تو اگر بازكني پنجره را
من نشان خواهم داد
به تو زيبايي را
تو اگر بازكني پنجره را
من نشان خواهم داد
به تو زيبايي را
اين کهـنه رباط را که عـالم نام است
وارامگه ابـلق صبح و شام است
بـزمي است که وامانـده صد جـمشيـد است
قـصريـست که تکيه گاه صد بهرام است
يه پنجره رو به يه باغ ْ، يه كوره راه ِ بي چراغ ْ،
يه حوض ِ سبز ِ نيمه پُر، آبتني ِ چن تا كلاغ!
دوباره جنگ ِ من ُ من، تو اين غروب ِ بي نفس!
قناري مي خونه ولي صداش اسيرِ تو قفس!
آهاي ! شكسته! با تواَم! فكر ِ يه راه ِ تازه كن!
به جاي خوندن يه دفه، سكوت ُ مزه مزه كن!
توي سكوت ْ زندوني ِ ، عطر ِ يه آواز ِ زُلال!
نخون تا فرياد بزنن تموم آدماي لال!
توي سكوت مي شه به عشق، ميشه به آيينه رسيد!
مي شه به تك ستاره ي اين شب ِ ديرينه رسيد!
مي شه با طوفان ِ نفس، حنجره ها ر ُ زنده كرد!
تو بازي ِ يكي شدن، مي شه تو ر ُ برنده كرد!
سكوت ِ بي رضايتت چه خوش صداس! ترانه خون!
وقتِ سقوط ِ ناگزير، من رُ يه تكيه گاه بدون!
من با تواَم تا ته ِ خط! مثل ِ يه سايه پا به پا!
حرف ِ منُ به من بزن، اونور ِ غيبت ِ صدا!
توي سكوت مي شه به عشق، ميشه به آيينه رسيد!
مي شه به تك ستاره ي اين شب ِ ديرينه رسيد!
مي شه با طوفان ِ نفس، حنجره ها ر ُزنده كرد!
تو بازي ِ يكي شدن، مي شه تو ر ُ برنده كرد!
در دايـره اي که آمد و رفـتن ماست
او را نه بدايـت نه نهايـت پـيداست
کس مي نزند دمي در اين معـني راست
کآيـن آمدن از کجا و رفـتن بکجاست
تا كني مستم ، همه زنبيل ها را كرده پر
از شميم آن دو گيسوي شرابي آمدي
سنگفرش از نقره كردند اختران راه تو را
شب كه شد از جاده هاي ماهتابي آمدي
يک قطره آب بود و با دريا شد
يک ذرّه خـاک و با زمين يکـتا شد
آمد شدن تو اندرين عالم چـيست
آمد مگسي پديد و ناپـيدا شد
درد ما را نيست درمان الغياث
هجر ما را نيست پايان الغياث
دين و دل بردند و قصد جان کنند
الغياث از جور خوبان الغياث
در بهای بوسهای جانی طلب
میکنند اين دلستانان الغياث
خون ما خوردند اين کافردلان
ای مسلمانان چه درمان الغياث
همچو حافظ روز و شب بی خويشتن
گشتهام سوزان و گريان الغياث
آقا امير من كم اوردم
يه بار ديگه اين جوري بدي ديگه نمي تونم
------------------------------------
ثواب روزه و حج قبول آنكس برد
كه خاك ميكده عشق را زيارت كرد
تو مگر بر لب آبی به هوس بنشينی
ور نه هر فتنه که بينی همه از خود بينی
به خدايی که تويی بنده بگزيده او
که بر اين چاکر ديرينه کسی نگزينی
........................................
شرمنده آخه همه اشعار به ت و دال ختم ميشه خواستم يه خورده تنوع داشته باشه![]()
يارب اين نو گل خندان كه سپردي به منش
مي سپارم به تو از چشم حسود چمنش
------------------------------
من چاكرتم امير جون
آخه من تازه كارم نمي تونم خوب و سريع جواب بدم
اما اين آخري براي تنوع
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)