تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 24 از 43 اولاول ... 1420212223242526272834 ... آخرآخر
نمايش نتايج 231 به 240 از 424

نام تاپيک: موسیقی سنتی ایران، میراث جاودان

  1. #231
    داره خودمونی میشه tazkare's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    قائمشهر
    پست ها
    175

    پيش فرض

    سلام دوستان.
    من خیلی دوست دارم در اوقات تنهاییم سه تار بزنم اما خانوادم نمیذارن یاد بگیرم حتی وقتی کلاسش تو کانون موسیقی دانشگاست. میگن کسانی که میرن موسیقی یاد میگیرن ببخشیدا آدمای درستی نیستن من میدونم که کاملا اشتباست ولی اونا قانع نمیشن و من حسرت به دل. شما میگین چه جوری قانعشون کنم خیلی ناراحتم.لطفا کمکم کنین و بگید چه طور میشه کسایی که این نظر رو دارن قانع کرد تازه اونا میگن که حرفشون درسته و منم که نمیدونم.و میگن که به خاطر خودت میگم چون دوستت دارم واقعا دردناکه.موندم چه کنم؟ قانع نمیشن

  2. #232
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض سال آشتی، سال موسیقی

    مسال تا به حال سال موسیقی بوده، همه بزرگان آمده‌اند و کنسرت داده‌اند. محمدرضا شجریان و گروه جوانش،‌ حسین علیزاده و گروه جوان‌ترش، لطفی و دوست همراهش، مشکاتیان و گروه عارف. بزرگان آمدند با جوان‌ترها تا بگویند موسیقی زنده است و موسیقی پرشور و نشاط ادامه می‌دهد در راهی که خانه موسیقی مسیرش را هموار کرده است.

    اما این همه ماجرا نیست، آشتی با مردم یک طرف قضیه است و روی دیگر سکه آشتی موسیقیدانان با یکدیگر است. قهرهای چندساله تمام شده است، نوبت آشتی رسیده، شجریان به کنسرت مشکاتیان می‌آید و مشکاتیان به کنسرت شجریان؛ مشکاتیان به کنسرت لطفی می‌رود. آخرین شب اجرای گروه عارف، علیزاده و ناظری آمدند. مردم هم مفصل برایشان دست زدند. شب قبل‌ترش شجریان و پسرش همایون روی صحنه رفتند تا مشکاتیان را ببوسند و همه باور کنند که این قهر چندساله واقعا و در زمان کنسرت استاد شجریان یعنی همان ۴-۳ ماه پیش پایان گرفته است. ‌

    ● صبوری نی ‌

    نامت حسن ناهید باشد همان نوازنده معروف نی و تازه از بستر بیماری بلند شده باشی. اولین کنسرت گروهی‌ات باشد، هرچند تازه به این گروه آمده‌ای و در سال ۸۳ شخص دیگری به جای تو نی می‌نواخت. حالا‌ آمده‌ای و در جشن ۳۰ سالگی این گروه شرکت کرده‌ای.

    نامت را از یاد می‌بری تا گروه برپا شود. گروهی که ترکیبی از جوانان هستند و با تجربه‌ها. کنسرت که برگزار می‌شود، چند بخش ساز و آواز پیش‌بینی شده است؛ سنتور با آواز همنشین می‌شود. قیچک می‌نوازد و تمبک، تار و سه‌تار هم. کی نوبت نی استاد ناهید می‌شود؟ آنان که نی‌ات را می‌شناسند منتظرند تا جایی هم برای تک‌نوازی نی در نظر گرفته شود اما این بار نی سر در گریبان گروه دارد تا فراق پیش نیاید.
    از قبل هم رضایت خود را اعلا‌م کرده بودی: <خوشبختانه من به عنوان یکی از نوازنده‌های این گروه موسیقی از صدادهی سازها رضایت دارم و امیدوارم مورد توجه مخاطبان هم قرار گیرد.> اما جای نواختن و تک نوازی نی در کنسرت ققنوس عارف خالی بود، خیلی خالی. البته که بهداد بابایی در سه‌تار نوازی، سیامک آقایی در قیچک و کیوان ساکت در تار نوازی همانند ۳ سال پیش خوب نواختند و مورد توجه قرار گرفتند، اما پرشورتر از همه مشکاتیان بود با صدای جادویی سنتورش. ‌

