شما اينطور فكر نمي كنيد، و فكر شما در كل به ما هيچ ربطي ندارد، در ايران مديرعامل بايد با اقتدار و تا حدودي مستبد باشدكه اگر نباشه به وضعيت تيم ملي دچار ميشه =>خطاب به سايت گل
شما اينطور فكر نمي كنيد، و فكر شما در كل به ما هيچ ربطي ندارد، در ايران مديرعامل بايد با اقتدار و تا حدودي مستبد باشدكه اگر نباشه به وضعيت تيم ملي دچار ميشه =>خطاب به سايت گل
نامهي باشگاه استقلال به فدراسيون فوتبال
حضور حسين کاظمي در تيم اميد ممكن نيست
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: ورزشي - فوتبال
باشگاه استقلال رسماًً اعلام کرد حضور حسين کاظمي در تيم اميد ايران مقدور نيست.
به گزارش ايسنا، باشگاه استقلال در نامه اي به مهدي محمدنبي دبير کل فدراسيون فوتبال اعلام کرد: با توجه به شروع تمرينات بدنسازي فصل جديد و تشکيل اردوي آمادگي خارجي در حال حاضر حضور حسين کاظمي که در استراحت و ريکاوري به سر مي برد، در اردوي تيم ملي اميد مقدور نيست.
در نامه باشگاه استقلال آمده است: بازيکنان ملي پوش استقلال طي فصل گذشته علاوه بر حضور در تمرينات مداوم و پرفشار، در مسابقات فشرده ليگ برتر، جام حذفي و ليگ قهرمانان آسيا، اردوهاي سنگين و متعدد و مسابقات تدارکاتي و رسمي تيم ملي را نيز همراهي كردهاند که نه تنها هيچگونه استراحتي را نداشته بلکه بعضاً دچار آسيب ديدگي نيز شدهاند.
لذا به منظور جلوگيري از فوتبال زدگي و آسيب ديدگي احتمالي مزيد امتنان خواهد بود دستور فرمائيد در مقطع فعلي از دعوت ايشان صرف نظر كنند.
قرار است تيم اميد ايران 12 تير ماه براي برگزاري اردويي 10 روزه و انجام بازيهاي تدارکاتي عازم آفريقاي جنوبي شود.
واعظي آشتياني:
قلعهنويي به جشن قهرماني دعوت ميشود
بركناري رييس فدراسيون دردي از فوتبال دوا ميكند؟
مخالفت باورود سياسيون به ورزش حرف بيهودهاي است
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: ورزشي - فوتبال
مديرعامل باشگاه استقلال در بخش ديگري از گفتوگوي خود با ايسنا به مطالبي در رابطه با انتخاب صمد مرفاوي، تصميمات سازمان ليگ، عملكرد تيم ملي و فدراسيون فوتبال، ورود سياسيون به ورزش و ... سخن گفت.
** ريسك مرفاوي و حمايت از مربي جوان
طبيعي است كه من به عنوان مديرعامل باشگاه استقلال از صمد مرفاوي حمايت قاطعم را اعلام كنم. اين كه دوستان ميگويند پس از چند هفته كه از شروع ليگ بگذرد و استقلال نتيجهي لازم را كسب نكند، مرفاوي تحت فشار قرار ميگيرد، درست نيست. چرا پيشبيني نميكنيد كه تيمهاي ديگر در اول فصل به مشكل برنميخورند مگر سال قبل كه از پنج هفته سه امتياز كسب كرديم، سرمربي تيممان را عوض كرديم در صورتي كه اگر شرايط امروز حاكم بود، بايد اين كار را ميكرديم. چرا ما پيش بيني نميكنيم كه تيمهاي ديگر نميبازند. چرا همهي پيش بينيها اين است كه استقلال و پرسپوليس در هفتهي اول شكست بخورند؟ متاسفانه بعضيها سر گوري گريه ميكنند كه در آن ميت نيست. من مرفاوي را نياوردهام كه پس از سه يا پنج هفته او را عوض كنم. مرفاوي آمده كه خود را نشان دهد و من به او اعتماد و اعتقاد صد درصد دارم. بعضي از روزنامهها را كه باز ميكنيم آدمهاي خاص با هدفهاي تعريف شده با استفاده از حسن نيت مديران مسوول و سردبيران تلاش ميكنند مرفاوي را خراب كنند اما، مرفاوي نه آن قدر پول دارد كه به كسي بدهد كه برايش خوب بنويسد و نه آن قدر پول دارد كه به ليدرها بدهد و زماني كه قرار بود مرفاوي سرمربي شود انصافا متوسل به هيچ شخص، فردي يا گروهي نشد. توكل صمد به خداست و خداي او كمكش ميكند. ضمن اينكه در كنار مرفاوي مربيان خوبي قرار دارند. اين عيب نيست كه افراد قويتر كنار او باشند. اين ميتواند افتخار يك مربي باشد. بعضي مربيان از افراد ضعيف در كنارشان استفاده ميكنند و اسم آن را ميگذارند تفكر و مشاوره. در حالي كه مشورت با آدمهاي ضعيف معنا و مفهوم ندارد. كنار دست مرفاوي رحيمپور، غلامپور، مولر و گرافت حضور دارند و مهمتر از آن اينكه كميتهي فني به عنوان بازوي مشورتي عمل ميكند. كميتهاي كه محصص، معيني، امينبخش و مظلومي در آن عضو هستند و ميتوانند به او نظرات مشاورهاي بدهند. شما مطمئن باشيد استقلال با استفاده از تمام توان و ظرفيتش سال خوبي را سپري خواهد كرد و ما هم حمايت قاطعي از مرفاوي خواهيم داشت. سال گذشته و زماني كه در پنج هفتهي ابتدايي تيم نتيجه نميگرفت، من از تيم و كادرفني حمايت كردم. دوستاني كه ميباختند بايد حال و روز خود را در رختكن ميديدند و تنها كسي كه به آنها روحيه ميداد، من بودم. ما پس از بازي برگشت مقابل پرسپوليس نتيجهي قابل توجهي نداشتيم و تنها در سه بازي به پيروزي رسيديم. استقلال در بحران حاشيهاي كه خود دوستان ايجاد كرده بودند، فرو رفت. چه كسي آنها حاشيهها را جمع كرد؟ بيايند شهادت بدهند و بگويند چه كسي اين كار را انجام داد و چه كسي فشارها را تحمل كرد.
** استقلال و فصل پيشروي
صادقانه بگويم سال گذشته ما تعدادي بازيكن داشتيم كه نزديك به يك ميليارد و 500 ميليون تومان براي آنها هزينه كرديم اما، از نظر زماني آنها تنها سه تا چهار بازي را براي ما بازي كردند. حاضرم اسامي و مبلغ دريافتي اين بازيكنان را در نشستي اعلام كنم اما، امسال بازيكناني كه جذب كردهايم فاصلهي بسيار نزديكي با هم دارند و سال بسيار سختي براي مرفاوي در انتخاب بازيكن خواهد بود. بازيكنان ما در پستهاي مختلف بايد خود را نشان بدهند تا بتوانند جزو يازده بازيكن اصلي باشند. هيچ بازيكني در استقلال حاشيه امنيت براي فيكس بودن ندارد. ما تيمي منطقي را جمع آوري كرديم و بدون هياهو تيم را آمادهي رقابتهاي ليگ ميكنيم.
** جباري و بازگشت به استقلال
مجتبي جباري اين حق را دارد كه به عنوان يك بازيكن آزاد به فكر آيندهاش باشد اما، ما هم اين حق را براي خود قائليم تا زماني اين شرايط را تحمل كنيم اما، اينكه ميگويند مهلت جباري تمام شده صحت ندارد. نميتوان براي بازيكن آزاد مهلتي تعيين كرد؛ اما، ما براي خودمان مهلت قائليم. شايد اگر او در مقطعي ورود كند، نيازي به او نداشته باشيم و شايد هم مقطعي بيايد كه هنوز تيم در دوران بدنسازي باشد و بتوانيم از او استفاده كنيم. در هر صورت او بازيكن آزاد است و اين حق را دارد كه براي آيندهي خود تصميمگيري كند.
