گاس هیدینگ حرف نداره ولی با روسیه قرار داد داره
پیشنهاد بایرن رو هم به همین دلیل رد کرد
بله
خير
گاس هیدینگ حرف نداره ولی با روسیه قرار داد داره
پیشنهاد بایرن رو هم به همین دلیل رد کرد
همون روز اول که این تاپیکو زدین گفتم همش یه بازی مسخره اس همه فوتبال ایران سرکاری گفتم آخرش چی میشه
اینم از اخرش رسیدین به حرف من یا نه
حیف از جونای ایرانی
بیخیال فوتبال مسخره ایران
این جام جهانی رو بی خیال شید. دوره بعدی چه سالیه؟ 2014؟
رئیس فدراسیون فوتبال كشورمان با منتفی دانستن مربیگری خاویر كلمنته در ایران اعلام كرد هفته آینده یك سرمربی ایرانی برای هدایت تیم ملی انتخاب خواهد شد.
به گزارش شبكه خبر ، علی كفاشیان تصریح كرد یك مربی ایرانی هدایت تیم ملی در دور مقدماتی جام جهانی 2010 افریقای جنوبی را بر عهده می گیرد اما در ادامه راه ، تیم ملی به یك مربی خارجی سپرده خواهد شد.
وی با تاكید بر این نكته كه موضوع مربیگری كلمنته به خاطر خودداری او از حضور مستمر در ایران ، از نظر وی تمام شده است اظهار داشت : ما مربی پروازی نمی خواهیم و به زودی سرمربی جدید تیم ملی از بین مربیان تحصیلكرده و با تجربه كشورمان انتخاب خواهد شد.
كفاشیان پیش از این از امیر قلعه نوعی ، ذوالفقار نسب، علی دایی و فیروز كریمی به عنوان گزینه های اصلی مربیگری تیم ملی نام برده بود.
جالبه كه خبر گذاري فرانسه كلمنته رو برنده يك بازي تبليغاتي معرفي كرده !
چون به تيتر اول خبرگذاري هاي اسپانيا تبديل شد
چون بهش گفتن ديوانه اي بري ايران ، جنگه !!
اونم گفت : ديوانه شماييد كه فكر ميكنيد تو ايران جنگه !
اونها هم بهش لقب آيت الله كلمنته دادن !
به نقل از « نود »
/////////////////////////////
در هر حال جنگ اصلي بين سران ورزشي حال و گذشته و آينده است !
غنيمت اين جنگ هم از دست دادن دوره بعدي جام جهاني است !
فکر کنم اگه خدا بخواد آخر این جام جهانی صاحب یه مربی ای میشیم مثل برانکو
که 3 تا 4 سال سرمونو گول بماله(شایدم بیچاره تلاششو می کرد منتها به نتیجه نمیرسید با این اوضاع فوتبال)
فدراسیون کم تجربگی کرد اول باید مطمئین می شد که به قرارداد می رسند بعد موضوع رو علنی می کرد
امیدوارم هر کی میشه قلعه نوعی نشه. چون به نظر من برنامه نود یه مانور تبلیغاتی برای حضور دوباره قلعه نوعی تو تیم ملی بود! (مافیاس دیگه!!)
شاید باید ما هم مثل چند سال پیش سوئد از 2 تا سر مربی به طور همزمان استفاده کنیم.
مثلا دایی و قطبی. البته نه مثل دوره قلعه نوعی که 20 نفر مربی تیم ملی بودن!!
با حرفت در مورد قلعه نوعی موافقم. الان بیشتر از 1 ساله که هر میکروفونی جلوش میبینه واسه خودش تبلیغ میکنه. آویزون!!!!!!!!!!
az hame ozr mikham vali fek mikonam kasi ke hazer nist tu iran zendegi kone ro asan nabayad morrabi team melli konan be nazare man in tohine be mellate iran![]()
خودمان هم دیگر گیج شده ایم. هر ساعت یك خبر جدید در مورد كلمنته روی خروجی خبرگزاری های مختلف می آید و ذهنمان را به یك سمت منحرف می كند. آخرین خبر در رابطه با این اسپانیایی مربوط می شود به رد درخواست فدراسیون فوتبال ایران توسط وی در مورد اضافه كردن ۲ بند جدید به قراردادش كه به زبان بی زبانی می گوید خاویر بعد از چند هفته بكش و واكش، آب پاكی را روی دست كفاشیان و همكارانش ریخته است.
البته صبح دیروز خبری از قول رویترز منتشر شده بود مبنی بر اینكه كلمنته اقامت در ایران را پذیرفته است(!) و به همین سبب است كه می گوییم گیج شده ایم و دیگر قدرت تشخیص خبر درست از نادرست را نداریم اما در مجموع با توجه به اتفاقات و جریانات هفته های اخیر از ته دل آرزو می كنیم كه حضور خاویر كلمنته در ایران عملاً و كاملاً منتفی شده باشد چون همان طور كه از روی نامش پیداست، انگار ناف او را با «نه» و مخالفت كردن بریده اند. گرچه چند هفته بسیار ارزشمند را به خاطر امروز و فردا كردن های این آقا از دست داده ایم اما این مدت هم روی تمام آن چند ماه. واقع بین باشیم؛ قبول داریم روزهای بس گرانبهایی را از دست داده و دوان دوان به استقبال «سقوط» می رویم اما یادتان باشد كه همیشه «بد» بهتر از «بدتر» است و قابل اعتناتر.
چند هفته دربدری كشیدن و بازی خوردن از كلمنته، بهتر از ۳ سال رقصیدن با هر ساز اوست. خدا را شكر كه این اسپانیایی سرانجام حرف اصلی اش را زد و این حكایت به نوعی پایان یافت- البته با توجه به روزهای بد و سختی كه به خاطر نوع تنظیم قرارداد كلمنته در انتظارمان بود، می گوییم خدا را شكر- گرچه بی دندانی سخت است و غیرقابل تحمل اما لازم بود این دندان پوسیده كه در طول روز چند بار آزارمان می داد و نگرانمان می كرد، یك بار برای همیشه كشیده و به دور انداخته می شد.
اصلاً از همان روز كه جناب كلمنته با آن قرارداد مبلغ موافقت خود را برای حضور در ایران اعلام كرد، فهمیدیم یك جای كار لنگ می زند اما به روی خودمان نیاوردیم تا متهم به منفی بافی نشویم چون این مربی باسابقه اروپایی، كارنامه اش مشخص بود و از هر لحاظ به كارمان می آمد، تازه خوشحال هم بودیم كه چنین فردی قرار است روی نیمكت تیم ملی بنشیند اما هر بار یك نوع نگرانی، مشابه آنچه باعث شد «آری هان» پرسپولیس را به حال خود رها كند و برود، بعد هم پیغام بفرستد كه پولم را بدهید وگرنه فلان می كنم، شادی هایمان را به تلخی بدل می كرد.
می گفتیم نكند این مربی اسپانیایی اخراج شده از صربستان كه با تمام سرشناسی و مفتخر بودنش، در سال های اخیر با ناكامی و از این تیم به آن تیم رفتن همنشین گشته، از شرایط موجود فوتبال ایران و تشنه بودن مقاماتش برای به توافق رسیدن با یك مربی اسمی كه اولین آزمون در دوره جدید مدیریتی شان به حساب می آید، سوءاستفاده كرده و در میان سرمستی و غفلت آنها، قراردادی یك طرفه را به نفع خود منعقد نموده باشد؛ مصاحبه وی با رسانه های اسپانیایی و ادعای او مبنی بر عدم اقامت در ایران را كه شنیدیم، شستمان خبردار شد كه بله، آقایان آن قدر از «آری» گفتن كلمنته شوكه گشته اند كه یادشان رفته شرط و شروط اصلی را با وی در میان بگذارند.
وقتی این خبر دهان به دهان پیچید كه خاویر قصد اقامت در ایران را ندارد و می خواهد برای تیم ملی كشورمان كنترل از راه دور باشد، مشخص شد نگرانی هایمان بجا بوده است. البته در این بین زمزمه هایی نیز شنیده می شود مبنی بر اینكه رأی كلمنته برای حضور در ایران را در كشورش زده اند و چنین ادعایی به علاوه پیشنهاد جدید مالی او، همه اش بهانه ای است برای آنكه طرف ایرانی خسته و شاكی شود و بگوید «بابا نخواستیم!» اما هر چه هست، می خواهد پشت پرده باشد یا آشكار و واضح، بحث سرمربیگری خاویر كلمنته در تیم ملی كشورمان را بعد از این همه انتظار و سر و كله زدن با سؤال ها و گمانه زنی های مختلف باید منتفی بدانیم كه مجبوریم با عنایت به واقعیت های موجود آن را به فال نیك بگیریم و صدهزار مرتبه خدا را شكر گوییم كه ۳ سال پر دردسر و پرحاشیه را پیش رویمان قرار نداد، گرچه نمی توانیم ناراحتی خود را هم از این بابت كه یك بار دیگر دستمان از رسیدن به «طلا» كوتاه ماند پنهان كنیم. شاید اصلاً ما را به داشتن چنین مربیانی نیامده و به انتهای ماجرای حضور افرادی چون آری هان، ایویچ و... نیز كه نگاه می اندازیم، باز می گوییم چه بهتر كه كلمنته نیامد چون اگر می آمد و گربه رقصانی می كرد یا در بدترین شرایط ممكن، دستمان را توی پوست گردو می گذاشت و حسرت زده مان می نمود، كنار آمدن با آن به مراتب سخت تر از قبول شرایط امروز بود...نقطه سر خط؛ آقای كفاشیان! اولین نمره منفی در كارنامه تان ثبت شد، گرچه خیلی هم اهمیتی ندارد چون نهایتش ناكامی تیم ملی است و از دست رفتن یك جام جهانی دیگر...
--------
نویسنده:حامد فرضعلی بیک
تحلیل: روزنامه ابرار ورزشی
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)