تنهایی ام را با کسی قسمت نخواهم کرد...
یک بار قسمت کردم...
چندین برابر شد
تنهایی ام را با کسی قسمت نخواهم کرد...
یک بار قسمت کردم...
چندین برابر شد
ساعت ها خیره به ستارگانم، که در آسمان مشکی شب، به آدم هایی همچون من چشمک میزنند...
گاهی فقط فکر میکنم، که شاید نگاه توست که من را زیر نظر دارد...
در این خیال خوش به سر میبرم، که شاید گوشه ای از همین زمین، چشمان تو محو ستاره ی من است...
شبیه بادکنکی شده ام
ازبغضهایی که به اجبار فرو داده ام...
التماست میکنم...
فقط یک سوزن!
تکه تکه شدنم باخودم...
خدایا....
دلم نه عشق آتشین میخواهد....
......................................نه دروغهای قشنگــــ....
......................نه سکوت تلــــخ....
.........................نه ادعــــاهای بزرگـــــــ....
....................نه بزرگی های پرادعــــــا.....
...دلم یک فنجان قهوه میخواد و یک دوست که بشود با او درد و دل کرد..........
برای دقیقه های سرد
چای دم کن در فنجان ثانیه های تلخ شکر بریز
شاید لحظه های دلخوشی آنقدر نباشد
که فرصت حتی یک تبسم را به نگاهمان وصله بزنند
از دور تو را
دوست دارم
بی هیچ عطری
آغوشی
لمس
یا حتی بوسه ای
تنها
دوستت دارم
از دور...
سـخت است ميـدانـی ؟
اين هـمـهدر دنيـا است كــه هيچـكدام ..
بـرايم تـنگ نميشـود ..
من و ته سیگار و پنجره نیمه باز
مانده ایم که کدام یک برای سقوط مناسب تریم؟
خنده ام می گیرد
وقتی پس از مدت ها بی خبری
بی آنکه سراغی از این دل گرفته باشي
میگویی : دلم برایت تنگ است.
یا مرا به بازی گرفته ای ،
یا معنی واژه ها را خوب نمیدانی ...
![]()
رفیق
یک لقمه نان - که نیست -
چنان در گلوی فکرم گیر کرده است
که با هزار آفتاب هم روشن نخواهد شد ..
مرا چه به روشنفکری ../.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)