** بدهيها و تعليق هشت باشگاه
اين مساله به همان بحث اولي كه داشتيم برميگردد و آن اين است كه فدراسيون برخورد جزيرهاي دارد. استقلال، پرسپوليس و بسياري تيمهاي ديگر دولتياند و از بودجهي دولتي ارتزاق ميكنند. اگر بخشي از اين پول را دولت ندهد، آقايان ميخواهند چه كنند؟ انتهاي راهي كه آنها در پيش گرفتهاند، به چه چيزي ختم ميشود؟ آيا اين راه درستي است كه بگوييم اگر استقلال و پرسپوليس بدهيهايشان را تسويه نكنند، نميتوانند در ليگ برتر شركت كنند؟ آنها بروند ببينند كه اگر استقلال و پرسپوليس را از ليگ بگيريم، چه چيزي از فوتبال ميماند. بهتر است دوستان ورودي به مسايل داشته باشند كه عقل و منطق ميگويد. به موضوعاتي ورود نكنند كه با بيمنطقي همراه شود و بعد خودشان تبصره و ماده به آن اضافه ميكنند. ايراد ما اين است كه ابتدا عمل ميكنيم و بعد فكر ميكنيم. در صورتي كه بايد اول فكر كنيم و بعد عمل كنيم. فرض كنيد استقلال نتواند بدهيهاي خود را بدهد. پرسپوليس و يك تيم صنعتي هم ندهند با اين شرايط چه چيزي از ليگ ميماند؟ استقلال نميآيد، پرسپوليس هم ميگويد ما هم نميآييم. با اين شرايط چه بر سر فوتبال ميآيد؟ نميگويم كه حق و حقوق افراد داده نشود اما، بهتر است راهكاري منطقي پيدا كنيم. ابتدا فدراسيون برود و با باشگاههاي مختلف صحبت كند و از آنها دربارهي بدهيها سوال كند و پس از آن با كمك و همفكري شرايط را مساعد كند. استقلال و پرسپوليس با سازمان تربيت بدني صحبت كنند و از بودجهاي خاص پول بگيرند و بدهيها را تسويه كنند و بعد فدراسيون به مديران بگويد اگر سال آينده بدهي بالا بياوريد، مشمول چنين مسايلي ميشويد. امسال ما بودجهمان را مشخص كرديم. اين مساله درصد خطا را پايين ميآورد اما، اينكه بياييم نسنجيده هر تصميمي بگيريم آخر و عاقبت خوشايندي در پيش نخواهيم داشت. آيا دوستان فكر كردهاند دربارهي تصميمهايي كه ميگيرند؟ اگر فكر كردهاند كه بيايند و به ما هم بگويند كه ياد بگيريم. نهايت تصميمي كه آنها گرفتهاند اين است كه تيمهاي بزرگي مانند استقلال و پرسپوليس به ليگ نميآيند و بعد فدراسيون بايد مسابقاتي را برگزار كند كه با حضور هزار يا نهايتا دو هزار تماشاگر برگزار ميشود. بنده نفس عمل كه اخذ حقوق افراد است را قبول دارم اما بايد تدبير كرد.
** ابهامات قرارداد روتهمولر
به تازگي با مولر صحبت كردهام. او ميگفت يكي از مشكلاتي كه با رسانههاي ايراني دارد اين است كه صحبتهاي او را به خوبي ترجمه نميكنند. به او توصيه كردم كه تحت هيچ شرايطي مصاحبه نكند و به او اعلام كرديم اگر از شما مصاحبهاي منتشر شد، به ما بگوييد تا اقدامات قانوني را انجام دهيم. بنابراين صحبتهايي كه منتسب به مولر بوده و در برخي روزنامهها منتشر شده، صحت ندارد. در قرارداد مولر آمده است كه در صورت داشتن كلاس ميتواند با هماهنگي با باشگاه در آن كلاس شركت كند. ما با او توافق كرديم كه در يكسري مسايل از نظرات او هم استفاده كنيم. برنامهمان اين است كه دورهي آموزش مربيگري براي جوانها و مربيان بگذاريم. تفاهمي كه بين مولر و مرفاوي است، انكارناپذير است اما، به اعتقاد من بعضي روزنامهها كه مينويسند مولر با مرفاوي اختلاف دارد بيشتر به اين دليل است كه اگر يك روزي اين دو با هم اختلاف نظر پيدا كردند، بگويند كه ما پيش بيني اين روز را كرده بوديم. ما اعلام كردهايم هر فرد يا روزنامهاي مطالب دروغ را منتشر كند كه تشويش افكار عمومي را در پي داشته باشد ما حق قانوني خود ميدانيم كه آن را پيگيري كنيم. من با مسوولان ذيربط هم صحبت كردهام و هماهنگيهاي لازم را هم انجام دادهايم. با كسي هم تعارف نداريم. البته در اين بين هم كساني هستند كه مطالب بسيار خوبي در روزنامهها مينويسند. بارها شده كه من به مديران مسوول بعضي روزنامهها زنگ زدهام و ازآنها به خاطر مطالبشان تشكر كردهام.
** جشن قهرماني يا مراسم تقدير از اعضاي تيم
براي من جالب است كه پس از قهرماني استقلال مدام اين سوال مطرح ميشد كه چه زماني جشن قهرماني استقلال برگزار ميشود. اين سوال را دارم كه كدام تيم قهرمان شده و جشن قهرماني گرفته كه استقلال دومياش باشد؟ استقلال تا قهرمان شد آقايان پرسيدند كه چرا جشن نميگيريد. آنها دايهي مهربانتر از مادر شدهاند. حالا در اين جشن چه به آنها ميرسد خيلي مهم است. بازيكني پيش من آمد و گفت وقتي قهرمان شديم به ما سه عدد سكه دادند. در طول مسابقات هم باختهايي داشتيم و 10 درصد از قراردادمان كم كردند. اين قهرماني خيلي هم دور نبوده اما،براي من اين علامت سوال باقي است كه چرا برخيها به دنبال برگزاري جشن قهرماني استقلال هستند. استقلال كدام بار قهرمان شده و جشن گرفته كه حالا همه منتظر جشن قهرماني هستند. دوستان آمار بدهند تا ما هم بدانيم. بايد بگويم ما آن قدر بر اصول خود پايبنديم كه حتي به بازيكناني كه جدا شدهاند هم اعلام كرديم پاداشتان را ميدهيم. پاداش حق نيست. پاداش را ميتوان نداد اما، گفتيم اگر بنا باشد پاداشي بدهيم به بازيكناني كه جدا شدهاند هم ميدهيم. خوشبختانه با تلاشهايي كه انجام گرفت در روز ولادت حضرت علي (ع) مراسم تقديري را در فضاي محدود 300 نفره برگزار ميكنيم كه درآن مسوولان كشوري، لشگري و ورزشي حضور خواهند داشت.
** دعوت از قلعهنويي براي حضور در جشن قهرماني
قلعهنويي هم به اين مراسم دعوت خواهد شد. متاسفانه برخي از دوستان عجله كردند و گفتند كه قلعهنويي به مراسم دعوت نشده است، در صورتي كه هنوز كارتهاي دعوت هم صادر نشده است. آن زمان نه جاي مراسم معلوم بود و نه كسي را دعوت كرده بوديم، بنابراين دعوت از x و y معنايي نداشت.