    ● صدایی که گرم بود و نبود

    گروه عارف در طول ۳۰ سال خواننده‌های گوناگونی را عوض کرده است. عارف با صدای محمدرضا شجریان آغاز کرد اما در میانه راه جدایی پیش آمد. نام‌ها همه بزرگند: شهرام ناظری، علیرضا افتخاری، علی جهاندار، ایرج بسطامی و حمیدرضا نوربخش. آخرین آنها بهترین شاگرد اولین آنها است. صدا گرم است و نیست و این را می‌توان از تشویق‌ها بیشتر فهمید، از آنجا که قطعه‌های سازی و تصنیف‌ها برای مردم جذاب‌تر است و آنجا که باید خواننده به تنهایی قدرت خود را به رخ بکشد، یعنی در قطعه‌های آوازی تشویق‌ها کم‌رنگ می‌شود.

    شاید جمعیت حاضر به جست و جوی خاطره‌هایی آمده‌اند که علی‌رغم قدرت صدا در آن نشانی از خاطره‌های قدیمی نمی‌بینند و احساس می‌کنند که آواز هم‌پای نوای سازها نیست. حجم صدای سازها فضا را پر می‌کند و آواز جا می‌ماند، و اینجا ممکن است احساس شنوندگان موسیقی با منتقدان و کارشناسان تفاوت داشته باشد.

    ● صحنه پرشکوه موسیقی ‌

    انگار آشتی که پیش می‌آید همه همراهی می‌کنند. که این بار صنوبرهای کیارستمی در تالا‌ر بزرگ قد کشیده‌اند، از پس برگ‌های زرد پاییزی که بر صحنه ریخته است. در جلو برگ‌ها زرد است و در پشت صحنه قامت سبز درختان که در خزان نمادین ایستاده‌اند. هر کدام از گروه‌هایی که در این مدت کنسرت برپا کرده‌اند تزئین و طراحی‌ای برای صحنه‌های خود در نظر گرفته‌اند. پشت صحنه کنسرت شجریان با تلفیق چندین مینیاتور آراسته شده بود. کنسرت لطفی در کاخ سعدآباد با شمع و گل تزیین شده بود اما از کنسرت علیزاده چیزی در یاد نمی‌ماند. چون فقط همان پرده آبی بود.
    بدون تردید در میان همه گروه‌‌هایی که سال گذشته کنسرت دادند، طراحی صحنه گروه عارف در عین سادگی جذاب‌تر بود، و این ضرورت توجه به طراحی صحنه و به‌کارگیری طراحان و هنرمندان را روشن می‌کند. هنگامی که مشکاتیان هستی، باید کسی را در قد و قامت نام مشکاتیان برای طراحی صحنه فرابخوانی و این اتفاق در کنسرت گروه عارف افتاده است، اتفاقی که در کنسرت‌های استادان بزرگ موسیقی کمتر می‌افتد.






    گیسو فغفوری


    روزنامه اعتماد ملی

  3. #233
    در آغاز فعالیت kaleghandetalkh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    پست ها
    12

    پيش فرض

    با سلام .لطفا در مورد اینکه استاد هم اینک مشغول انجام چه کاری هستند توضیح دهید وآیا البوم جدیدی ارایه خواهند کرد.

  4. #234
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    به جاي غرق شدن در اخبار و رويدادهاي موسيقي سنتي كه حالت سرگرمي و در عين حال اقتصادي به خود گرفته " بياييم كمي واقع بينانه تر به اين نوع موسيقي كه يك موسيقي ثبت شده و ماندگار است بنگريم و ببينيم
    كه : آيا افرادي هم هستند كه استعدادشان در زمينه آواز ( كه ريشه در استعداد ذاتي انسان دارد و مانند ساز
    در وهله اول آموختني نيست ) در خور توجه و حتي در حد خوانندگان امروز موسيقي سنتي است - نيز وجود دارند؟ كه در جواب قاطعانه بايد گفت : بله - من ميشناسم افرادي را كه استعداد آنها در آواز در حد خواننگان
    امروزي موسيقي سنتي است و حتي بيشتر و هرچند كه صداسازي كار نكرده اند و تكنيك آوازي را
    فرا نگرفته و گوشه و رديف بلد نيستند اما چنان آواز دلنشين و بدون خطايي ميخوانند كه گويي سالهاست آموزش ديد هاند اما معذل هايي مانند : بيماري و بي پولي آنها را امان نميدهد كه در عرصه حضور يابند !


