نظر گرفت. چیزی که خودش از دل Heavy Metal که در حقیقت هسته مرکزی موسیقی متال هستش بیرون آمده. چیزی که اون گیتار Heavy رو داره. اما کمی با خواست عمومی منطبق تره. با توجه به نوع موسیقی که ارایه میده از سبکهای دیگر متال بیشتر در دید عموم مطبوع واقع میشه. سبکی که در بدو ورودش در بر دارنده Garage Punk ، Funk ، Rap ، Industrial و چندی دیگر بود. گروههایی مثل Korn و Tool رو میشه بهترین ها و سردمداران AltMetal دونست. اون رو به درست یا غلط گاها NU METAL و یا AGGRO METAL هم نام میبرند. گروههای مثل KORN ، Limp Bizkit و یا Marylin Manson رو بهترین های این موج نوی متال میدونن.

    Scandinavian Metal:

    سبکی که اونرو در ابتدا مختص کشورهای حوضه Scandinavi مثل نروژ و سوئد میدونستند. چیزی مرکب از Black متال در نروژ و Death متال در سوئد. موسیقی با نویز بسیار بالا، شلوغ ، بینظم و جیغ وار که با جوی Melodic که با Keyboard ایجاد میکنند غمگین جلوه میکنه. جو سرد این موسیقی رو بارها و بارها به زمستانهای سرد این منطقه نسبت دادند. این سرما به خصوص در Black به چشم میاد. موسیقی که بعد از سالهای ابتدایی اون با تکنیک خاصی در اجرای گیتارها همراه شد. از این گروه ها میشه Opeth ، Therion و Burzum رو نام برد.

    Symphonic Black Metal:

    موسیقی که برای اولین بار از Black متالهای نروژ منتشر شد. جوی سرد ، حزن انگیز ، خشن و با جوی Melodic با Keyboard . گاها در کارهای بزرگ این سبک از گروههای یزرگ ارکستر برای او جو ارکستریک و یا به عبارتی Melodic استفاده کردند که Dimmu نمونه بارز اونهاست. گروههای Black از ابتدا سعی بر برداشتن محدودیت های گیتار آرام و تلفیق آن با Goth متال داشتند. خصیصه وهم آور بودن و صدای سرد Goth با این کار به Black پیوست. این موسیقی با گروهایی مثل Gathering از صدای لطیف و احساسی خوانندگان زن هم بهره جست. Dimmu Borgir نمونه بی نقص این سبک به شمار میاد.

    Death Metal:

    سبکی که از دل Thrash بیرون آمده. موسیقی که سعی بر نشان دادن جنبه های مرگ ، درد و رنج کشیدن داره. موسیقی که اشعار حزن انگیز اون با صدای بلند و خشن ادا میشه. موسیقی که سرشار از ملودی های زیبا و قوی است. این موسیقی شاید در دید عموم دارای هوادارن زیادی نباشه. اما جزو قوی ترین سبکهای موسیقی متال به حساب میاد. این سبک خود رو بی شک مدیون گروه Death و از اون مهمتر CHUCK بزرگ میدونه..

  5. #235
    آخر فروم باز Greatone's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    In My Mind
    پست ها
    1,780

    پيش فرض



    در 6 سپتامبر سال 1946، در زنگبار اولين فرزند جر و بامي بلسارا به دنيا آمد. پسري كه نام او را «فردريك» نهادند.بامي، پدر فردريك، يك كارمند غيرنظامي است كه براي دولت بريتانيا كار مي‌كند.آنها اصل و نسب پارسي دارند. خواهر فردي به نام کشميرا 6 سال بعد به دنيا مي آيد. در سال بعد، خانواده به هند كوچ مي‌كنند. فردي: «آن موقع من يك پسرك سست بودم، به خاطر اينكه زيادي ازم محافظت مي‌شد.»

    در 19 جولاي سال1947، برايان، فرزند «هرولد و روث مي»Harold & Ruth Mayبه دنيا امد. هرولد، مهندس الكترونيك بود و براي وزارت هوانوردي كار مي‌كرد. فردي اولين مزه‌ شهرت را با برنده شدن در مسابقه‌ي محلي كودكان چشيد!

    در سال 1948 راجر مدوز تيلور فرزند مايکل و وينيفرد در بيمارستان West Norfolk and Kings Lynn به دنيا مي آيد . پدرش بازرس سيب زميني فروشي است.

    در 19 اگوست 1951، جان ديکن فرزند ليليان و آرتور به دنيا مي آيد. آرتور براي شرکت بيمه کار مي کند.



    فردريک به دليل شغل پدرش که با مسافرتهاي پياپي همراه است، در سال 1952 به مدرسه ي شبانه روزي St. Peter در نزديکي بمبئي فرستاده ميشود و مجبور ميشود روي پاي خودش بايستد. در اينجاست که دوستانش به او نام «فردي» را مي دهند.( نامي که از آن به بعد در خانه هم به او اطلاق مي شد.) و در همينجاست که معلمهاي او به استعداد موسيقي اش پي مي برند و پدرش را متقاعد مي کنند که شهريه اي اضافي براي کلاس پيانوي او بپردازند!

    برايان در 5 سالگي وارد مدرسه Hanworth Road Primary ميشود.

    بين سالهای 56-1954 هارولد مي شروع به آموزش موسيقي به پسرش مي کند. در همان سالها برايان نواختن پيانو را هم آغاز مي کند.

    برايان در روز تولد هفت سالگي اش يک گيتار آکوستيک هديه مي گيرد. برايان به ستاره شناسي و عکاسي هم علاقه زيادی داشت.

    در سال 1957 راجر عضو گروه کر کليسا ميشود. در همين سال راجر اولين گيتارش را ميخرد. در ماه سپتامبر1958 برايان برنده کمک هزينه تحصيلي به Hampton Grammar School ميشود.