** رقابت تيمهاي صنعتي با ديگر تيمها در فصل نقل و انتقالات
در فوتبال حرفهاي نميتوان سقفي را براي قرارداد بازيكنان تعيين كرد. اما، فوتبال حرفهاي دنيا كجا و فوتبال ما كجا. وقتي از داشتن دروازهبان و مهاجم به تعداد كافي محروم هستيم، چگونه ميتوانيم ادعاي داشتن فوتبال حرفهاي داشته باشيم؟ تيمهاي استقلال و پرسپوليس به تازگي با هم تفاهمي داشتهاند. در گذشته وقتي بازيكني با استقلال به تفاهم نميرسيد، تهديد ميكرد كه با قيمت بالاتري به پرسپوليس ميرود. برعكس اين مساله هم وجود داشت اما، با تفاهمي كه امسال با مديرعامل پرسپوليس داشتهايم اين مساله را از بين برديم. حتي تفاهم كرديم كه بازيكنان فصل جاري را هم از هم نگيريم. اما، منعي براي جذب بازيكنان اسبق وجود ندارد. زماني كه ميخواستيم صادقي را جذب كنيم، من به انصاريفرد زنگ زدم و از او پرسيدم كه آيا قراردادي با صادقي داريد كه او هم اجازه داد. زماني هم كه مهدي شيري قصد امضاي قرارداد با پرسپوليس داشت، انصاريفرد تماس گرفت و گفت آيا شيري با استقلال قرارداد دارد كه من به او گفتم او قراردادي داخلي دارد؛ اما، مشكلي نيست و شما ميتوانيد او را جذب كنيد. اما، ميبينيم كه برخي تيمهاي صنعتي وارد شدهاند و به اين قضيه دامن زدهاند. من چندي پيش تفاهم نامهاي را كه به امضاي وزير صنايع، وزير راه و ترابري و رييس سازمان تربيت بدني ديدم كه در آن سقف قرارداد بازيكنان 250 ميليون تومان ذكر شده بود. جالب است در اين ميان برخيها مدعي شدهاند كه ما بودجه داريم اما، داشتن بودجه كه دليل نميشود. آنها با اين كار خود بازار را آشفته ميكنند، ضمن اينكه به اعتقاد من كار كردن در باشگاههايي كه مشكل مالي ندارند، سخت نيست. تنها نتيجه گرفتن براي مجموعهي باشگاه استرس دارد. اما، در دو باشگاه استقلال و پرسپوليس كه مختصر بودجهاي دارند و بايد بقيهي هزينهها را با اسپانسر پوشش دهند، كار كردن دشوارتر است. انرژي قابل توجهي از مديران دو باشگاه صرف مسايل مالي ميشود.
** ادعاي منيعي و پاسخ آشتياني
اينها همان پكيجي هستند كه در بخشي از مصاحبهام گفتم. هر مربي تيم خاصي دارد و آن تيم خاص مغز اين بازيكنان را شست وشو ميدهد. در شبانهروز مدام با آنها تماس ميگيرند. صحبتهايي كه آنها مطرح ميكنند، تناقض دارد. از آن طرف در مصاحبههايشان ميگويند واعظ آدم كاربلدي است ولي از آن طرف حرف ديگري ميزنند. فرهاد مجيدي تنها يك بازيكن است. او كاپيتان تيم است؛ اما، من كجا او را ميبينم؟ اصلا من تلفنم را جواب ميدهم كه ميگويند بعضي بازيكنان با من ارتباط دارند؟ از همه مهمتر چرا آقايان به عملكرد خود نگاه نميكنند. جالب اينجاست كه ما چشم ديدن اطراف را داريم اما، نميتوانيم پيرامون خود را ببينيم. تعداد بازيكناني كه از تيم جدا شدهاند، در گفتوگوهايشان به نوعي مديريت مجموعه را تاييد كردهاند و من از حسن نيتشان تشكر ميكنم. اما، اگر بنا بود مجيدي به من خط و ربط بدهد، بايد مبلغ قراردادش خيلي بيشتر بود. اين اتفاقاتي است كه ساختهي ذهن برخي بازيكنان جدا شده از تيم است و آنها هم مقصر نيستند. گروهي آنها را از بيرون تحريك ميكند. آنها همان گروهي هستند كه به برخي بازيكنان استقلال زنگ زدهاند و گفتهاند اگر در استقلال بمانيد گذر پوست به دباغ خانه ميافتد!
** ناكامي تيم ملي در رسيدن به جام جهاني
نرفتن به جام جهاني پايان فوتبال نيست. در زمان صفايي فراهاني هم تيم ملي به جام جهاني نرفت. اما، ميبينيم حملههايي كه اين روزها صورت ميگيرد، انجام نگرفت. من اين فضايي كه بر فوتبال ما حاكم شده و حملههايي كه صورت ميگيرد را نظام يافته ميبينم. اين حملات بوي سياسي دارد. وقتي تيم ملي در زمان صفايي فراهاني به جام جهاني نرفت مطبوعات آن زمان را رصد كنيد ببينيد كه چه اتفاقي افتاد. هيچ حملهاي صورت نگرفت. اگر رسانهها ميخواهند كمك رسان فوتبال باشند بايد فضاي اميد را گسترش دهند. بايد با مطالبي كه مينويسيم نشاط را برگردانيم و از گذشته تنها به عنوان يك تجربه استفاده كنيم نه اينكه از گذشته به عنوان يك اهرم و چماق بهره ببريم. بنده بعضي از افراد برخي روزنامهها را به لحاظ خط و ربط سياسي به خوبي ميشناسم. با اين حال حرف من دليل نميشود كه فدراسيون فوتبال مبرا از نواقص است اما، اين حجم حمله نشان ميدهد كه برخي هدفي خاص را دنبال ميكنند. چقدر خوب است كه ما اگر ميخواهيم نقدي را وارد كنيم موضوعي را كارشناسي كنيم و از اين موضوع مطلبي منطقي را استخراج كنيم. ما اول حرف ميزنيم و بعد عمل ميكنيم و زماني كه همه چيز خراب شد، تازه مينشينيم و فكر ميكنيم. مشكل ما اين است چون عجله داريم فكر نميكنيم. من ايراداتي را به فدراسيون فوتبال وارد ميدانم. چرا بايد من به عنوان مديرعامل استقلال از راديو بشنوم كه بازيكني از تيم من ميخواهد به همراه تيم اميد به آفريقاي جنوبي برود؟ كجاي اين اتفاق انضباط است؟ حالا كه من به بازيكنم اجازه ندادهام كه به تيم اميد برود فدراسيون چكار ميخواهد انجام دهد. از فدراسيون ميخواهم براي خودش و باشگاهها احترام قائل باشد. چرا آنها نامه نزدند و به صورت رسمي اعلام نكردند كه ميخواهيم بازيكن شما را به همراه تيم اميد به اردو بفرستيم؟ بازيكني كه به تيم ملي ميآيد بازيكن فدراسيون فوتبال نيست بازيكني باشگاهي است كه در اختيار فدراسيون قرار ميگيرد. اين چه رفتاري است كه فدراسيون در پيش گرفته است. به چه دليل من بايد حسين كاظمي را در كوران تمرينات بدنسازي به تيم اميد بدهم؟ كاظمي اگر به همراه تيم اميد به آفريقاي جنوبي برود دوران بدنسازي را از دست ميدهد و رقيب او در استقلال شرايط آرماني خود را نگه ميدارد. آيا اينجا حق كاظمي تضييع نميشود؟ اين يك انتقاد صحيح از فدراسيون فوتبال است. مطبوعات هم اگر ميخواهند انتقاد كنند منطقي پيش بروند. با كليگويي مشكلي حل نميشود. اينكه بگوييم مجمع برگزار ميشود و رييس فدراسيون بركنار ميشود، چه چيزي از فوتبال ما دوا ميكند؟ آيا ميتوان با طرح چنين حرفهايي كه كليگويي محسوب ميشود، به فدراسيون انتقاد وارد كرد؟
** واعظ در آرزوي رياست بر فدراسيون فوتبال؟
به تنها چيزي كه فكر نميكنم، فدراسيون فوتبال است. صبح كه از خانه بيرون ميآيم، فكرم استقلال است و شب هم كه ميخوابم در خواب مشكلات استقلال را به خواب ميبينم. بهتر است مسوولان فدراسيون بروند و رفتارهايشان را اصلاح كنند. شايد با يك تذكر رويه تغيير كند. من اگر بتوانم در همين استقلال تغييرات مدنظرم را وارد ميكنم و اين اخبار كه من به دنبال حضور در فدراسيون فوتبال هستم، صحت ندارد.
** عملكرد چهار ساله سازمان تربيت بدني
اگر بخواهيم مستند صحبت كنيم، آمارها نشان ميدهد مدالهايي كه در چهار سال اخير بدست آمده، از هشت سال دولت قبلي بيشتر است. به لحاظ سازندگي هم دولت نهم بسيار خوب كار كرد. وقتي شما سخت افزار را افزايش ميدهيد، يعني ضريب سلامت جامعه را افزايش ميدهيد و اين بدان معني است كه هزينهي درمان كاهش مييابد. اين باعث ميشود تعداد علاقهمندان و ورزشكاران و در نهايت قهرمانان اضافه شود. چيزي كه اين روزها بحث ميشود، لزوم توجه به نرم افزارهاي ورزش است. يكي از مباحث مطرح شده اين است كه بايد ورزش را علمي كرد اما، آيا علمي كردن ورزش تنها به اين معني است كه اساتيد دانشگاه وارد ورزش شوند؟ بسياري از اساتيدي كه وارد ورزش ميشوند كساني هستند كه تنها تئوريك مسايل را مطرح ميكنند و عمدتا هم كار اجرايي نداشتهاند. استاد دانشگاه مديريت كه در دانشگاه سالها كار كرده آيا ميتواند تنها به واسطهي حضور در دانشگاه ادعا كند كه ميتواند مدير موفقي در ورزش باشد. امروز اشكال ما اين است كه فكر ميكنيم براي علمي كردن ورزش بايد دانشگاه بيايد و در ورزش مديريت كند. اظهارنظرهايي كه ميشود اين است كه بايد حتما آدمهاي علمي در كارهاي اجرايي ورزش ورود كنند. شايد بعضيها كه استاد خوبي بودند در ورزش هم به خوبي مديريت كردند اما، آنها استثنا هستند، هر كسي براي كاري ساخته شده است. نبايد اين طور باشد كه بگوييم در ورزش كشور علم حاكم نيست. افراد علمي بسياري بودند كه به ورزش آمدند اما، عملكرد درست و حسابي نداشتند. آدمهايي هم بودهاند كه اثر بخش بودهاند اما تعدادشان محدود است. اين را ميپذيرم كه در كل ورزش فقر مديريتي داريم و بايد به سمت حل اين مشكل برويم.
** ورود سياسيون به ورزش
خيليها انتقاد ميكنند كه چرا افراد سياسي وارد ورزش ميشوند. اما، سوالم اين است كه آيا اين دليل ميشود كسي چون قهرمان جهان است يا كاپيتان تيمي بوده، ميتواند مدير خوبي هم باشد؟ شايد استثناهايي هم وجود داشته باشد اما، بهتر است به باشگاههاي بزرگ جهان نگاه كنيم. كداميك از مديران اين باشگاهها افراد ورزشي بودهاند. عمدتا مديران باشگاههاي بزرگ انسانهايي بودند كه اقتصاد، تجارت، بازرگاني و سياست را به خوبي ميفهمند. سوالم اين است كه افرادي كه امروز با حضور سياسيون در ورزش مخالفت ميكنند و مدام ميگويند كه بايد ورزش را ورزشيها اداره كنند، كدامشان ورزشي بودهاند. اگر بخواهيم سابقهي مديران 18 تيم ليگ برتري را مورد بررسي قرار دهيم، ميبينيم كه هيچ كدام از آنها سبقهي ورزشي نداشتهاند. اگر اعتقاد داريم كه ورزش و از جمله فوتبال صنعت است، پس اين حرفها كه سياسيها، اقتصاديها و صنعتيها نبايد به فوتبال بيايند، حرف بيهودهاي است. ما ميگوييم فوتبال صنعت است از پيراهني كه تن بازيكنان است تا ساختن ورزشگاهها و تمامي اقلامهاي ديگر همه به واسطهي كارخانجات توليدي توليد ميشود. چرا حالا بايد افرادي كه بازرگاني و تجارت را خوب ميفهمند و به سياست هم اشراف دارند، نبايد مديريت ورزشي كنند؟ ميتوانيم كارنامهي مديراني كه با مضامين تجاري، سياسي و اقتصادي وارد ورزش شدهاند را مورد بررسي قرار دهيم و تعداد موفقيتها و ناكاميهايشان را با مديراني كه خود را ورزشي ميدانند، مقايسه كنيم. با اين حال صحبتهاي من دليلي بر اين نميشود كه افراد سياسي كه پشتوانهي مديريتي ندارند، وارد ورزش شوند. آيا اين خودخواهي نيست كه يك دايره دور خود بگذاريم و بگوييم هر كس دور اين دايره دويد ورزشي است و هر كس ندويد ورزشي نيست؟ كساني كه مخالف ورود مديران سياسي و اقتصادي به ورزش هستند ميگويند مديراني كه از اين دسته ميخواهند وارد ورزش شوند بايد بلد باشند كه چگونه داور را بخرند. بايد بدانند كه چگونه يك بازيكن سوتي بدهد و او را سال آينده جذب كنند. بايد تيمي را درست كنند كه شايعه پراكني را بلد باشد. بايد به خوبي بين ليدرها پول تزريق كنند، بايد راه پول دادن به بعضي از روزنامهها را بدانند. اين مدير بايد دروغگويي بلد باشد. بايد راه رفتارهاي نامناسب را بداند و بايد بداند كه چگونه آدمها را رنگ كند. ما فوتباليهايي را داريم كه بسيار قابل احترام، قابل شخصيت و بسيار ارزشمند هستند و ميشود از فكر آنها در توسعهي فوتبال استفاده كرد. اما، بعضيها در فوتبال هستند كه فوتبال را تنها براي خودشان ميخواهند. كساني كه مخالف حضور مديران سياسي و اقتصادي به فوتبال هستند پارادوكسي را به وجود آوردهاند. آنها با طرح اين پارادوكس دنبال چه ميگردند و ميخواهند به چه برسند؟ آيا به واسطهي حضور سياسيون در ورزش منافعتان به خطر افتاده و نميتوانيد رفتارهاي غيرمنطقي و غير اصوليتان را ادامه دهيد؟ آنها بهتر است اول اين پارادوكس رفتاري خود را حل كنند و بعد ميتوان با آنها دربارهي ديگر مسايل صحبت كرد.
واعظي آشتياني در گفتوگوي تفصيلي با ايسنا:
استقلال امسال هم قهرمان ميشود
فدراسيون نام متخلفان را شفاف اعلام كند
فـدراسيـون فوتبـال جـزيـرهاي اداره ميشود
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: ورزشي - فوتبال
"تكرار عنوان قهرماني" اين روزها به روياي امير رضا واعظي آشتياني تبديل شده است. او ميخواهد در دومين سال حضورش در استقلال، عنواني را به دست بياورد كه هيچ كدام از مديران قبلي تيمهاي قهرماني ليگ نتوانستهاند تكرار كنند.