    ...
    سلام دوست عزیز.
    در این تاپیک سعی شده و میشه که مقاله های متعددی که درباره این نوع موسیقی نوشته و چاپ میشه قرار داده بشه تا مورد استفاده دوستداران آن قرار بگیره. البته اگر منظور شما وضعیت کلی جایگاه این نوع موسیقی در کشور هست بحث دیگه ای است. اما در اینجا نه منظور سرگرمی هست و نه اقتصادی.

    اما در زمینه آواز و تکنیک و صداسازی باید گفت که جنس صدای خوب در این کشور کم نیست. اتفاقا افراد زیادی با جنس صداهای عالی وجود دارند که بقول شما خدادادی هم هست. اما یه سوال دوست عزیز:
    چرا در این کشور گل و بلبلی که همه به شعر و شاعری کم و بیش علاقمندند، تعداد افرادی که بتوانند درست و مناسب آواز بخوانند کم هست؟
    به نظر من تعداد آنهایی که بتوان اسم آنها را گفت از انگشتهای یک دست کمترند.
    دو دلیل میتوان برای آن بر شمرد:
    1- نا شناخته ماندن آنها که شما هم اشاره کردین. استعدادهای زیادی هستند که متاسفانه به دلیل نبود امکانات و اساتید معتبر، به هدر رفته و میروند. اما همین استعدادها نیاز به آموزش دارند. چرا که استعداد تنها اصلا کافی نیست
    2- نبودن ابر مردی مثل برومند تا به این موسیقی و آواز سر و سامانی بدهد!

    دوست عزیز. بدون آموزش درست کسی در این زمینه به جایی نمیرسد. صدای تنها کافی نیست. هزار نکته باریکتر از مو اینجاست.
    قدم اول در یادگیری آواز بعد از داشتن جنس صدای خوب، صدا سازی و تکنیک است و در مرحله کاملتر حس و درونیات نو آموز و درجه درک و شعور موسیقیایی او هست. آگاهی کامل به ردیف و ظرایف آن هم ضروری است.
    اگر کسی اینها را فرا نگیرد شاید آوازی بخواند اما آنی که باید نیست. نداشتن هر کدام ضعفی بوجود میارد که خوانندگان امروزی هر کسی سهمی از آن برده.

  5. #235
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    16

    پيش فرض

    جناب
    SISE عزيز


    همانطور كه اشاره هم كردم - * هستند و ميشناسم افرادي را كه صدايشان بي نقص است و لزومي ندارد سراغ صداسازي و تكنيك آواز بروند
    **از نظر شعر شناسي و شعور موسيقيايي نيز كاملا پربار هستند چون اين شعور و درك آموختني نيست بلكه ناشي از ديدگاه ها وتجربيات احساسي فرد ميباشند
    و هيچ كس نميتواند آموخته هاي خود را به بقيه تحميل و احيانا آموزش دهد
    و اما مورد آخري كه فرموديد - *** يراي چندمين بار تاكيد ميكنم - گوشه و رديف دو جنبه دارد - 1 - جنبه بداهه خواني ( يعني فرد توانايي كشف گوشه و رديف را در خود ميبيند و حتي همه را با تجربيات تمريني و بداهه خواني هاي خود و تجربيات شنيداري براي خود و در ذهن احساسش تثبيت كرده و كافي است فقط اسم گوشه و رديف ها را ياد بگيرد )و 2- جنبه كامل يادگيري ( يعني طرف اين استعداد را در خود نميبيند و نواها و آهنگ ها را به خوبي از هم تشخيص نداده و قدرت متمايز كردن را تقريبا ندارد و مطمئنم كه پس از شنيدن يك آواز نميتواند شعري را در همان دستگاه بخواند و تقليد نكند و هيچ وقت به خوبي نميتواند اشعاري را به آوازها و تصانيف ماندگاري تبديل كند )




    در ضمن
    MAXEEMO جان - به جاي رد شدن ساده از مباحث كمي در مورد آنها تفكر و تامل كنيد و سعي در سير شتابي تاپيك نكنيد ...

  6. #236
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    16

    پيش فرض

    البته اين افراد بسيار كم هستند و نيازي هم به هيچ نوع آموزش صرفي ندارد
    اما منكر مشورت با باتجربه ترها و گرفتن راهنمايي اندك از آنها نمي شوم -
    اما براي هر سه مورد بالاكه ذكر كردم - هيچ آموزشي لازم نيست !!!

  7. #237
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    3,350

    پيش فرض

    MAXEEMO جان - به جاي رد شدن ساده از مباحث كمي در مورد آنها تفكر و تامل كنيد و سعي در سير شتابي تاپيك نكنيد ...
    عزیزم، گمون کنم سو تفاهم شده، پست من رو یک بار دیگه بخونید. بنده همچین جسارتی نکردم، من فقط گفتم پست تکراری ارسال نکنید، شما دو پست رو دقیقا با متن های یکسان ارسال کرده بودین. ممنون...


  8. #238
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    جناب
    SISE عزيز


    همانطور كه اشاره هم كردم - * هستند و ميشناسم افرادي را كه صدايشان بي نقص است و لزومي ندارد سراغ صداسازي و تكنيك آواز بروند
    **از نظر شعر شناسي و شعور موسيقيايي نيز كاملا پربار هستند چون اين شعور و درك آموختني نيست بلكه ناشي از ديدگاه ها وتجربيات احساسي فرد ميباشند
    و هيچ كس نميتواند آموخته هاي خود را به بقيه تحميل و احيانا آموزش دهد
    و اما مورد آخري كه فرموديد - *** يراي چندمين بار تاكيد ميكنم - گوشه و رديف دو جنبه دارد - 1 - جنبه بداهه خواني ( يعني فرد توانايي كشف گوشه و رديف را در خود ميبيند و حتي همه را با تجربيات تمريني و بداهه خواني هاي خود و تجربيات شنيداري براي خود و در ذهن احساسش تثبيت كرده و كافي است فقط اسم گوشه و رديف ها را ياد بگيرد )و 2- جنبه كامل يادگيري ( يعني طرف اين استعداد را در خود نميبيند و نواها و آهنگ ها را به خوبي از هم تشخيص نداده و قدرت متمايز كردن را تقريبا ندارد و مطمئنم كه پس از شنيدن يك آواز نميتواند شعري را در همان دستگاه بخواند و تقليد نكند و هيچ وقت به خوبي نميتواند اشعاري را به آوازها و تصانيف ماندگاري تبديل كند )




    در ضمن
    MAXEEMO جان - به جاي رد شدن ساده از مباحث كمي در مورد آنها تفكر و تامل كنيد و سعي در سير شتابي تاپيك نكنيد ...
    البته اين افراد بسيار كم هستند و نيازي هم به هيچ نوع آموزش صرفي ندارد
    اما منكر مشورت با باتجربه ترها و گرفتن راهنمايي اندك از آنها نمي شوم -
    اما براي هر سه مورد بالاكه ذكر كردم - هيچ آموزشي لازم نيست !!!
    سلام:
    اینکه صدای خوب نیاز کمتری به صداسازی دارد را میتوان قبول کرد. اما نمیتوان از آن غافل بود. ببینید دوست عزیز. شما اگر به فایلهای تصویری اساتید بزرگی چون تاج اصفهانی یا شجریان نگاه کنید خواهید دید که مثلا حتی هنگامی که در اوج آواز میخوانند دهان زیاد باز نمیشود و یا اینکه تحریرهای شجریان از قدما روانتر است. (که البته نشان از بهتر بودن نیست بلکه میتوان گفت با ذائقه امروزی جور تر است) . خب اگر نو آموز اینرا نداند که مثلا فرم دهی صدا فقط باید در دهان صورت بگیرد و اصلا نباید به حنجره فشار آورد مطمئن باشید که هر چند صدا عالی باشد باز به مشکلاتی بر خواهند خورد. یکی اش اینکه بعد از مدتی خستگی به بار خواهد اورد. اما اگر رعایت شود هم صدا شفافتر است و هم خواننده میتواند هر نوع مانوری که دوست دارد روی صدا اجرا کند. بقول استاد شجریان وقتی این رعایت بشود میتوان 2 ساعت در اوج خواند بدون خستگی و فرسودگی حنجره.

    البته صدا سازی از تکنیک جداست. در مورد صدا سازی تا حدودی موافقم اما یادگیری تکنیک لازم است.
    در مورد حس و دریافت موسیقی که بقول شما دیگر درونی است و خیلی آموزشی نیست. ابته آشنایی فرد با شعر و ادب پارسی تا حدود زیادی لازم است.

    در مورد یادگیری ردیف به نظر من ردیف مثل الفبا میماند. یادگیری اولیه آن اجباری و لازم است. اما فرد بعد از مدتی میتواند با همین الفباهای آموختنی بیشمار جملات زیبا بوجود بیاورد که حاصل ذوق و دریافت خویش میباشد.
    طبیعی است آنکه گوش موسیقیایی قویتری داشته باشد بهتر میتواند به درونیات این نوع موسیقی پی ببرد و اجرای مناسبتر و پخته تر داشته باشد.
    بهر صورت قسمت اعظم این نوع موسیقی مربوط به حس و دریافت درونی شخص است و اگر این عامل نباشد فرد هیچ پیشرفت چشمگیری پیدا نخواهد کرد. حتی اگر کلی مدرک موسیقی داشته باشد!

    در آخر مرا به یاد جمله ای از استاد کسایی انداختید که گفته بودند آنکه میگوید من هیچ استادی نداشته ام را حتی به شاگردی قبول ندارم!

  9. #239
    داره خودمونی میشه ساسان هارمونی's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    روی ساقه
    پست ها
    42

    پيش فرض زیباست

    این سبک سرشار از احساس است. میخواستم ببینم کسی رشتش موسیقی هست.؟؟؟؟

  10. #240
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    16

    پيش فرض

    SISE جان
    شاید قسمت اعظمی از گفته هایم را بی جواب گذاشتید و در قسمتی از گفته هایتان
    نیز نسبت به درونگرا بودن این موسیقی مهر تایید زدید که زمینه اصلی بیشرفت در این موسیقی روحی سرشار از احساس های باک و به دور از ریاست و این که من منکر آموزش صرف شدم درست ولی تاکید کردم که منکر راهنمایی گرفتن و مشورت نیستم - مثلا این که باید صدا را در دهان بردازش نمود تا زحمت آن به عهده ابزار صدا ( حنجره - حلق - کام نرم و.. ) نیافتد - این خود نوعی راهنمایی است که از افراد با تجربه به افراد بیتجربه میتواند انتقال یابد - وشاید هم فرد خود به آن برسد و به نظر من ربطی به صداسازی ندارد چون در این مرحله ما یادمیگیریم که صدای به قول شما ساخته شده مان را ( که به عقیده من خود ما باید آن را بیابیم و بسازیم ) چگونه از موانع و گذرگاه های جسمی و معنوی عبور دهیم که صدا حداقل تلف شدن را داشته باشد - این میشود گفت که نوعی تکنیک است که شما از آن به عنوان صداسازی یاد کردید که باز هم میگویم که میتواند توسط خود فرد کشف شود - و این که ردیف الفباست شکی در آن نیست اما من گفتم که برخی این الفبا را در خود می یابند و حتی تا مدت زیادی با اسامی آن آشنایی ندارند و خود برای آنها اسم برمیگزینند که تقریبا با همان الفبای اصلی برابری میکند و این به ما نشان میدهد که این هم در وهله اول به ما بستگی دارد و در مرحله بعد یک آموزش ساده یادگیری اسامی به کمک ما می آید - اما باز هم نباید راهنمایی و مشورت را نادیده گرفت - اما افرادی هم هستند که جز با آموزش فشرده به دستگاهها مسلط نمی شوند - و در آخر هم که این موسیقی را حسی تعریف کردید از شما تشکر میکنم - چون یکی از شعارهای من نیز همین است .
    و اما جمله آخرتان ---- اگر استاد یک القا کننده صرف باشد - یعنی به ما باید و نباید ها را به طور کامل بگوید و ما جنبش موسیقی یایی مان به طبع همین مورد کم شده و در مراحلی متوقف شود - باید بگویم که استاد یعنی کسی که میخواهد از خودش کبی بگیرد ولی اگر استاد یک راهنما و مشاور سخت گیر و دلسوز باشد که قسمت اعظمی از راه را به خود ما بسبارد - قبول دارم که نبودش حکم میکند که طرف شاگرد استاد کسایی نگردد !!!

    _______________




    به لا بگریم وه کوو هه وری به هاران ده چون نه مرم له داخی مه رگی یاران

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •