evil 4 فارسی رو من از پاساز ولیعصر که 100 متر پایین تر از میدان ولیعصر 1000 تومان خریدم همه فیلم ها وصدای بیسیم خوب دوبله فارسی شده بود به جز نوشتهای کاغذای روی زمین که انگلیسی بودن.![]()
evil 4 فارسی رو من از پاساز ولیعصر که 100 متر پایین تر از میدان ولیعصر 1000 تومان خریدم همه فیلم ها وصدای بیسیم خوب دوبله فارسی شده بود به جز نوشتهای کاغذای روی زمین که انگلیسی بودن.![]()
متن هاي فارسيشو ميتوني از اينجا دانلود كني:
منم نسخه ي فارسيشو توي تابستون بازي كردم بدك نيست. به پاي زبان اصلش نميرسه صداهاشون مسخرسکد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید![]()
دقيقا با ايشون موافقم!!!!!!!!!![]()
چي شده كه شما هي گير دادين ؟ مگه اويل 4 واقعي هستش؟
من كه هيچي نفهميدم![]()
تمامي زواياي پنهان اين بازي بايد کشف بشه
![]()
نه بابا واقعي كدومه
منظورمون اينه كه بعضي از به قول آقاي احمد زاده زواياي اويل 4 پيدا بشه مثل اين سالازار كوتوله!!!
بيچاره عقده اي بود !صداي كلنگ قبرش ميومد ميگفت من 20 سالمه!
![]()
خدا پدر گريم رو بيامرزه
البته اون فکر کرده بود سن کم به قد کوتوله بودنه چ
نميدونست يه روزي تو اين تاپيک ما آزمايش DNA هم ازش ميگيريم![]()
راستي
ويژگي هاي اويل هاي قبلي تا قبل شماره 4
اين بود که راحت ميشد باهاشون ارتباط برقرار کنم ... چون همشون در زمان حال بود
ساختمان پليس ... زامبي ها که معمولا پليس بودند
حتي آدمهاشون هم تيپ امروزي داشتند
.
.
.
ولي تو اويل 4 خيلي چيزها تغيير کرد
گاندوها واقعا احمق تر از زامبي ها بودن
قيافه هاشون خيلي قديمي بود
مخصوصا قصر سالازار که اصلا نتونستم با موجوداتش ارتباط برقرار کنم
.
.
.
ديگه خيلي خيلي داستاني شده بود
مثل حرکت کردن مجسمه سالازار
بپر بپرش زياد شده بود
مردنش هم الکي شده بود
ديناميت پرت ميکردن
با بيل و کلنگ ميزدنت
هنوزم ياد اره برقي ها مي افتم تنم ميلرزه
وقتي به سه قدميم ميرسيدن ميدونستم که حتما مردم
اون حس و حال و کيفي که تا شماره هاي قبل از 4 بهم ميداد تو اين شماره واقعا نداشت
موافقمراستي
ويژگي هاي اويل هاي قبلي تا قبل شماره 4
اين بود که راحت ميشد باهاشون ارتباط برقرار کنم ... چون همشون در زمان حال بود
ساختمان پليس ... زامبي ها که معمولا پليس بودند
حتي آدمهاشون هم تيپ امروزي داشتند
.
.
.
ولي تو اويل 4 خيلي چيزها تغيير کرد
گاندوها واقعا احمق تر از زامبي ها بودن
قيافه هاشون خيلي قديمي بود
مخصوصا قصر سالازار که اصلا نتونستم با موجوداتش ارتباط برقرار کنم
.
.
.
ديگه خيلي خيلي داستاني شده بود
مثل حرکت کردن مجسمه سالازار
بپر بپرش زياد شده بود
مردنش هم الکي شده بود
ديناميت پرت ميکردن
با بيل و کلنگ ميزدنت
هنوزم ياد اره برقي ها مي افتم تنم ميلرزه
وقتي به سه قدميم ميرسيدن ميدونستم که حتما مردم
اون حس و حال و کيفي که تا شماره هاي قبل از 4 بهم ميداد تو اين شماره واقعا نداشت
و فکر نکنم دیگه اون شاهکارها تکرار بشن رزیدنت اویل دیگه بیشتر یه بازی اکشنه نه معمای درست حسابی نه ترس واقعی
تنها چیزی که باقی مونده از شماره های قبلی مردن و زنده شدن مداوم شخصیت هاست
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)