آشتياني براي برآورده كردن اين روياي آبي از همان الگوي مديريتي پيروي ميكند كه سال قبل هم تلاش كرد آن را در باشگاه جا بيندازد. "نظم" كلمهاي سه حرفي كه در طول مصاحبه دو ساعته گروه ورزشي ايسنا با امير رضا واعظي آشتياني تكرار شد، الگوي مديريتي مديرعامل باشگاه استقلال است و او مي خواهد با استفاده از همين الگو، حاشيه را از تيم پرحاشيه استقلال دور كند اما، آيا او با طرح مخالفت با منتقدان ورود سياسيون به ورزش ميتواند حاشيهها را از بين ببرد؟
شايد حرفهاي آشتياني و انتقاد علني او از مخالفان ورود سياسيون به ورزش حاشيه جديدي را در فوتبال ما به وجود بياورد. او ميگويد: «مخالفان ورود سياسيون به ورزش ميگويند مديري كه وارد ورزش ميشود بايد راه خريد داور را بلد باشد، بايد بداند كه چگونه براي تشويق شدن به ليدرها پول داد و...»
مشروح گفتوگوي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با اميررضا واعظي آشتياني در زير ميآيد:
** بازگشت به فصل گذشته
باشگاه استقلال هم ساختار دارد و هم اين كه هر كس در جايگاه خودش قرار دارد و هم تلاش ميشود كه نظم و انضباط وجود داشته باشد. در عين حال اين تلاش انجام ميگيرد كه افراد به گونهاي عمل نكنند تا حاشيهها وارد تيم شود. من در نشستي كه در روزهاي آينده با بازيكنان، كادرفني و كليهي كادر اجرايي باشگاه خواهم داشت، اين مساله را يادآور ميشوم كه هر كس بداند چه وظيفهاي دارد و هر كس تلاش كند تا وظيفهي خودش را به خوبي انجام دهد. اگر افراد در جايگاه خود به بهترين نحو وظايف خود را انجام دهند طبيعي است كه كارها براساس تعاريفي كه صورت گرفته، پيش ميرود. مواقعي پيش ميآيد كه در تشكيلاتي افراد در جاي خود قرار ميگيرند اما، نميدانند چه كاري را با چه تعريفي انجام دهند و اين ايجاد مشكل ميكند. در بعضي از دستگاهها هم شاهد هستيم كه افراد در جايگاه خود قرار ندارند. پس در جايگاه قرار گرفتن يك فاكتور مهم است و فاكتور دوم مهم اين است كه افراد وظيفهشان را انجام دهند. ما در باشگاه استقلال تلاشي 10 ماهه را آغاز كرديم تا به اين سمت برويم كه هر كس وظيفهاش را به بهترين نحو انجام دهد.
**نگاهي كه منطقي نيست
بايد يك واقعيت را بپذيريم و آن اينكه موفقيت يك تيم را نميتوان به نام يك نفر ثبت كرد. مديرعامل وقتي جايگاه خود را بشناسد و به وظايف خود بپردازد، همان امتيازي بدست ميآيد كه اگر يك كارمند، يك بازيكن يا يك سرمربي در جايگاه خود وظايفش را انجام ميدهد. شما شاهديد كه افرادي علاقهمند هستند موفقيتهاي يك تيم را منتسب به مديرعامل باشگاه يا به سرمربي كنند كه فكر ميكنم اين نگاهي منطقي نيست. وقتي يك تيم قهرمان ميشود، همهي اجزاي يك باشگاه وظيفهشان را به خوبي انجام دادهاند و اگر يك تيم نتيجه نميگيرد، نشان دهندهي اين است كه اجزاي باشگاه وظايف خود را به خوبي انجام ندادهاند. با اين حال اگر ما بخواهيم سرنوشت يك سرمربي يا يك مدير را صرفا به ساق پاي يك بازيكن گره بزنيم، منصفانه نيست. چه بسا كه امكان دارد آن بازيكن در جايگاه خود نتوانسته وظيفهي خود را به خوبي ايفا كند. بنابراين متوليان فني تيم از جمله سرمربي و كادر فني بايد آسيب شناسي كنند. ميخواهم بگويم وقتي استقلال فصل گذشته قهرمان شد، اين قهرماني را در درجهي اول مديون حمايت هواداران خود ميداند و نكتهي دوم تعامل و هماهنگي است كه با وجود نواقص موجود توانست تيم را به نتيجهي مناسب برساند و در اين بين نميتوان لطف خدا را هم ناديده گرفت.
** يادآوري روزهاي آخر بازي سرنوشت
همواره قاطعانه وقتي به اين باور رسيدم كه استقلال قهرمان ميشود با باوري قلبي مدام تاكيد ميكردم كه استقلال قهرمان ميشود. 48 ساعت پيش از آخرين بازيمان در مصاحبهاي گفتم استقلال قهرمان ميشود و روسياهي براي كساني ميماند كه تلاش كردهاند استقلال قهرمان نشود. بايد اين صحبت را تحليل كرد. اگر استقلال قهرمان نميشد، آشتياني چه پاسخي داشت. پاسخ من اين است كه به تيم اعتقاد قوي داشتم و باور داشتم كه استقلال قهرمان ميشود. با اين حال وقتي از افراد مختلف سوال ميشد كه چند درصد براي استقلال شانس قهرماني قائل هستيد، بعضيها ميگفتند 30 درصد. من تعجب ميكردم آنها با چه فرمولي به اين اعداد رسيده بودند. اگر كمترين آگاهي به فرمول رياضي و آماري داشته باشيم، خيلي راحت ميتوانستيم بگوييم كه شانس استقلال براي قهرماني 50 درصد است. استقلال بايد پيام را ميبرد و ذوب آهن بايد ميباخت. پس اينجا مشخص ميشود كه چه كسي اعتقاد داشت استقلال قهرمان ميشود و چه كسي اعتقاد نداشت. من از فرمول حرف ميزنم نه حرفهاي احساسي است و بيپايه.
مصاحبههايم هم موجود است. نميتوان كتمان كرد كه چه كسي به قهرماني استقلال باور داشت. جالب اينجاست چهار هفته مانده به پايان ليگ يك روز از دوستي سوال كردم استقلال براي مقام چندمي بسته شده است كه او هم با صراحت گفت براي پنجمي يا ششمي. من هم روز اولي كه به استقلال آمدم، چنين ارزيابي داشتم. اما، رفتار و رويه به گونهاي تعريف شد كه هر كس در جايگاه خود كار كند. علت اينكه آن تيمي كه به تحليل آن روز بايد پنجم يا ششم ميشد اما، قهرمان شد اين است كه آدمها در جايگاه خود قرار گرفتهاند. من بايد اينجا انصاف به خرج بدهم. ذوب آهن نايب قهرمان ليگ شد و به مقام قهرماني در جام حذفي رسيد. وقتي به تيم ذوب آهن نگاه ميكرديم متوجه ميشويم كه آنها تيم كاملا يك دستي داشتهاند. در استقلال هم شرايطي به وجود آمد كه به تيم يكدستي تبديل شد. تيم به لحاظ درون زمين و كارهايي كه بايد انجام ميشد، يكدست شد و در نهايت به قهرماني رسيد و من بار ديگر از همهي اجزاي تيم و باشگاه تشكر ميكنم. اينكه اين قهرماني در زمان مديريت بنده يا يك مدير يا يك بازيكن اتفاق افتاده، افتخاري بزرگ است. اما، ميخواهم پاسخ افرادي را بدهم كه ميگفتند "بعضيها دلشان نميخواهد كه استقلال قهرمان شود". آنها منظورشان از بعضيها ما بوديم. اما، مصاحبهها نشان ميدهد كه چه كسي به قهرماني استقلال اعتقاد داشت و چه كساني با ياس ميگفتند شانس استقلال براي قهرماني 30 درصد است. هم اكنون هم براي حضور در فصل جديد نقاط ضعف را به نقاط قوت تبديل كردهايم و بدون اينكه جنجال و حاشيهاي درست كنيم، بازيكنانمان را جذب كردهايم. نقاط ضعف را تقويت كرديم و نقاط مثبت را حفظ كرديم و اميدواريم در فصل جديد ليگ برتر استقلال سنت شكني كرده و از قهرماني خود دفاع كند.
** در انتظار خرق عادت قهرمان
در بيشتر تيمهاي دنيا وقتي تيمي قهرمان ميشود، نميتواند در سال بعد اين عنوان را تكرار كند. شايد برخي اين را به بيثباتي در مديريتها ربط بدهند. اما، مديراني كه پس از قهرماني از مجموعه جدا ميشوند اين تصميم به نفع خودشان است. آنها به عنوان "مدير قهرمان" از باشگاه جدا ميشوند! شايد اين جابهجايي تاثير داشته باشد؛ اما، نكات ديگري هم وجود دارد. شايد بازيكنان فصل گذشته علاقهاي به همكاري مجدد نداشته باشند. ضمن اينكه حضور بازيكنان جديد هم باعث ميشود كه پروسهي هماهنگي بازيكنان به تاخير بيانجامد. شايد غرور هم بازيكنان را بگيرد؛ اما، نبايد نكتهاي را فراموش كرد و آن آلودگيهايي است كه در فوتبال ما وجود دارد. اصلا هنر بعضيها در خريدن يك سري آدمهاست. آنها در گوشه و كنار عواملي دارند و با مذاكراتي كه اين عوامل انجام ميدهند سرنوشت يك تيم را تغيير ميدهند!
** تاييد خريد آدمها در فوتبال ايران!
من شخصا باورم اين است كه فوتبال ايران نياز به نوسازي دارد. اين نوسازي بدين معنا نيست كه صرفا آدمها عوض شوند بلكه بايد فكرها هم تغيير كند و رويهها هم عوض شود. معتقدم بايد مجموعهي عوامل اجرايي كه ليگ را اداره ميكنند، بايد به لحاظ اقتصادي تامين باشند تا افراد نتوانند اين جسارت را پيدا كنند تا با پيشنهاداتي اين مجموعه را تحت تاثير قرار دهند. بنده اعتقاد دارم كه فوتبال ما آلودگيهايي دارد. در مسابقات ليگ قهرمانان آسيا كه سال گذشته استقلال در آن حضور داشت، در يكي از بازيهاي استقلال كه در تهران برگزار شد، يك نفر آمد و به من گفت كه داور مسابقه آماده است كه فلان قدر بگيرد و به سود شما سوت بزند. آن داور از يكي از كشورهاي تازه استقلال يافته بود. وقتي چنين آدمهايي در فوتبال ما هستند كه به بنده كه هيچ وقت به چنين افرادي روي خوش نشان نميدهم، چنين پيشنهادي ميدهند شما حساب كنيد كه در فوتبال ما چه اتفاقاتي در حال رخ دادن است. اين اتفاقات جاي تاسف دارد. اين جور آدمها هم كم نيستند. افرادي هستند كه با وجود غير فوتبالي بودنشان چهرهي فوتبالي به خود ميگيرند. اين خطري جدي است. نميدانم فدراسيون فوتبال و مديران باشگاهها چه تدبيري ميخواهد داشته باشد.
** فدراسيون جزيرهاي اداره ميشود
معتقدم فدراسيون فوتبال بايد ابتدا درون خود را هماهنگ كند. متاسفانه اين هماهنگي را در مجموعهي فدراسيون فوتبال نميبينيم. شما نميتوانيد زماني كه درون خودت آشفته بازار است به دنبال همكاري و هماهنگي با تشكيلات بيروني باشي. اين شدني نيست. معتقدم كه فدراسيون بايد نظم و انضباطي در درون براي خود تعريف كند و در اين صورت است كه ميتوان به انضباط كلي اميدوار بود. اگر بنا باشد هر كس جزيرهاي كار كند و هر كس تصميمات خود را بگيرد، مطمئن باشيد فدراسيون نميتواند به موفقيت برسد. من صحبتهايي را كه اخيرا از سوي مسوولان فدراسيون مطرح شده، شنيدهام. اين حرفهاي جديدي است كه در فوتبال ما ميشنويم. اين جزيرهاي فكر كردن است. رييس فدراسيون بايد حرف اول و آخر را بزند. هيات رييسه جايگاهش محفوظ است. اما، اعضاي هيات رييسه حق ندارند در خارج از جلسهي هيات رييسه چيزي را به رييس فدراسيون تكليف كنند. سازمان ليگ زير مجموعهي فدراسيون فوتبال است. اينكه ميگويم فدراسيون جزيرهاي اداره ميشود، همين است. فدراسيون فوتبال مانند تمامي فدراسيونها داراي هيات رييسهاي است و اين اعضاي هيات رييسه تنها ميتوانند در جلسات نظرات خود را اعلام كنند و به محض اينكه از اتاق بيرون ميروند ديگر حق اظهارنظر ندارند. تعجب ميكنم بعضيها اين مفاهيم را خوب نميدانند. شايد بخشي از رفتارهايي كه از فدراسيون ميبينيم به تساهل و تسامح بازگردد. هيات رييسه جايي است كه اگر نظري داشته باشد، آن را براي تصويب به جلسه ميآورد. اما، اينكه چگونه عمل ميشود، ديگر ربطي به هيات رييسه ندارد. مهم اين است كه دارد كارها انجام ميشود. اينكه ميگويند كميتهي انضباطي اين طور ميگويد، سازمان ليگ آن جور عمل ميكند، آن يكي ميگويد مدرك نداريم، آن يكي ميگويد مداركي وجود دارد، آن طرف ميگويد من منشور دارم و آن طرف جواب ميدهد كه به من ربطي ندارد نشان از آشفتگي فدراسيون فوتبال دارد. اقتدار مديريتي در هر تشكيلات و سازماني مهم است. من يكه تازي را قبول ندارم و ادارهي يك مجموعه به صورت تك بعدي منطقي نيست. اما، حرفهايي كه ميزنم منافاتي با قاطعيت ندارد. قاطعيت بايد باشد. مدير بايد به موقع تصميم بگيرد، به موقع حرف بزند و به موقع از مواضعش دفاع كند و در زمان خودش از نقطه نظرات ديگران هم استفاده كند.
** منشور اخلاقي، سازمان ليگ و ابهامات فراوان
معتقدم طرح مسالهي منشور اخلاقي كه توسط سازمان ليگ مطرح شد، شروع خوبي براي مقابله با آلودگيهاي فوتبال است. اما، نبايد در اين كار ديگر تساهل و تسامح به خرج داد. چرا مربياي كه مساله دارد را به فدراسيون دعوت ميكنيم و از او امضا ميگيريم؟ يا او متخلف است يا نيست. اما، اينكه فرد متخلف را دعوت ميكنيم و از او امضا ميگيريم به هيچ وجه كار درستي نيست. من بايد به شجاعت يك مربي محروم اشاره كنم. او با شجاعت اجازه داد كه اسمش را فدراسيون اعلام كند اما، چرا فدراسيون اسم ديگران را نميگويد؟ يعني بايد در بحثي با چنين اهميتي طرف مقابل رضايت بدهد تا اسمش را اعلام كنيم؟ ما كه ميدانيم افراد چه كساني هستند. اما، بگذاريد مردم هم بدانند كه اين اسطورههايشان چه كساني هستند و چه رفتاري داشتهاند. اينها افرادي هستند كه فوتبال را به يقهي خود منگنه كردهاند. به بازيكنان هم بايد بگوييم كه شما چنين مشكلاتي داشتيد و به خاطر همين مشكلات محروم شديد. از آن طرف "شريفي" ميگويد كسي بالاي 150 امتياز منفي نگرفته و ازآن طرف ميگويند ميخواهيم بازيكنان خاطي را محروم كنيم. من متوجه اين تناقضها نميشوم. من از راديو شنيدم كه مجري برنامه از عزيزمحمدي پرسيد كه چرا اسم خاطيان را اعلام نميكنيد كه محمدي گفت: آنها راضي نيستند و سپس مجري گفت مگر آنها بايد راضي باشند، اين حرف كاملا درستي است. مگر اين افراد قتل يا كار نامشروع كردهاند كه اسمشان را اعلام نميكنيم. بهتر است خيلي شفاف بياييم بگوييم به اين دلايل بايد اين مربيان يك سال استراحت كنند. مگر درمورد مربياي كه نامش اعلام شد چه گفتيم. بگوييد از كدام افراد امضا گرفتيد. من با امضا گرفتن موافق نيستم اما، حالا كه گرفتيد بياييد بگوييد كه اين افراد چه كساني هستند تا مردم بدانند. شايد بين آنها اسطورههاي پوشالي باشند كه خودشان را پنهان ميكنند و با روابطي كه دارند، خودشان را پنهان ميكنند. آيا اينجا حق مربياي كه نامش اعلام شد تضييع نميشود؟ من مدافع يا وكيل مدافع او نيستم؛ اما، ميخواهم بگويم كه بايد شفافسازي كنيم.
** دفاع از فوتبال پاك در مجمع فدراسيون فوتبال
من عضو مجمع فدراسيون فوتبال هستم. من حق راي دارم و از حقوق باشگاهها دفاع ميكنم. حرفم را خواهم زد با كسي هم تعارف ندارم. هر كس ميخواهد از من خوشش بيايد و هر كس ميخواهد بدش بيايد. بايد واقعيتها را گفت. اگر ميخواهيم همه با هم فوتبال پاك را بسازيم بايد تعارفات را كنار بگذاريم. مشكل اصلي فوتبال ما تعارفات است. هيچ كس نميخواهد خودش را به تعبير خودمان "بده" كند. مگر ما بايد واقعيتها را براساس خوش آمدن يا بد آمدن ديگران بگوييم؟ من آدمهايي را ميشناسم كه خودشان را آزاده و رك معرفي ميكنند اما، رك گوييشان طوري است كه تنها به نفع خودشان است. ميتوانيم بدون منفعت حرفهاي سالم و اثربخش بزنيم. سوالم اين است كه چرا امثال مجيد جلالي بايد بدون تيم بمانند و چرا فلان آقا بايد امضا بدهد و با گرفتن تيمي به چند صد ميليون پول برسد؟ جلالي چه كم داشت؟ كارنامهي او كارنامهي روشني است. من مدافع جلالي نيستم. ولي ميگويم ميـوانيم از افرادي استفاده كنيم كه حرفي براي گفتن دارند و اخلاقشان ميتواند براي فوتبال مفيد باشد. بايد امثال مجيدي كنار گود باشند و بعد مربياني بيايند كه حرفهشان زدوبند است، حرفهشان بازيكن خريدن است و حرفهشان اين است كه داور را بخرند و به بازيكن حريف بگويند سوتي بده و ما سال آينده تو را ميخريم. كارشان اين است كه به بازيكنان حريف زنگ ميزنند و آنها را تخريب روحي ميكنند. آنها يك تيم دارند و هر كدام از اعضاي تيمشان نقشي را ايفا ميكنند. چه زماني ميخواهيم به اين ابهامات پاسخ بدهيم؟
** اين فوتبال نتيجهي اتفاقات باشگاههاست
من در بخشي از صحبتهايم به فدراسيون انتقاد كردم؛ اما، اينجا ميخواهم از فدراسيون دفاع كنم. همه به دنبال اين هستيم كه بيابيم علت افت فوتبال ايران چيست. همه روي فدراسيون فوتبال متمركز شدهاند؛ اما، مگر فدراسيون بازيكن ساز است. وظيفهي فدراسيون ساماندهي تيمهاي ملي است. در باشگاههاي ما چه اتفاقي ميافتد؟ اتفاقاتي كه در باشگاهها ميافتد باعث شده كه فوتبال ما به چنين وضعي دچار شود. چرا بايد 9 دروازهبان خارجي در فوتبال ايران حضور داشته باشند؟ برويد و بگرديد تا مشخص شود چند بازيكن نوك حمله تربيت كردهايم. تيم ملي تقصيري ندارد چرا كه بازيكني ملي تحويل تيم ملي ندادهايم. ميگويند بازيكن گران نخريد. فردي از گوشهاي ميگويد ما بودجه داريم. همه ميدانند كه شما چه بودجهي كلاني داريد؛ اما، اين مهم نيست، بازيكن گران ميخريد تا چه اتفاقي بيفتد. گران ميخريد كه بازيكنان چه قيمتي شوند؟
** هزينه هنگفت براي مديران
تا زماني كه مديران ما به ميزهايشان چسبيدهاند و براي ماندن به افراد مختلف متوسل ميشوند، وضعي بهتر از اين نخواهيم داشت. نه در فوتبال بلكه در تمامي بخشهاي مختلف مدير بايد فارغ از ميزش باشد. مدير اگر يك روز مدير باشد بايد آن يك روز را مديريت كند. اين نوع مديريت بسيار بهتر از اين است كه 10 سال مدير باشد ولي به اندازهي يك روز هم نتواند زير مجموعهاش را مديريت كند. يكي از آفتها خود ما مديرانيم. قبلا اين مساله را گفتهام. سرمربيان، مديران و دلالان عامل گراني بازيكنان هستند و نقش مديران و سرمربيان بيشتر از دلالان است. سرمربي تازه اگر حسن نيت داشته باشد و پشت پرده اتفاقي نيفتاده باشد، فهرستي را به مدير ميدهد و ميگويد من به اينها نياز دارم. مدير هم با قيمتهاي گزاف اين بازيكنان را خريداري ميكند. متاسفانه در فوتبال ما اين مساله جا نيفتاده كه جمع كردن شاه مهرهها عوارضي به همراه دارد.
** برنامههاي استقلال براي ريشه كن كردن آفتهاي فوتبال
از زماني كه به استقلال آمدم باورم اين بود كه بايد استقلال را از حالت مصرف كننده صرف خارج كنيم. در مقطعي استقلال بازيكناني را توليد كرد و آنها را هم صادر كرد؛ اما، اين روند متوقف شد. باورم اين است كه بايد به اين كار شدت ببخشيم. بايد بازيكنان جوان را به تيم بزرگسالان وارد كنيم. اگر شما به مربيان پيش از انقلاب نگاه كنيد ميبينيد كه بعضي از آنها با چه جسارتي اين كار را كردند و با اين كار چه جوانان شايستهاي به فوتبال ايران معرفي شدند. پس از انقلاب هم "دهداري" اين جسارت رابه خرج داد و زماني كه تعدادي از بازيكنان تيم ملي را تحريم كردند، بازيكناني را به تيم ملي دعوت كرد كه اثرگذار بودند. امروز هم بايد مديران ما اين جسارت را داشته باشند. حضور بازيكنان جوان هم به لحاظ اقتصادي و هم به لحاظ فني بسود باشگاههاست. برهمين اساس اگر به تمرينات استقلال نگاه كنيد، ميبينيد پنج بازيكن جوان در كنار بازيكنان بزرگسال تمرين ميكنند. من به شما قول ميدهم اين پنج بازيكن آيندههاي استقلال هستند. تمرين كردن كنار بازيكنان بزرگ ترس را از آنها ميگيرد. با هماهنگيهايي هم كه با دكتر معيني انجام دادهايم، در شش هفت استان كشور مدرسهي فوتبال استقلال راهاندازي خواهد شد.