    جان ديکن در جشن تولد 8 سالگي اش اولين گيتارش را هديه ميگيرد.

    راجر شديداً به سازهاي ضربي علاقه مند بود! پدرش در کريسمس سال 1961 يک ست درام به او هديه ميدهد ( بيشتر به اين دليل که قابلمه هاي مادر را نجات دهد!)

    در سال 1962 پدر «جان» مي ميرد.

    برايان در نواختن گيتار خيلي جدي است. او پدرش را ترغيب مي کند تا در ساختن يک گيتار عالي، به او کمک کند. برايان در رشته اخترفيزيک تحصيل مي کند و او و پدرش ، هر دو در کار با آهن و چوب مهارت دارند. آنها بدنه اصلي گيتار را از يک اجاق ماهوني مي تراشند و بعد از 18 ماه کار و خرج 8 پاوند ، برايان صاحب يک گيتار ويژه با صداهاي استثنايي مي شود! Special Red. برايان: « وقتي من جوان بودم، ما مجبور بوديم سر ظهر ،تو انباري ساز بزنيم، تو مدرسه راک نواختن غيرقابل قبول، و برضد فرهنگ بود. يعني يک جور زير زميني به حساب مي اومد.

    ما گروهها رو دور و بر Richmond و Twickenham ميديديم. من گروها و آدمايي مثلThe Yardbirds و The Stones و Clapton رو تو کلوپهاي محلي ديدم..اونها براي ما واقعاً خبراي داغ بودن..!»

    بعد از نواختن با گروههاي مختلف، برايان با تيم استفل Tim Staffell و Dave Dilloway و John Garnham و درامر محلي Richard Thompson گروهي به نام « 1984» تشکيل ميدهند. ( اسمي که در آن رمان پيشرو به نظر مي رسيد.) آنها اولين اهنگشان را در 28 اکتبر 1964 در St. Mary’s Church Hall زدند و براي تاثيرگذاري بيشتر، يونيفورم ارتشي پوشيده بودند.! در همان سال راجر تيلور در Truro با عده اي از دوستانش گروهي به اسم Cousin Jacks تشکيل داد که در آن راجر ريتم گيتار ميزد. ( گرچه از اين کار راضي نبود و به درامز روي آورد.) گروه چند کار ارائه داد و يک سال بعد از هم پاشيد. راجر: « يادم مياد وقتي خيلي جوون بودم ، از جري لي لوييز Jerry Lee Lewis و ليتل ريچارد Little Richard و همه ي راک خوناي ابتدايي الهام ميگرفتم.. اون موقع حتي دستگاه پخش هم نداشتم.. بعدها بزرگترين قهرمانانم جيمي هندريکس Jimi Hendrix جان لنون John Lennon و باب ديلن Bob Dylan بودن..!»

    به خاطر درگيريهاي قبيله اي که در زنگبار رخ داده بود و نا امني ، خانواده فردي تصميم مي گيرند که به بريتانيا بازگردند. فردي در دوره ي A رشته هنر Islesworth Polytechnic ثبت نام مي کند.



    جان ديكن 14 ساله، با گروه محلي Opposition اولين كار خود را در باشگاه جوانان Enderby اجرا ميكند. تمام آهنگهايي كه گروه مينوازد، تركيبياند از آهنگهاي پاپ، سول و Tamla Motown. همهي آهنگها كاور هستند، به جز Heat Full Of Soul، كه خودشان نوشته بودند.

    برايان مدرسهي گرامر همپتون را با 10 نمره O و يك نمره A ترك ميكند و براي ستاره شناسي در كالج سلطنتي لندن ثبت نام ميكند.او در پاييز 1965 وارد كالج ميشود .

    برايان: «وقتي ستارهشناس نيستي، ستاره شناسي خيلي جالبتره. موقعي كه درس ميخوندم، بيشتر وقتم صرف ساخت تجهيزات و سرهم كردنشون ، يا صرف تايپ و تجزيه و تحليل نتايج تو كامپيوتر ميشد. مقدار زماني كه واقعاً صرف تماشاي ستارهها ميكردم خيلي كم بود. به همين خاطر حالا تو وقت بيكاري، دوست دارم از تو تلسكوپها با دقت نگاه كنم.»

    حتي با اينكه اعضاي 1984 با ترك مدرسه از هم جدا شده بودند، هنوز براي اجراي آهنگها يكجا جمع ميشدند.

    راجر به گروه ديگري با نام Johnny Quale and the Reaction می پيوندد. در 15 مارس، وارد مسابقهي Rock & Rythm Championship در ترورو ميشوند، جايي كه گروهها از هر منطقهاي گردآمدهاند. گروه با مقام چهارم بازميگردد.

    گروه به طور منظم مينوازد و در منطقه شهرتي كسب ميكند. در سپتامبر، درست قبل از اجراي جديدشان، جاني گروه را ترك ميكند. راجر تنها كسي است كه ميتواند بخواند، پس در جهت تصاحب جاي او قدم برميدارد. راجر همه را با خواندن و نواختن درامز به طور همزمان شگفت زده ميكند. آنها سپس اسم Johnny Quale را حذف ميكنند و گروه به سادگي Reaction خوانده ميشود.

    در سال 1966 راجر و گروهش، Reaction، دوباره وارد مسابقه Rock & Rythm Championship ميشوند. اين بار برنده ميشوند و جوايز مخصوصي دريافت ميكنند. همچنين به عنوان مهمان مخصوص به مسابقهي سال بعد دعوت ميشوند.اين سال با نواختن ميگذرد - 3 تا 4 اجرا در هفته. پيانوي قديمي راجر نيز رنگ ميشود، ميكروفونگذاري شده و به نمايش اضافه ميشود.فردي در هنر نمره A ميگيرد و در كالج هنر Ealing دوره گرافيك را شروع ميكند.

