دست دراز از پی یک حبه سیم
به که ببـــرند بدانگی و نیــم
دوستان تا جایی که میتونند از اشعار سپید استفاده نکنند ،،، هیچ جا استفاده از این نوع اشعار که فاقد وزن و آهنگ
هستند در مشاعره مرسوم نیست ،،، با تشکر
دست دراز از پی یک حبه سیم
به که ببـــرند بدانگی و نیــم
دوستان تا جایی که میتونند از اشعار سپید استفاده نکنند ،،، هیچ جا استفاده از این نوع اشعار که فاقد وزن و آهنگ
هستند در مشاعره مرسوم نیست ،،، با تشکر
مرا گفتا برو ای زاهد خشک
که تر گردی ز دُردی خرابات
اگر یک قطره دُردی بر تو ریزم
ز مسجد بازمانی وز مناجات
تاب رخ او مهر جهانتاب ندارد
جز زلف کسی پیش رخش تاب ندارد
خواب آورد افسانه و افسانهی عاشق
هر کس که کند گوش دگر خواب ندارد
در آن موضع که تابد نور خورشید
نه موجود و نه معدوم است ذرات
چه میگویی تو ای عطار آخر
که داند این رموز و این اشارات
تا دست بر اتفاق بر هم نزنيم
پايي ز نشاط بر سر غم نزنيم
خيزيم و دمي زنيم پيش از دم صبح
كاين صبح بسي دمد كه ما دم نزنيم
میجهد آهم از درون پاس جمال دار، هان
صرصر ما نگون کند مشعل آفتاب را
وحشی و اشک حسرت و تف هوای بادیه
آب ز چشم تر بود ره سپر سراب را
اینجا
ابرهای خاکستری
بر آسمان دلم
هزاران نقش بسته اند
بی تو تنها
نقشی از بودن را در نبودنت
تکرار می کند
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
از خون دل نوشتم نزديك دوست نامه
اني رايت دهرا من هجرك القيامه
هنوزم در پی اونم
که اشکامو روی گونم
با اون دستای پر مهرش
کنه پاک و بگه جونم
نکن گریه منم اینجام
بذار دستاتو تو دستام
تو احساس منو میخوای
منم ای وای تو رو میخوام
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)