** اختيار تام مرفاوي در انتخاب دستياران
به غير از مظلومي كه به عنوان مدير در استقلال منصوب كردهام، ساير دستياران مرفاوي به انتخاب خود او بودند. حتي مولر را هم با مشورت او انتخاب كردم. گرافت هم پيشنهاد مولر به مرفاوي بود. به مرفاوي سه روز وقت دادم كه دربارهي او فكر كند و در پايان او گفت من اين آدم را با اين مشخصات ميپسندم. از مرفاوي سوال كنيد كه بنده در انتخاب كدام همكارش دخالت كردم. ياد گرفتهام در كار مربي دخالت نكنم و كسي را تحميل نكنم. اين رويه را هم چهار سال در فدراسيون دوچرخهسواري دنبال كردم. ميتوانيد از سرمربي سابق تيم ملي كه يك فرد آلماني بود، اين مساله را بپرسيد. هم اكنون هم مرفاوي مسووليت دارد. حتي موقعي كه در حال مذاكره با مولر بوديم مرفاوي هم حضور داشت. من از او پرسيدم نظرت دربارهي مولر چيست، او گفت خيلي خوب است. من ميتوانستم با مشاورانم دربارهي مولر صحبت كنم اما، با مرفاوي حرف زدم. هم اينكه براي او احترام قائل شدم و هم اينكه ميخواستم بگويم كه مولر انتخاب توست. ما رفتار منطقي و اخلاقياي را در پيش گرفتهايم و فقط ميدانم كه قلعهنويي دچار توهم شده و اين توهم را ديگران براي او درست كردند. سناريويي نوشتند و به دست او دادند. ايشان فكر ميكند كه ما براي او دشمن هستيم. بگذريم از اينكه در برنامهي آخر 90 و فلش بكي كه در برنامه گذاشته شد قلعهنويي چه صحبتهايي را انجام داد و البته آن صحبتها مويد اين است كه شخصيت من كجا و شخصيت ايشان. علاقهاي به بازگشايي ديگر مسايل ندارم. من براي او در تيم جديدش آرزوي موفقيت ميكنم و انتظار دارم دوستان ايشان هم رعايت مسايل اخلاقي را داشته باشند چرا كه اگر بنا باشد رعايت مسايل اخلاقي انجام نشود، ما هم رفتار مشابه را با ادبياتي جديد انجام خواهيم داد. اميدوارم سپاهان نتيجه بگيرد، ضمن اينكه استقلال قهرمان شده و بايد تلاش كنيم كه با لطف خدا و همكاري مجموعهي باشگاه اين مقام را تكرار كنيم.
Last edited by tsjaleb; 01-07-2009 at 18:13.
ردوي تدارکاتي استقلال در ازميت ترکيه
خبرگزاري فوتبال ايران- استقلال تهران اردوي تابستاني خود را در منطقه ازميت ترکيه برگزار خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاري فوتبال ايران، با عقد قرارداد اردوي استقلال مقرر شد اين تيم اردوي 10 روزه خود را در منطقه ازميت واقع در 100 کيلومتري جنوب شرقي استانبول برپا کند.استقلالي ها در سال هاي گذشته يک بار دراين اردوگاه حضور داشته اند و عبدالصمد مرفاوي با توجه به تجربه قبلي اين محل را براي برپايي اردوي آماده سازي استقلال برگزيده است.يکي از نکات مهم در انتخاب اين منطقه انحصاري بودن اردو براي تيم استقلال است و در خلال حضور آبي پوشان تيم يا مهمان ديگري در هتل محل اقامت استقلالي ها حضور نخواهد داشت.
در صورت عدم موفقيت در جذب علي کريمي
استيل آذين با جباري مذکره مي کند
خبرگزاري فوتبال ايران- حميد استيلي دوست دارد علي کريمي يا مجتبي جباري را براي فصل آينده به خدمت بگيرد.
به گزارش خبرگزاري فوتبال ايران، استيلي با نگراني و حسابگري، استيلآذين ليگبرتري را ميسازد. او كه مديران تيمش، تحرك خاصي در بازار نقل و انتقالات امسال نداشتهاند، اميدوار است با جذب اولين بازيكن بزرگ، طلسم شكسته شود. در حاليكه رسانهها از حضور علي كريمي در پرسپوليس خبر دادهاند، اما استيلي از حضور كريمي در تيم خودش نااميد نيست. او كه شايعات مبني بر اختلاف با علي كريمي را تكذيب ميكند، از مالك باشگاه شنيده كه هنوز احتمال بسياري دارد علي كريمي در استيلآذين بازي كند، چراكه عباس انصاريفرد مدير تيم پرسپوليس علاقهاي به استخدام جادوگر ندارد.
در اين شرايط، پيشنهاد حضور مجتبي جباري نيز به استيلي شده است. اما او دوست دارد يكي از اين دو ستاره بزرگ فوتبال ايران را در خدمت داشته باشد. اگر کريمي نشد آنها سراغ جباري خواهند رفت.
پروین که باشه ، پولم هست ! پول که باشه ...خبرگزاري فوتبال ايران- حميد استيلي دوست دارد علي کريمي يا مجتبي جباري را براي فصل آينده به خدمت بگيرد.اگرچه میدونیم اینا در حد 4 خط خبر واسه سایتا و روزنامه هاست... ولی بازم جالبه ! آدم یاد Manager Mode بازی فیفا میفته که میرفتیم تیم از دست 3 ورمیداشتیم میووردیم پریمیر لیگ بازیکنای چندین میلیونی میخریدیم!
![]()
يك بازيكن اهل شيلي در تمرين آبيپوشان
اولين تمرين محمدي، اميرآبادي و كوشكي با استقلال
خبرگزاري فارس: سه بازيكن ديگر استقلال امروز در تمرين حاضر شدند.
به گزراش خبرگزاري فارس، استقلال امروز از ساعت17:30 در ورزشگاه دستگردي تمرين كرد. محمد محمدي، مهدي اميرآبادي و بيژن كوشكي اولين تمرين خود را با اين باشگاه انجام دادند. به اين ترتيب شمار بازيكنان اصلي استقلال به 16 نفر رسيد. هنوز وحيد طالب لو، آرش برهاني و خسرو حيدري در تمرين حاضر نشده اند.اين 3 بازيكن ملي پوشان استقلال هستند. تمرين امروز استقلال با شور و حرارت برگزار شد.
*حدود 100 تماشاگر در ورزشگاه حضور دارند كه به محمدي خوشامد گفتند و ساير بازيكنان را هم تشويق كردند.
*يك بازيكن اهل شيلي كه در پست هافبك تهاجمي بازي مي كند در تمرين استقلال حاضر شد تا در صورت تائيد كادر فني با اين تيم قرارداد ببندد.
انتهاي پيام/
ستقلال كاظمي را به پيرواني نمي دهد
باشگاه استقلال رسماًً اعلام کرد حضور حسین کاظمی در تیم امید ایران مقدور نیست.
باشگاه استقلال در نامه ای به مهدی محمدنبی دبیر کل فدراسیون فوتبال اعلام کرد: "با توجه به شروع تمرینات بدنسازی فصل جدید و تشکیل اردوی آمادگی خارجی در حال حاضر حضور آقای حسین کاظمی که در استراحت و ریکاوری به سر می برند، در اردوی تیم ملی امید مقدور نمی باشد." در نامه باشگاه استقلال آمده است بازیکنان ملی پوش استقلال طی فصل گذشته علاوه بر حضور در تمرینات مداوم و پرفشار، در مسابقات فشرده لیگ برتر، جام حذفی و لیگ قهرمانان آسیا، اردوهای سنگین و متعدد و مسابقات تدارکاتی و رسمی تیم ملی را نیز همراهی نموده اند که نه تنها هیچگونه استراحتی را نداشته بلکه بعضاً دچار آسیب دیدگی نیز گردیده اند.
لذا به منظور جلوگیری از فوتبال زدگی و آسیب دیدگی احتمالی مزید امتنان خواهد بود دستور فرمائید در مقطع فعلی از دعوت ایشان صرف نظر نمایند. درخواست منطقي باشگاه استقلال بدون شك با ناراحتي مسئولان اميد همراه خواهد شد. باتوجه به اينكه قرار است تیم امید ایران 12 تیر ماه جهت برگزاری اردویی 10 روزه و انجام بازیهای تدارکاتی عازم آفریقای جنوبی شود، آنها در تصميمي عجيب از جلال حسيني ، مهدي رحمتي و محمدرضاخلعتبري دعوت به عمل آورده بودند كه سيدجلال و رحمتي در اردو حاضر شده اند.
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)