مشاعره

[seied-taher]

دل من در هوای روی فرخ
بود آشفته همچون موی فرخ
بجز هندوی زلفش کس نیست
که برخوردار شد از روی فرخ

[bidastar]

خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن
ز غم های دگر غیر از غم عشقت رها کن
تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن

[Mahdi Hero]

نيست بر لوح دلم جز الف قامت يار
چه كنم حرف دگر ياد نداد استادم

[دل تنگم]

می‌تپم چون ماهیی دانی چرا
زانکه از دریا به شست افتاده‌ام

بی خودم کن ساقیا بگشای دست
زانکه در خود پای بست افتاده‌ام

[Mahdi Hero]

من حاصل عمر خود ندارم جز غم
در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم
یک همدم با وفا ندیدم جز درد
یک مونس نامزد ندارم جز غم

[حمید جان]

سلام

مرد را یک چار دیواری بس است
بیش ازآن خارو خسس است

[دل تنگم]

توبه من چون بود هرگز درست
کز ملامت در شکست افتاده‌ام

نیستی من ز هستی من است
نیستم زیرا که هست افتاده‌ام

[magmagf]

مي گويند
با جثه اي كه دارم
مي گويند
زن هاي اين محله به من .
لولوي كودكان شده ام مي گويند
دقِ مادران
و پدرها كه سر از كار در نمي آورند
از من به شوهران خود پناه مي برند
از من به والدين
و نزديكانم
از من به اطرافيانم

[leira]

من که تسبیح نبودم، تو مرا چرخاندی
مشت بر مهره تنهایی من پیچاندی

مهر دستان تو دنبال دعایی میگشت
بارها دور زدی ذهن مرا گرداندی

ذکرها گفتی و بر گفته خود خندیدی
از همین نغمه تاریک مرا ترساندی

بر لبت نام خدا بود ، خدامیداند
بر لبت نام خدا بود و مرا رقصاندی

دست ویرانگر تو عادت چرخیدن داشت
عادتت را به غلط چرخه ایمان خواندی

قلب صد پاره من مهره صد دانه نبود
تو ولی گشتی و این قاصدک را لرزاندی

جمع کن رشته ایمان دلم پاره شده است
من که تسبیح نبودم تو چرا چرخاندی؟

[sourena_8888]

یک رنگی و بوی تاز از عشق بگیر
پرسوز ترین گدازه از عشق بگیر

در هر نفسی که می تپی ای دل من
یادت نرود اجازه از عشق بگیر