دوباره خاطره ها ...نم نمک دو چشم ام خيس
که سنگ قبر زمين خرد سنگ قبر شما!
وباز اول کابوس...بوس... بوسه ي تو
به طعم سيب و هلو ! طعم... گريه و حالا
دوباره خاطره ها ...نم نمک دو چشم ام خيس
که سنگ قبر زمين خرد سنگ قبر شما!
وباز اول کابوس...بوس... بوسه ي تو
به طعم سيب و هلو ! طعم... گريه و حالا
اوحدی، گر قبلهی اقبال خواهی سجده کن
آفتاب روی آن شمع جهانافروز را
اول سال است و نان در خانه نيست
اي خدا شكرت ولي اين زندگيست؟!
بوي نان تازه هوش از ما ربود ...
اتفاقا مادرم هم روزه بود ........
چهره اش ديدم كه لك برداشته
دست خوش رنگش ترك برداشته
سوختم ديدم كه بابا پير بود...
بدتر از اين خواهرم دلگير بود .
دیریست که تیر فقر را آماجم
بر طارم افلاک فلاکت تاجم
یک شمه ز مفلسی خود برگویم
چندانکه خدا غنیست من محتاجم
ماهي تو كه بر بام شكوه آمده است
آينه ز دستت به ستوه آمده است
خورشيد اگر گرم تماشاي تو نيست
دلگير مشو ز پشت كوه آمده است
تابستونه وقت بازی و خنده
بچه ها گرم بازی مثل چنتا پرنده
هر نفس آواز عشق می رسد از چپ و راست
ما به فلک می رویم عزم تماشا که راست
ترکیب رخ ماه و تو ای گل
برد از دل من راهه ی صد گل
دیدنت مرا حاجت روا کرد
خوش باشد همی بازیت ای گل.
لعلی است بی نهایت در روشنی به غایت
آن لعل بی بها را کانی و چیز دیگر
رواق منظر چشم من آشانه توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
هم اکنون 6 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 6 مهمان)