تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 230 از 469 اولاول ... 130180220226227228229230231232233234240280330 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,291 به 2,300 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #2291
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    پست ها
    2

    پيش فرض

    بچه ها مرسي تاپيك خوبي شده

  2. #2292
    داره خودمونی میشه Persian Warrior's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    81

    پيش فرض

    بچه ها سلام همونطور كه گفته بودم امروز زيست داشتيم
    اولي كه معلم اومد سر كلاس منو كشيد كنار و بعد 2 تا سيلي گفت برو دفتر تا من بيام.
    منم با قيافه ي مظلوم رفتم 8 تا اوردنگي هم از مدير و 123 تا سيلي هم از ناظم خوردم.
    همه ي اينا به كنار وقتي كه قضيه را واسه دبيرمون تعريف كردم از بس پشيمون شده بود ميخواست بگه توهم بيا منو بزن كه به لطف و عنايت حضرت حق نگفت وگرنه اولين دانش اموز قاتل ايران ميشدم..........................

  3. #2293
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    214

    پيش فرض

    خوب پس به خير گذشت :دي

  4. #2294
    داره خودمونی میشه Persian Warrior's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    81

    پيش فرض

    اره خدا خواست كه معلممون فكر نكرد ميخواستم گولش بزنم.......................

  5. #2295
    پروفشنال Meisam Khan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    616

    9

    اقا يه سوتي دادم داغ داغ فقط بپاييد كه نسوزيد.
    داشتم از كلاس بر ميگشتم تو اتوبوس بودم چند نفر پشت سر من بودن داشتن حرف از سيم كشي دندون و اين چيزا كه از دوستش يه سوالي در همين رابطه مي پرسه منم كه اصلا تو حال خودم نبودم (از اثرات تست ديگه) فكر كردم كه راننده و شاگردش دارن با هم صحبت مي كنن و يهويي اين شاگردش روشو طرف من بر مي گردونه و اين وسط فكر اين سوال رو از من پرسيده ( آخه من هم دندونام سيم كشيه) منم شروع كردم براش صحبت كردن.....
    يارو فكر مي كرد يه ديوونه ديده.

  6. #2296
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    یه سوتی مال دیشب که خوش بختانه من این سوتی رو ندادم فقط مورد حمله واقع شدم
    دیروز عصر خونه ی دوستم بودم از قضا من با خانواده ی این دوستم زیاد جور نیستم اما خیلی تریپ ریلکس بودن داریم داشتم میبومدم خونه که دم در برادرش ما رو دید منم با قاطعیت باهاش خداحافظی کردم گفتم آقا امین خداحافظ ببخشید مزاحم شدم اون که اصلا انتظار نداشت هول شد اومد تعارف کنه بگه شام پیشمون بمون گفت شب پیشم بمون من که نفهمیدم دیگه چی گفتم فقط با سرعت خودم و پرت کردم بیرون که جلوش نخندم
    مطمئنی سوتی بود ؟

    اینم یه سوتی دیگه از دوستم. یه بار تو شهر غریب ( زنجان ) با یه دختری تو کافی نت قرار داشتم. در کافی نت از این درهایی بود که اتوماتیک باز میشن و کلا نمای شیشه ای داشت و از بد روزگار اونهایی که پشت سیستم ها نشسته بودن کاملا در ورودی رو میدیدن. منم تیپ زده بودم خفن و طبق معمول کمی دیر کرده بودم واسه همین با عجله داشتم میرفتم از دور که در کافی نت رو دیدم خوشحال شدم و سرعتم رو بیشتر کردم که زودتر برسم. تا اینکه به یک قدمی در رسیدم احساس کردم اتفاق بدی داره میفته اما دیگه دیر شده بود و بوووووووم.... برخورد با چنان شدتی بود که صدا تو کل پاساژ پیچید و من یه دوسه دور دور خودم چرخیدم و تا تونستم دوباره تراز بشم و صاف بایستم. یهو دیدم صاحب کافی نت که به خانم بود با عجله اومد طرفم و کلی معذرت خواهی که ببخشید در خرابه از این حرفها... منم دیدم تمام مشتری ها دارن کر کر به من میخندن و طرف مورد نظر همراه با دوستاش از همه بیشتر داشتن میخندیدن. دیگه واینسادم یه راست از پاساژ زدم بیرون و بیخیال طرف شدم.

  7. #2297
    آخر فروم باز rezaete's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    اهواز = اکسین
    پست ها
    4,675

    پيش فرض

    مطمئنی سوتی بود ؟

    اینم یه سوتی دیگه از دوستم. یه بار تو شهر غریب ( زنجان ) با یه دختری تو کافی نت قرار داشتم. در کافی نت از این درهایی بود که اتوماتیک باز میشن و کلا نمای شیشه ای داشت و از بد روزگار اونهایی که پشت سیستم ها نشسته بودن کاملا در ورودی رو میدیدن. منم تیپ زده بودم خفن و طبق معمول کمی دیر کرده بودم واسه همین با عجله داشتم میرفتم از دور که در کافی نت رو دیدم خوشحال شدم و سرعتم رو بیشتر کردم که زودتر برسم. تا اینکه به یک قدمی در رسیدم احساس کردم اتفاق بدی داره میفته اما دیگه دیر شده بود و بوووووووم.... برخورد با چنان شدتی بود که صدا تو کل پاساژ پیچید و من یه دوسه دور دور خودم چرخیدم و تا تونستم دوباره تراز بشم و صاف بایستم. یهو دیدم صاحب کافی نت که به خانم بود با عجله اومد طرفم و کلی معذرت خواهی که ببخشید در خرابه از این حرفها... منم دیدم تمام مشتری ها دارن کر کر به من میخندن و طرف مورد نظر همراه با دوستاش از همه بیشتر داشتن میخندیدن. دیگه واینسادم یه راست از پاساژ زدم بیرون و بیخیال طرف شدم.
    خیلی باحال بود . همئن بهتر که تو نرفتی ... اینقدر نگاهت میکردن که آب میشدی

  8. #2298
    آخر فروم باز reza3600's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    این دنیا
    پست ها
    1,044

    پيش فرض

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    يعني بازي كرايسيس اين قدر خشنه!!!
    نوشته بازي براي گروه سني 71 سال به بالاست.!!!
    بگردين پيدا ميكنين

  9. #2299
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    منظور 17 بوده حتما

  10. #2300
    داره خودمونی میشه tahi_sh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    60

    پيش فرض

    MetalikA خیلی توووپ بود سوتیتولی کاش هیچوقت واسه من پیش نیاد
    منم یه سوتیه توپ دارم2-3 پیش تعطیلات نوروز بودو کل خونواده رفته بودند مسافرت منم مونده بودم خونه خالم اینا یه روزی که خونشون پر مهمون بود منم مث ابلها رفتم نشستم پیش مهموناشون
    یکی از مهموناشون مثلا اومد منو تحویل بگیره گفت مامانت اینا مسافرتن؟منم گفتم بله اونم در اومد گفت جا مامانت اینا سبز وخرم منو میگی قیافم شده بود علامت سوال به عمرم همچین چیزی نشنیده بودم فکر کردم میگه جا مامانت اینا سبزی خوردمدیدم جور در نمیاد ولی گفتم ضایست جوابشو ندم از دخترخالم پرسیدم چی؟سبزی خورده اونم گفت اره منم دیدم بحث خوردنه با یه نازی گفتم نوش جون
    آقـــــــــا دختر خالم یهو ترکید از خنده منم فهمیدم 3کردم یه جوری به دخترخالم نگا کردم که دیگه ابرومونو نبراونم نامردی نکردو واسه همه توضیح میده که من چه سوتی دادم اونام تا تونستن بم خندیدن
    حالا اوناییم که اونجا نبودن با سرعت نور فهمیدن از فرداش هر کی مارو میدیدقیافشو اینجوری میکرد میگفت جا مامانت اینا سبزی خوردم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •