امضات خیلی قشنگه اما اول شعر با الف بود
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
نازنین این زودتر می امدی حالا چرا؟
امضات خیلی قشنگه اما اول شعر با الف بود
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
نازنین این زودتر می امدی حالا چرا؟
انکه لبخندش به جانم فتنه انگیزد تویی
انکه چشمانش شراب ناز میریزد تویی
اخرین یادی که شب در خاطرم ماند ز توست
اولین یادی که صبح از خاطرم خیزد تویی
یاد من باشد فردا بروم باغ حسن گوجه و قیسی بخرم
یاد من باشد فردا لب سلخ طرحی از بزها بردارم
طرحی از جارو ها و سایه هاشان در آب
ميسيقابل شما رو نداره ؛ آره ديدم و اصلاحش كردم ، اما انگار دير شد
![]()
بیا چشمان ما را باز تر کن
غروب روزها را باز سر کن
برای نغمه های عاشقانه
قناریهای عاشق را خبر کن
نزن تن را که زن
ازهجوم نگاه ات تا فاصله دستها
چوب می خورد
واژه ها پرتاب سنگ است ومی خورد به تنش
تنی که فرسوده تر از قبل
بهانه را جای خوبی نگذاشته
خجالت می کشد ازخدا
و خدا خدا می کند
نيفتد نگاهش به حسی ناتمام
با سيب های نچيده ای که رانده شده
به انتهای انتحار خودش
نزن
که
زن ...
نگاهم میل طغیان دارد ا مشب
گلویم بغض باران دارد امشب
برای خلوت خود همزبانی
دل من چشم گریان دارد امشب
خواهش میکنم
============
با نیازی که رنگ میگیرد
در تن شاخه های خشک و سیاه
دل گمراه من چه خواهد کرد؟
با نسیمی که میتراود از آن
بوی
بوی عشق کبوتر های وحشی
نفس عطر های سر گردان
نگاهی کن دل رنجور خود را
زدی تا پای آخر زور خود را
نفسها را رساندی گرچه بر لب
به دستت کندی آخر گور خود را
ای یار بگو چرا جهانی
دشمن شده با دلم چنانی
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)