    1984 به حمايت از جيمي هندريكس در كالج سلطنتي مينوازد(1967). در سپتامبر،همان سال، 1984 وارد مسابقهي بهترين گروه آماتور در Top Rank Club ميشود. برايان در آنجا اول ميشود و جايزهاش، يك آلبوم از باربارا استرايزند است !.

    مدت زمان كوتاهي نميگذرد كه 1984 از هم ميپاشد. گروه درگيريها زيادي بر سر مسيري كه موسيقي در حال رفتن بود دارد و مدت زماني كه برايان صرف تحصيل ميكرد نيز عامل مهمي در درگيري بود. تيم استافل به كالج هنر Ealing ميپيوندد، جايي كه با فردي مركوري همكلاس ميشود (فردي در همان سال نام خانوادگي خود را به مركوري (پيام آور خدايان باستان) تغيير داده است.) راجر در اين سال با فشار خانواده در رشته دندانپزشكي ثبت نام ميكند.



    برايان در رياضيات و فيزيك در سال 1968 مدال افتخار ميگيرد و پروفسور Bernard Lovell از اين دانشجوي 21 ساله براي تحقيقات اخترشناسي دعوت ميكند. برايان دعوت او را مودبانه رد ميكند چون قصد دارد در رشته فلسفه ادامه تحصيل بدهد!

    راجر كه قصد دارد همچنان نواختن درام را ادامه دهد، اطلاعيه برايان را بر روي بورد كالج سلطنتي ميبيند. برايان از يك موسيقيدان و يك درامر كه به سبك «جينجر بيكر» بنوازد ، دعوت به همكاري كرده بود.

    تيم استافل و راجر دعوت او را قبول مي كنند. تيم ، راجر و برايان گروه « Smile» را تشكيل ميدهند.پاييز صرف تمرين ميشود و كارهاي اوليه همه كاور از كارهاي ديگر گروههاست. چند آهنگ هم توسط خود گروه ساخته ميشود. اولين اجراي گروه براي مردم در 26 اكتبر و در حمايت از Pink Floyd است .در همين سال برايان با كريستين مولن آشنا ميشود كه بعدها دوست دختر او وچند سال بعد، همسر او ميشود.

    در اوايل سال 1969 ، تيم يكي از دوستانش به نام فردي بولسارا را به Smile ميآورد.فردي با برايان و راجر خوب كنار ميآمد. جان ديكن ، دور از موفقيتها و شكستهاي Smile ، در روياي يك Rock star شدن ، براي گروههاي كوچك لندن بيس مينوازد.

    تيم ، گروه را ترك ميكند تا به Humpy Bong بپيوندد. درنهايت برايان مي ، فردي مركوري ، راجر تيلور و مايك گروس گروه Queen را تشكيل ميدهند.

    نام گروه ايده فردي بود و برايان زياد از اين اسم خوشش نميآمد. فردي ميگويد:

    « سالها پيش به اين اسم فكر كرده بودم.. اين اسم خيلي باشكوه است... اين فقط يك اسم است اما قوي است و جهاني و آني.. قدرت بصري قوي دارد و براي همه جور تعبيري آزادانه جا دارد... من واقعاً توجهي روي معني «gay» اش نداشتم... آن فقط يك وجه از اين اسم است... »

    اسمهاي ديگري كه پيشنهاد شده بود :

    Grand Dance

    The Rich Kids



    گروه مدت زيادي را صرف تمرين كرد . اولين كنسرت گروه در روز شنبه 27 ژوئن بود.آنها كنسرت را با يكي از آهنگهاي فردي در گروه قبلياش (Wreckage) شروع كردند... نام آهنگ « Stone Cold Crazy» بود . ماحصل كنسرت براي گروه 50 پوند بود !فردي در اين سال نام خانوادگياش را به مركوري تغيير داد. ( مركوري يا عطارد، پيامآور خدايان باستان) .. شايد او با اين كار ميخواست بگويد كه چيزي براي گفتن به ما دارد...

    مايك گروه را ترك ميكند و بري ميچل Barry Mitchell جايگزين او ميشود.در 18 دسامبر ، جيمي هندريكس ، قهرمان اعضاي گروه ميميرد و آنها در يادبود او كنسرتي ميدهند. در ماه ژانويه 1971« بري » گروه را ترك ميكند و بيسيستس به نام « دواگ» فقط به خاطر اينكه تجهيزات مورد نياز گروه را داراست، به گروه اضافه ميشود! اما او هم مدت زيادي با گروه نيست و سرانجام « جان ديكن » عضو كويين ميشود. جان زياد حرف نميزند، اما همه گروه به استعداد و توانايي او اذعان دارند.. در ژانويه جان به پيشنهاد دوستانش در كالج Bedford كنسرتي براي Queen در آنجا ترتيب ميدهد. آن شب Queen فقط براي شش نفر مينوازد!

    Queen هنوز يك گروه غير رسمي است و كم كم به خاطر نبود پيشرفت درحال نااميد شدنند. اما گروه نظر كمپاني Chrysalis Records جلب ميكند و حتي تا مرز قرارداد با كمپاني نيز پيش ميرود. اما پس از مدتي تفكر، اعضاي گروه با هم هم عقيده ميشوند كه شرايط پيشنهادي چندان خوب نيست و از معامله منصرف ميشوند.

    ولي سپس با روي توماس بيكر و جان آنتوني از استوديوي ترايدنت واردور استريت آشنا ميشوند. جان تحت تأثير گروه قرار گرفته است و برايان و راجر را از Smile به ياد ميآورد. او توليدكنندهي تكآهنگ Earth براي Smile بود. از جك نلسون دعوت كردند كه به گروه كمك كند. در فوريه 1973 ، ترايدنت برنامه‌اي ترتيب داد كه گروه در برنامه "Sounds of Seventies" درBBC حضور بابد كه اين فرصت استثنايي براي گروه بود. جك نلسون در يك فستيوال كه همه‌ي كمپاني‌هاي بذرگ حضور داشتند ، شركت كرد ويك دمو از queen را به Roy Fetherstone ( كه يكي از مجريان EMI است ) مي‌دهد. روي كار گروه را مي پسندد. و جك به دروغ مي‌گويد كه كمپاني‌هاي زيادي آماده قرارداد با آنها هستند! و اين باعث مي شود كه روي يك پيغام براي اعضاي گروه بفرستد و از آنها بخواهد كه دست نگه دارند و با هيچ شركتي قرارداد نبندند! سرانجام در ماه مارچ با EMI قرارداد مي بندند. در آمريكاي شمالي، گروه با شركت Elektra قرارداد مي‌بندد. تمامي كارهاي آلبوم اول با اعضاي گروه است. پشت جلد آلبوم كلاژي از عكسهايي است كه بچه‌هاي گروه و هم‌اتاقي‌هايشان گرفته اند! روي جلد عكسي‌است از فردي بر روي صحنه و دو نورافكن از پشت او بر صحنه مي تابد. آلبوم در 13 جولاي 1973به بازار آمد و نام آلبوم Queen بود. توضيحات آلبوم شامل اين جمله‌ي ابدي مي شد: No-one played Synthesisers ! اسامي پيشنهادي ديگر براي آلبوم اينها بودند: "Top Fax, Pix and Info" و "Deary Me"


    بعضي منتقدين از گروه خوششان نيامده بود و آنها را پاسخ بريتانيا به عروسكهاي نيويوركي ناميدمد.. اين رابطه بد با منتقدين مجلات در تمام طول كار گروه تا انتها، ادامه داشته.. در 12 نوامبر Queen اولين برنامه‌شان را به همراهي گروه Mott the Hoople ، در Leeds Town Hall اجرا كردند. تور گروه خيلي عالي پيش رفت و Mott از آنها دعوت كرد كه در تور آمريكه آنها را همراهي كنند..

    راجر مي‌گويد: Mott عالي بود.. اونا يه گروه واقعي --- ، مواد مخدر و راك اند رول بودن..!

    در اين سال Queen در بسياري از نضرخواهي هاي مجلات ، به عنوان بهترين گروه جديد، انتخاب شد كه چندان خوشايند روزنامه‌نگارن منتقد آنها نبود..
    1974 ،سالي بود كه حركت گروه سرعت گرفت.. Ronnie Fowler كه از روساي EMI بود، روي گروه سرمايه‌گذاري خوبي كرد و به هركسي كه مي‌توانست، آنها را معرفي كرد. در اوايل سال ،آلبوم Queen II آماده انتشار بود اما به دليل يك اشتباه تلفظ در آلبوم و همچنين بحران نفت در بريتانيا، گروه ترجيح داد تا كمي صبر كنند..
    راجر: سخت است كه يك آلبوم كه به بقيه ترجيح مي‌دهم را نام ببرم، اما كارهايي كه روي آلبوم دوم ، طرف دوم آن كرديم را دوست دارم.. همه آن به يك سو است و خيلي حماسي است. از نظر موسيقايي واقعاً جسورانه است...

    "See What A Fool I've Been " در ليست بريتانيا شماره 10 مي‌شود.. بعد از موفقيت اين تك‌آهنگ و آلبوم جديد ، گروه اولين تور خودش را در بريتانيا برگزار كرد. تور خيلي خوب برگزار شد و در اواسظ تور بود كه آلبوم Queen II رتبه 5 جدول را بدست آورد. تور بعدي گروه در آمريكاي شمالي نيمه كاره ماند و گروه براي كار روي آلبوم بعدي، به انگليس برگشت. در سپتامبر همين سال، آلبوم دوم گروه، 100000 نسخه فروش كرد. در 11 اكتبر، تك‌آهنگ Killer Queen به بازار آمد و در UK شماره 2 شد. برايان:Killer Queen يك نقطه بازگشت براي گروه بود. اين آهنگ محشري بود كه نوع موسيقي ما رو خوب معرفي ميكرد و ما به ناچار مجبور بوديم كه اون رو به عنوان يه موفقيت براي خودمون حساب كنيم.

    رابطه گروه با شركت ترايدنت بد شد و آنها Jim Beach را به عنوان وكيل انتخاب كردند.

    در ژانويه1975 تك‌آهنگ ديگري به دام Now I am here آماده مي‌شود.در 18 اين ماه جان با ورونيكا تتزلاف ازدواج مي‌كند. در 18 آوريل، اولين كنسرت گروه درژاپن برگزار مي‌شود. بعد از بازگشت به بريتانيا ، فردي جايزه Ivor Novello را براي اهنگ KillerQueen ميگيرد. تك آهنگ بعدي‌گروه Bohemian Rhapsody بود. كروه با 4500 پاوند، اولين ويدئوي خودش را براي اين آهنگ ساخت.. اين آهنگ در 31 اكتبر به بازار آمد و غوغايي در بريتانيا به پا كرد.. و در 25 اكتبر شماره يك ليست UK شد و تا 9 هفته در همانجا باقي ماند! آلبوم "A Night At The Opera", در ماه دسامبر منتشر شد. نام آلبوم از فيلمي با همين نام، ساخته‌ي برادران ماركس، گرفته شده بود.اين آلبوم پرخرج‌ ترين آلبوم تهيه شده تا آن روز شناخته شد. اين آلبوم در بيش از 6 استوديو ضبط شده بود. آهنگ Death On Two Legs كه به شخص گمنامي تقديم شده بود براي گروه دردسر درست كرد و Norman Sheffield كه ادعا كرده بود اشعار آن درباره‌ي او است، گروه را تهديد به شكايت كرد..

    فردي يك بار ديگر جايزه Ivor Novello را ( اين بار به خاصر Bohemian Rhapsody ) ميگيرد.(1976). اين آهنگ تاكنون به تنهاي يك مليون نسخه فروش كرده و گفته مي‌شود كه بزرگترين آهنگ از سال 1957 تاكنون است. سومين تور گروه در 20 ژانويه برگزار شد. تمام 4 آلبوم گروه در ليست 20 آلبوم برتر، قرار ميگيرد.( چنين اتفاق تاكنون براي هيچ گروهي رخ نداده است.) در ماه ژوئن جان آهنگ "You're My Best Friend" را براي گروه مي‌سازد. يك وثدئو هم براي اين آهنگ ساخته شد. در 18 سپتامبر گروه در Hyde Park لندن در، براي صد پنجاه هزار نفر ( به مناسبت سالروز مرگ جيمي هندريكس) كنسرت داد. در اواخر كنسزت ، چون كنسرت بيش از حد معمول طولاني شده بود، پليس برق پارك راقطع كرد تا گروه مجبور به ترك آنجا شود!!برايان : من فكر ميكنم كنسرت هايد پارك يكي از مهمترين اتفاقات دوران فعاليت ما بود. خيلي تاثير مهمي داشت ، چون ما تا آن موقع در كشورهاي زيادي اجرا كرده بوديم، ولي انتظار همچين استقبالي رو در انگليس نداشتيم.

    كار بر روي آلبوم بعدي شروع شد. در 12 نوامبر آهنگ "Somebody To Love" ساخته شد كه فيلمش حاوي صحنه‌هاي از اين كنسرت بود. اين آهنگ در ليست UK شماره 2 شد. گروه براي ديدن يك مسابقه(Race) اسب دواني ، مهمان ميشود و به طور اتفاقي همه‌ي اعضاي گروه( بدون اينكه از نظر هم و از سابقه اسبها مطلع باشند) روي يك اسب شرط بندي ميكنند و همان اسب هم برنده ميشود!!

    آلبوم بعدي با نام "A Day At The Races" بيرون مي آيد. نام آلبوم باز هم از يكي از فيلكهاي برادران Marx گرفته شده. آلبوم در UK شماره 1 ميشود..



    در آمريكا كنسرتي به همراهي Thin Lizzy برگزار كزدند . اهنگ "Tie Your Mother Down" ساخته شد . در ماه مارس آنها به دعوت گروچو ماركس ( يكي از برادران ماركس) به لس آنجلس رفتند. "We Are The Champions" و "We Will Rock You" ساخته شدند كه تبديل به آهنگهايي بين المللي شدند . در اكتبر1977، گروه يك جايزه به عنوان بهترين تك آهنگ در 25 سال گذشته ، براي (Bohemian Rhapsody) گرفت. دو روز بعد آلبوم بعدي گروه به نام "News of the World" به بازار امد. طرح روي جلد البوم كار Frank Kelly Freas است. نقاشي روي جلد، يك غول را با يك انگشت زخمي نشان ميدهد، كه يك انسان بي‌جان را در دست گرفته. (به جز اين البوم) تاكنون هميشه خود اعضاي گروه ، روي جلد آلبومهايشان را طراحي كرده‌اند. اين البوم هفت ميليون نسخه فروش كرد.فردي از دوست دخترش جدا مي‌شود و يك خانه‌ي شيك در لندن براي او مي‌خرد.گروه تصميم مي‌گيرد بدون مديرش John Reid ( كه همزمان مدير برنامه Elton John هم بود) به كار ادامه دهد. فردي:ما ديگه احتياجي به يك مدير مثل جان، نداشتيم. در موقعيتي بوديم كه خودمان كارمان را پيش ببريم.

    در جولاي 1978 گروه براي ضبط آلبوم بعديشان Jazz به سوييس و فرانسه رفتند."Fat Bottomed Girls" و "Bicycle Race" در اين آلبوم بود و براي ويديوي اين دو آهنگ ، تصميم گرفتند از پنجاه زن لخت كه دوچرخه سواري مي‌كنند فيلم بگيرند! مسابقه‌يي در ويمبلي برگزار شد و تعداد بي‌شماري داوطلب براي اين كار حاضر شده بودند! برنده‌ي مسابقه بر روي جلد اين اهنگ جا ميگرفت! Jazz در نوامبر به بازار آمدو شماره 2 شد.

  6. #236
    آخر فروم باز linkin_park's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    1,872

    پيش فرض

    مرسی اطلاعات خوبی بود ...

    راستش من یه 2 هفته اس رفتم تو کار Seether ... خیلی حال میکنم باهاش مخصوصا وکالش ... اگه میتونی یه بیو ازش بذا !

  7. این کاربر از linkin_park بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #237
    آخر فروم باز Greatone's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    In My Mind
    پست ها
    1,780

    پيش فرض


    وقتي به موسيقي و راك اند رول دهه شصت مي نگريم هاله اي از ابهام بر چهره موسيقي اسرارآميز و رويايي ان دوران نمايان مي گردد.كيست كه توانايي انكار شور و شعف ،بي پروايي،خلاقيت و نوآوري موسيقي آن دوران را داشته باشد؟كيست كه پديده شگفت انگيز دهه شصت - بيتل ها-را به فراموشي بسپارد؟ زمستان 1964يادآور بيماري لاعلاج آن دوران است و تب بيتل شيدايي كه گريـبــان صدهاهزار جوان بريتانيايي را گرفت! جنوني مبهم و ناشناخته كه در كوتاهترين زمــــان سرتاسربريتانيا را پيمود و ناگهان از آتلانتيك سردراورده و در آمريكا ريشه دوا ند.ترانهI WANT TO HOLD YOUR HAND نخستين شوك بيتل ها بود .ترانه زيباي بيتل ها صدرنشين جدول موسيقي انگلستان شد و موجي از شگفتي را در ميان جوانان انگليسي پديد اورد.يك هفته بعد ترانه اي ديگر خواب را از چشمان آنان ربود ترانه اعجاب انگيز PLEASE ,PLEASE,ME بيتل ها را در صدر جدول موسيقي آمريكا و انگلستان قرار داد.اوضاع از اين هم عجيب و غريب تر بود! پنج ترانه نخست جدول موسيقي انگلستان از بيتل ها بود و سال هنوز به پايان نرسيده بود كه 29 ترانه بيتل ها همگي به عنوان برترين هاي موسيقي آمريكا و انگلستان معرفي شدند.
    مشهورترين و موفق ترين گروههاي موسيقي عصر حاضرحتي به اندازه يك چهارم موفقيت بيتل ها را كسب نكرده اند!!حتي گروه موفق و پر اوازه OASIS كه تقليدي سطحي و كم مايه از بيتل ها است نيز در برابر جادوي بيتل ها ناتوان مانده اند.اد سوليوان ED SULIVAN مجري خشك و جدي تلويزيون در برنامه اي زنده كه از فرودگاه HEATHROW لندن پخش ميشد در برابر جواناني كه سر از پا نمي شناختند و مبهوت و خيره منتظر ورود بيتل ها بودندگفت:مگر بيتل ها چه كساني هستند كه شما اينچنين ديوانه و آشفته وار آنها را دوست مي داريد؟سپس با هيجان خاص خود بيتل ها را به مبارزه طلبيد!نخستين برنامه تلويزيوني زنده بيتل ها در فوريه 1962 هفتاد ميليون نفر شاهد نخستين هنرنمايي تلويزيوني بيتل ها بودند. در ابتداي برنامه پيام تبريك الويس پريستلي ستاره موسيقي راك بر شور و هيجان برنامه افزود و تشويق و شادي بينندگان را به دنبال داشت. جوانان آن دوره خوب به ياد دارند كه در زمان اجراي شوي تلويزيوني بيتل ها مردم آمريكا بيش از هر زمان ديگري به روحيه اي شاد و نشاط و سرزندگي نيازمند بودند.غم فقدان رييس جمهور جوان و كاريزماتيك كه دو ماه قبل از آن مورد سؤ قصد قرار گرفته و به قتل رسيده بود موجي از نااميدي را در ميان جوانان به وجود آورده بود و شايعه جنگ نيز به اين وضعيت دامن ميزد.اما سرنوشت طالع ديگري را براي اين چهار جوان تازه از راه رسيده رقم زده بود طالعي بس نيك! با نگاهي به گذشته درمي يابيم كه بيتل ها با روحيه اي شاد و سرزنده،جادويي بي انتها و دورانديشي و شعور موسيقيايي انكارناپذير و قدرت اعجازانگيز خوددر تغيير حالات و روحيات جوانان ان دوره سهم به سزايي داشتند.هارموني بي نظير و سحرآميز بيتل ها، شوخي ها،لطيفه ها و لبخندهاي به يادماندني،آنها را از ساير گروهها و خوانندههاي آن دوره متمايز مي كرد.

    بيتل ها از دنييايي ديگر آمده بودند!واقعيت اين بود كه انها از بندر ليورپول در شمال غربي انگلستان امده بودند.جان لنون سال 1940 در ليورپول متولد شد.پدر لنون او و مادرش را رها كرده و ناپديد شده بودو سرپرستي جان را عمه اش بر عهده داشت.پسر بچه اي عصبي كه عاشق موسيقي بود. مادر لنون گيتاري براي او خريده بودكه روي آن برچسبي با اين عبارت ديده مي شد:اين گيتار در برابر شكستگي ضمانت ميشود.لنون به سرعت نواختن گيتار را فرا گرفت و نخستين آهنگي كه نواخت THAT WILL BE THE DAY بود ترانه اي زيبا از بادي هالي خواننده مشهور راك! پل مك كارتني در سال 1942 متولد شد و خيلي زود نزديكترين دوست و يار صميمي لنون شد.ترانه سرايي و خواندن برخي از بهترين ترانه هاي بيتل ها را مك كارتني به عهده داشت.او نيز در كودكي مادر خود را بر اثر ابتلا به سرطان از دست داده بود و تا حدودي با روحيات لنون همخواني داشت.در سال 1957 لنون گروه QUARRYMEN راتشكيل داد و در همان سال دوست و همكلاسي مك كارتني يعني جورج هريسون به آنها پيوست در حالي كه تنها 14 سال داشت! در سال 1960 آنها عنوان SILVER BEATLES را براي گروه خود برگزيدندو با پيوستن پت بست به گروه انها سفر به آلمان را آغاز كردند و در كلوبي در شهر هامبورگ به مدت يكهفته به اجراي برنامه پرداختند. در سال 1962 پت بست جاي خود را به يك طبال ليورپولي داد. رينگو استار با نام اصلي ريچارد استاركي متولد 1940 در ليورپول. بعد از اجراي چندين برنامه به مديريت برايان اپستاين و با همكاري شركت اي.ام.آي نخستين آلبوم استوديويي گروه با نام DO LOVE ME به دنياي موسيقي عرضه شد! كريسمس سال 1963PLEASE PLEASE ME ترانه شماره يك لقب گرفت و تب بيتل شيدايي گسترش يافت . عموما اعتقاد بر اين است كه در زمان ورود بيتل ها به آمريكا پيشگامان موسيقي راك اند رول نظير چاك بري ،ليتل ريچارد و الويس پريستلي به تدريج به بوته فراموشي سپرده شده و جاي خود را به خواننده نماهايي چون فرانكي آوالون و چابي چكر دادند اما حقيقت اين نيست. گرچه الويس در سال 1958 به خدمت زير پرچم فراخوانده شد و پس از بازگشت نيز هرگز موفقيت دوران گذشته را كسب نكرد و بادي هالي خواننده شهير راك اند رول در سانحه هوايي سال 1959 به قتل رسيد و چاك بري و ليتل ريچارد و جري لي لويس از دور خارج شدند اما صحنه از موسيقي خوب و ارزشمند و بالغ خالي نبود…در سال 1963 يكسال قبل از تولد و هنرنمايي بيتل ها دنياي موسيقي راك به نام بزرگاني چون دريفترز ، بيچ بويز، روي اوربيسون ، سام كوك ، ميراكل ، موتاون ، مارتا وندلاس و گروههايي نظير كريستال و رونتس مزين بود. آنچه كه بيتل ها را از اين بزرگان متمايز ميكرد جذابيت پر زرق و برق ، خيره كننده و جلوه گر و ارتباطات عاطفي و تاثيرگذار گروه بود كه در فيلم مشهور شب يك روز سخت با بازي بيتل ها به خوبي نمايان بود.اندرو ساريس منتقد سرسخت و سرشناس به اين فيلم لقب همشهري كين فيلمهاي JUKEBOX را داده است ! در سال 1965 بيتل ها به چنان شهرتي دست يافته بودند كه مشهورترين جايزه بريتانيا يعني جايزه سلطنتي به انان تعلق گرفت . جايزه ام . بي. اي در كاخ سلطنتي باكينگهام به اين چهار اعجوبه جوان موسيقي انگلستان اهدا شد. رينگو استار پس از دريافت جايزه گفت: تا هنگام مرگ اين جايزه را نگاه خواهم داشت تا آ ن هنگام كه با من دفن شود. در سال 1965 آلبوم تحسين برانگيز THE RUBBER SOUL همراه با ملودي هاي روحبخش و ترانه هاي بسيار زيبا شهرتي جهاني را براي بيتل ها به ارمغان آورد. پس از برگزاري كنسرت بزرگ بيتل ها در سال 1966 كه در سانفرانسيسكو برگزار شد آنها فعاليت خود را به ضبط ترانه ها در استوديو محدود كردند. آلبوم مشهور REVOLVER در سال 1966 و حماسه انديشمندانه بيتل ها يعني آلبوم زيبا ، مشهور و به يادماندنی SGT.PEPPER”S LONELY HEARTS CLUB BAND در سال 1967و آلبوم WHITE ALBUM در سال 1968 و اثر درخشان و بي بديل گروه يعني ABBEY ROAD در سال 1969 حاصل تلاش گروهي آنان در اين چند سال بود . ميليونها عاشق و طرفدار موسيقي دوران سخت و تاريك دهه شصت را با نور خيره كننده بيتل ها سپري كردند و ترانه هاي اين گروه كليد حل معماهاي شگفت انگيز آن دوران گرديد. اما جدايي مك كارتني و لنون از يكديگر ضربه مهلكي را به گروه وارد آورد و در نهايت باعث از هم پاشيدگي گروه شد .

    جان لنون با يوكو اونو هنرمند آوانگارد ژاپني و پل مك كارتني نيز با ليندا ايستمن عكاس موسيقي راك ازدواج كردند و فاصله بين لنون و مك كارتني عميق تر شد . در سال 1969 لنون تصميم بر انحلال بيتل ها گرفت ام با مخالفت مك كارتني روبرو شد ولي يكسال بعد خود مك كارتني خبر انحلال بيتل ها را اعلام كرد و موفقترين و پرآوازه ترين گروه موسيقي دنيا در آستانه فروپاشي قرار گرفت . فروش يكصد ميليوني ترانه ها و پاياني اينچنين تلخ و ناگوار همه چيز تمام شد. مك كارتني و همسرش اقدام به تشكيل يك گروه كرد و جورج هريسون با گرايش عميق به عرفان شرقي در خود فرو رفت و به فراموشي سپرده شد و در نهايت در غربت و انزوا در خانه دوست و يار هميشگي خود پل مك كارتني جان سپرد . رينگو استار نيز به تنهايي به ضبط ترانه هاي مورد علاقه خويش پرداخت و در چند برنامه تلويزيوني نيز ظاهر شد. جان لنون نيز به نيويورك رفت جايي كه هميشه دوست ميداشت و سرانجام در سال 1980 روي صحنه به ضرب گلوله يكي از هواداران مجنون بيتل ها به قتل رسيد و اين پايان بيتل ها بود اما نه براي ترانه هاي آنان كه ابدي بوده و در ياد و خاطر هواداران بيتل ها جاري و زنده و پويا خواهد بود.

  9. این کاربر از Greatone بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #238
    آخر فروم باز Doyenfery's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    1,890

    پيش فرض بیوگرافی Camel -1

    بیوگرافی Camel -1

    کمل داستانی دراز دارد .این گروا ایرلندی الاصل که آن را در زمره ی راک پیشرو (progressive Rock) - و حتی گاه بهترین در این دسته قرار می دهند ، با سه نوازنده ی بلوز به نام های اندرو لاتیمر (خواننده / گیتاریست) ، داگ فرگوسن (گیتار بیس) و اندی وارد (درامر ) به همراه چهره شناخته شده بلوز درانگلستان پیتر باردنز در سال 1972 شکل گرفت .هیچ یک از اعضای گروه به یاد ندارند چه زمان و به چه علت چنین نامی برای گروه خود برگزیدند .
    انها نوایی که گروه کاروان در روز های اوج خود داشت را با اولین آلبوم خود به نام کمل گسترش دادند : آلبومی دلنشین ، کل یافته از قطعات گوناگون با رنگ و بویی جاز گونه در سطح بالای خود .گروه با ارائه آلبوم های بعدی خود به نام های "سراب" (1974) و "غاز برفی" با موسیقی بیکلام ، که بر مبنای رمانی با همین نام از نویسنده ی آمریکایی ، پاول گالیکو بود ، با تاثیر گذاری فوق العاده اش کمل را به اوج خود رساند . این آلبوم رکورد شکن تجاری کمل بود که از سوی کمپانی Melody Maker انتشار یافت و با کیفیت بسیار بالای خود - که کماکان از برترین آثار کمل به شمار می آید -، جایزه ی Bright Hope)) در صحنه پاپ / راک انگلستان برای گروه به ارمغان می آورد .
    پس از ارائه آلبوم بعدی ، "ماه زدگی " در سال 1976 ، که از همان شیوه پیروی می کرد ، گروه ، گروه اولین تغیرات را در اعضا تجربه کرد . "مل کالینز " (نوازنده ساکسیفون / فلوت) وارد شد و فرگوسن بیرون رفت ، چرا که لاتیمر و باردنز دیگر اشتیاقی به گسترش جاز در گروه نداشتند. ریچارد سینکلر جایگزین فرگوسن شد ، کسی که اندی وارد ، کار او را در گروه های carvan, Hatfield و North می پسندید . متاسفانه با این ترکیب اعضا در آن زمان شاید در مدت فعالیت گروه بهترین بود ، اما آلبوم هایی که در آن مدت ضبط شدند ، چنانکه انتظار می رفت خوب نبودند . قطعات بی کلام کوتاهتر شد و جنبه تجاری ترانه ها بیشتر شد ."رقص باران" (1977) و "مشتاق "( 1978) ، حاصل این دوران بودند . به ویژه آلبوم مشتاق به دلیل ساختار (دیسکو) وارش بر این تنزل دامن می زد .
    در سپتامبر 1978 ، باردنز گروه را ترک کرد و دو کیبوردیست پیشین Carvan به نام های دیوید سینکلر و یان شل هاس جایگزین وی گردیدند . ولی این ترکیب رویایی هرگز برای کاری نو به استودیو نرفت و در اوایل 1979 با جدا شدن پسر عمو (سینکلر) ها ، از هم پاشید و دلیل آن هرگز آشکارا مشخص نشد . با ترکیب نو و جذاب لاتیمر ، وارد ، شل هاس ، کالین بیس و کت واتکینز (کیبوردیست گروه آمریکائی Happy the man ) کمل باز هم در یافتن جانی تازه نا کام ماند تا سر انجام قطعه ای باشکوه و زیبای "یخ" از آن ، که در آن زمان بهترین بود ، با استقبالی چشمگیر مواجه شد.

  11. این کاربر از Doyenfery بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #239
    آخر فروم باز Doyenfery's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    1,890

    پيش فرض

    Slow Yourself Down


    They tell me you're searching for a new place,
    They tell me tomorrow will have a true face.
    They say that I don't understand,
    When you speak of your summertime land -
    Just slow yourself down, I'm coming along.

    They tell me your past often hurt you,
    And even your friends, they would desert you.
    But now you are beginning to see,
    The same things have happened to me -
    Just slow yourself down, I'm coming along.

    You tell me your dreams have been broken,
    And not enough words have been spoken.
    The time has come to see it through.
    Slow down 'coz I'm coming with you -
    Just slow yourself down, I'm coming along.


    آرام برو


    به من می گویند خانه ای نو را می جویی
    به من می گویند فردا چهره ای خواهی داشت
    می گویند که من نمی فهمم
    وقتی از خانه ی تابستانی خود می گویی
    فقط آرام برو ، من نیز پا به پایت می آیم

    به من می گویند گذشته ات غالبا آزارت می دهد
    و حتی دوستانت ، آنها نیز رهایت می کنند
    و اکنون ، تازه می بینی
    که همین ها برایم پیش آمده
    فقط آرام برو ، من نیز پا به پایت می آیم

    به من می گویی که رویاهایت بر باد رفته اند
    و واژه ها ، آن طور که باید ادا نشده اند
    آرام برو عمو زاده ، من نیز پا به پایت می آیم
    فقط آرام برو ، من نیز همراهت می آیم ...
    Last edited by Doyenfery; 03-01-2008 at 04:08.

  13. این کاربر از Doyenfery بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #240
    آخر فروم باز Doyenfery's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    1,890

    پيش فرض

    Seperation


    You know we're fighting every day,
    It's as if somehow we've lost our way.
    When we'd first begun, yeah, we lived as one,
    Now as time goes on, we move our own way.

    It's just no use in going on
    When all the feeling now has gone.
    You know we both have tried,
    Yeah, we both have lied,
    Now as tears subside, we move our own way.

    Separation's the only way...
    Separation starts today...

    جدایی


    می دانی هر روز در جنگیم
    انگار طوری راه خود را گم کرده ایم
    وقتی برای بار اول شروع کردیم
    آره ، همه یک جور زندگی می کردیم
    حالا ، هر چه زمان می گذرد
    هر یک از ما به راه خود می رویم

    حال دیگر احساسی نمانده
    هیچ سودی در پیشرفتمان نیست
    می دانی ما هردو تلاش کردیم
    آره ، هردو تلاش کردیم
    آره ، هر دو دروغ گفتیم
    حالا که اشک ها فرو می نشینند
    هر یک از ما به راه خود می رویم

    جدایی، تنها راه است
    جدایی ، امروز شروع می شود ...

  15. این کاربر از Doyenfery بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •