شماي صبح و شب و هر دقيقه و هر جا
شماي پشت من افتاده مثل يك سايه
شما كه از خودتان حرف مي زني هر بار
من از اتاق خودم مي روم به دنياي ...
شماي صبح و شب و هر دقيقه و هر جا
شماي پشت من افتاده مثل يك سايه
شما كه از خودتان حرف مي زني هر بار
من از اتاق خودم مي روم به دنياي ...
!!!شماي صبح و شب و هر دقيقه و هر جا
شماي پشت من افتاده مثل يك سايه
شما كه از خودتان حرف مي زني هر بار
من از اتاق خودم مي روم به دنياي ...
یقین دارم ز قرآن سر بریدند
هم از دین هم ز ایمان سر بریدند
اگر چه آب مهر مادرت بود
تورا با کام عطشان سر بریدند
در خلافت ميل نيست اي بيخبر
ميل کي آيد ز بوبکر و عمر
ميل اگر بودي در آن دو مقتدا
هر دو کردندي پسر را پيشوا
افسوس که عمری پی اغیار دویدیم
از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
سرمایه ز کف رفت و تجارت ننمودیم
جز حسرت و اندوه متاعی نخریدیم
شاها به فقیران درت روی مگردان
بر درگهت افتاده به صد گونه امیدیم
ای دل آن دم که خراب از می گلگون باشی
بی زر و گنج به صد حشمت قارون باشی
(فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن)
ما در پياله عکس رخ يار ديدهايم
اي بيخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نميرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جريده عالم دوام ما
چندان بود کرشمه و ناز سهي قدان
کايد به جلوه سرو صنوبرخرام ما
اینجا صفحه اخرش کدومه؟
اسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار بنام من دیوانه زدند.
دل از ما میکند دعوی سر زلفت به صد معنی
چو دلها در شکن دارد چه محتاج است دعوی را
به یک دم زهد سی ساله به یک دم باده بفروشم
اگر در باده اندازد رخت عکس تجلی را
Last edited by دل تنگم; 04-06-2008 at 15:38.
فتادم در ميان دام دلبر
شدم از جملۀ خدّام دلبر
شود آيا که من سيراب گردم
زجام مي به دست و جام دلبر ؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)