شب ندارد سر خواب
شاخ مأيوس يكي پيچك خشك
پنجه برشيشهء در مي سايد
من ندارم سر يأس
زير بي حوصلگي هاي شب از دورادور
ضرب آهسته پاهاي كسي مي آيد.
...
شب ندارد سر خواب
شاخ مأيوس يكي پيچك خشك
پنجه برشيشهء در مي سايد
من ندارم سر يأس
زير بي حوصلگي هاي شب از دورادور
ضرب آهسته پاهاي كسي مي آيد.
...
دست تو کو....بگو دست تو کو....دو دست گمشده........دست بی آرزو
و تو انگاه خواهي دانست خون سبز من
خواهي دانست كه جاي چيزي در وجود تو خالي ست
و تو انگاه خواهي دانست پرنده قفس كوچك خالي و منتظر من
خواهي دانست كه تنها مانده اي با روح خودت
و بي كسي خود را دردناك تر خواهي چشيد زير دندان غمت
غمي كه من مي برم
غمي كه من مي كشم
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــ
مترانه يا مشاعره؟
من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم
صد بار توبه کردم و ديگر نمیکنم
ما تنهاييم
چرا كه هرگز كسي ما را به جانب خود نخواند
ما خاموشيم
زيرا كه ديگر هيچ گاه به سوي شما باز نخواهيم امد
و گردن افراخته
بدان جهت كه به هيچ چيز اعتماد نكرديم
بي آنكه بي اعتمادي را دوست داشته باشيم
مقام امن و می بیغش و رفيق شفيق
گرت مدام ميسر شود زهی توفيق
"قسمت است ديگر عزيزم ,
چه مي شود كرد" ؟
و روزها را قسمت مي شويم
بين ديوارهاي كاغذي و
درهايي كه به خانه باز مي شوند
(هي
كنار اعلاميه ات براي من جايي نگهدار
شايد برگردم
-عجله نكن
آنقدر مانده تا كوپني شود)
و قسمت مي شويم
بين ترانه هاي شاد و
آوازهايي كه اي كاش آدم را در
مي آوردند
(كليه هايم براي تو
كليه شعرهايت براي من)
هي..
چقدر شبيه كودكيت شده اي
از ديوار بيا پايين
لبخند مي زني ؟
نازت چند ؟
بيا پايين
قسمت مي كنيم :
گيلان براي تو
گريه براي من
....................................
از اينكه طولاني شد عذر خواهي مي كنم
ولي از اونجايي كه اين شعر بيانگر احساسات تمامي مردم گيلان زمين در سو گ شيون هستش نخواستم فقط قسمتي از اون راو بنويسم
نگاهت که می کردم هزار بیت شعر ناب را برایم روایت می کردی....
نگاهت را که از من گرفتی همه وجودم را به آتش کشیدی....
ققنوس شعر من اینگونه زاده شد ...
...
در من اين جلوه ي اندوه ز چيست ؟
در تو اين قصه ي پرهيز كه چه ؟
در من اين شعله ي عصيان نياز
در تو دمسردي پاييز كه چه ؟
هر شب برایت یک غزل باید بگویم ,
از تو غزل گفتن شده مشق لب من !
با شور و شوق کودکانه مشق خود را ,
از خط اول تا به آخر می نویسم
...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)