تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: -

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • -

    0 0%
  • -

    0 0%
صفحه 23 از 32 اولاول ... 13192021222324252627 ... آخرآخر
نمايش نتايج 221 به 230 از 315

نام تاپيک: «««تـازه های دنیـــای شیـــــمی »»»

  1. #221
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    طلای خالص
    مقدمه:
    چندی پیش در منطقه فینیکس واقع درآریزونا درکشور آمریکا، کشاورزی بنام دیوید هادسون به ماده ی سفید رنگی که در سرتاسرزمینهای زراعی اش گسترده بود مشکوک شد و مقداری از آنرا به آزمایشگاههایمعتبر سپرد تا به او بگویند که این ماده سفید رنگ متشکل از چه مواد اولیهای است. اما در عین ناباوری، پاسخ آزمایشگاه این بود:You Have Pure Nothing یعنی شما یک ماده ای دردست دارید که خالصاً هیچ چیزمشخصی که در جدول عناصر تعریف شده باشد در آن به چشم نمی خورد!
    اما پس از چندی یک آزمایشگاه روسی به روش آزمایش آمریکاییها شککرد و روش جدیدی را برای آنالیز این ماده ی عجیب پیش رو گذاشت که صحیح تربود و بلاخره پرده ی جادویی کنار رفت و عنصر تشکیل دهنده رخ نمود.
    این ماده شکل دیگری از اتم های طلا بود که بصورت یک نانو رشته (رشته ای از الکترونها که از پی هم قرار می گیرند و شکل یک تسبیح نخ شده رادارد) در آمده بود. نام علمی آن ORME یا ORMUS مخفف Orbitally Rearranged Monotomic Element می باشد.
    آزمایشات بعدی، اما، حیرت آورتر بودند. برای وزن کردن آن، یکپیمانه ی خالی را ابتدا وزن کردند و سپس مقدار مشخصی از این گرد سفید رنگرا درون پیمانه ریخته مجدداً وزن کردند و در عین ناباوری در تمام اینتوزینها، همواره وزن پیمانه+وزن گرد سفید رنگ از وزن پیمانه ی خالی “کمتر”بود! آزمایشی که چندین بار تکرار شد و همواره یک پاسخ را ارائه می داد.گویی که 40 درصد از جرم این ماده در جهان ما و 60 درصد دیگر آن در جهانیموازی با جهان ما سیر می کند.
    نکته ی مهم زمانی به چشم آمد که محققان، پیمانه ی لبریز از مادهسفید رنگ را حرارت دادند و مشاهده کردند کهدر حرارت بسیار بالا وزن پیمانهبه سمت صفر گرم سوق پیدا کرد. یعنی “با حرارت دادن بهاین ماده، می توان جاذبه را دفع نمود”.
    ناسا با بهره گیری از این ترکیب جدید طلای بسیار ناب(The Pure Gold) توانست ماده ی جدیدی اختراع کند با نام آیروژل (AeroGel) که به خودی خود از هوا سبک تر است وفرم خالص آن می تواند در هوا شناور باشد و همچنین با حرارت دادن بهآیروژل، این ماده می تواند وزنهایی بیش از وزن خود را نیز در هوا معلق نگاهدارد. ناسا از این ژل در تحقیقات گسترده ای بهره می برد. (در ویکیپدیاجستجو کنیدAeroGel )
    اما چندی پیش، در “صحرای سینا” (علاقه مندان به آثار سیچین توجهفرمایند)معبدی متعلق به راهبان مصر باستان کشف شد کهدرون آن آکنده بود از پودری سفید رنگ! آزمایش این ماده نشان داد که شباهتزیادی بین این پودر تازه کشف شده با نانو رشته ی طلا وجود دارد. مصریانباستان به این ماده “مفکات” می گفتند و راز تهیه آن در دست راهبان مقدسبوده است.
    ترکیب مفکات با حرارت می توانسته بی وزنی را بهمراه آورد و شایدراز چگونگی ساخته شدن اهرام عظیم مصر در همینجا نهفته باشد.
    به این نکته توجه کنید: نام تمام اشکال هندسی (چه به فارسی و چهبه لاتین) مستقیما به شکل هندسی آنها اشاره می کند. مثلاً دایره از دواربودن می گوید، مثلث از سه ضلعی بودن. اما در این بین نامی که برای شکلهندسی “هرمدر نظر گرفته شده یک استثنای عجیب است. هرمدر لاتین Pyramid ترجمه شده که از ترکیب دو کلمه ی Pyro بمعنی “آتش” و Amid بمعنی “گرفته شده”تشکیل شده است. بنابراین Pyramid یعنی Fire Begotten یا از آتش گرفته شده!!! حتی اسم عربیِ “هِرم” نیز ازریشه هُرم بمعنی حرارت و داغی گرفته شده و اشاره ای به شکل هندسی آن ندارد.
    علاقه مندان به پیگیری این مطلب می توانندبه آدرسgraal.co.uk/whitepowdergold.htmlمراجعه و یا در گوگل White Powder Gold راجستجو نمایند..

    همانگونه که کتاب “اسرار گمشده صندوقچه مقدس”اثر لارنس گاردنراشاره دارد، اخیراً توجه دانشمندان به این عنصر مرموز معطوف شده است که درجدول تناوبی عناصر یافت نمی شود.
    این پودر سفید رنگ غیر محسوس که از خانوادهفلزاتی همچون طلا وپلاتنیوم بدست می آید، عنصری مونوتومیک (ساختاری از ماده که از اتمهای واحدتشکیل شده است) خوانده می شود. آنچنانکه این ماده توسط کاشف آن، دیویدهادسون، در سالهای دهه ی 1980 Orme نام گذاری شد که مخففOrbitally Rearranged Monatomic Element (عنصری که اوربیتال آنبصورت تک اتمی بازچیده شده باشد) می باشد. بصورت عمومی و تجاری نام Ormus یا M-State برای این پودر سفید رنگ پذیرفته شده است.
    ثقل سنجی حرارتی نشان داد که این ماده در حرارتبالا شروع به بیوزن شدن می نماید تا جایی که حتی می تواند در هوا شناور شود. حتی در شرایطخاصی این پودر سفید طلا می تواند به خاصیت ابر رسانایی برسد و یا در ابعاددیگر عالم طنین ایجاد نماید.
    در اسطوره های یونان باستان تلاش برای یافتن اینماده بصورتافسانه پشم طلایی” تجلی یافته، در حالیکه در کتاب مقدس می توان رد اینماده را در داستان مربوط به صندوقچه ی عهد (که به دستور خدا توسط موسی درصحرای سینا ساخته شد و نهایتا به معبد سلیمان در اورشلیم منتقل شد) جستجونمود. در بین النهرین باستان نیز از این پودر سفید رنگ یاد شده و نام آنشم-آن-نا یا “سنگ آتش” بوده است، درحالیکه مصریان به آن “مفکات” (mfkzt) میگفتند و اسکندر نیز آنرا با نام “سنگ بهشت” می ستود.
    این پودر “سنگ آتش” رازآلود، بعنوان یک مادهخوراکی و به شکلنان های مخروطی و یا بصورت معلق بر سطح آب، به پادشاهان و فراعنه اختصاص مییافت. این ماده بعنوان غذایی برای “کالبد اختری” شناخته می شد که استعدادرهبری، آگاهی ذاتی، ادراک و فراست را در نزد شاهان و رهبران ارتقا می دادهاست. همچنین به تازگی ارتباط مابین این ماده جادویی با راز طول عمر نیزمکشوف گشته است.
    امروزه، کمپانی های متعددی در حال تولیدمحصولاتی هستند که برپایه مواد M-State بنا شده اند. برخی از طلا بعنوان فلز پایه بهره می برند،و برخی دیگر نیز از مشتقات پلاتنیوم که از رسوبات کف دریاها و یا منابعزمینی ای همچون دهانه های آتشفشان ها و یا محل برخورد شهاب سنگها استحصالمی شود بهره می برند. از آنجاییکه روشهای متداول آنالیز مواد فلزی، برایشناخت M-State ها نا مناسب و نا کارآمد است لذا می توان گفت که هنوز بسیاریاز تواناییهای این ماده در پرده ی ابهام باقی مانده است.
    فیلسوف قرن هفدهم، ایرنائوس فیلالِتِس (فردی کهمورد احترامآیزاک نیوتن، روبرت بویل، الیاس اشمول و دیگر اعضای کالج سلطنتی بریتانیادر عصر خود بوده است)، اثری را در سال 1667 نگاشت با نام “راز، بر ملا شد”.وی در این مقاله به بحث پیرامون “سنگ فلاسفه” می پردازد که تا آن زمان بهاشتباه به “هر ماده ای که فلزات را به طلا تبدیل کند” گفته می شد.
    فیلالتس مستقیماً به اصل موضوع می پردازد وآنچنانکه از اسنادمی توان فهمید، وی سنگ فلاسفه را خودِ طلا می داند و اعلام می کند که بهخلوص رساندن طلا می بایست تلاشی باشد که فلاسفه به انجام می رسانند. او میافزاید: ” سنگ ما چیزی نسیت جز طلا که به بالاترین درجه خلوص و لطافت (نرمی) رسیده باشد. بدان سنگ می گوییم چراکه خواص ذاتی آن اینگونه نشان میدهد؛ این ماده جلوی آتش را می گیرد همانطور که مابقی سنگها نیز اینچنین میکنند. در گونه ی خود این ماده همان طلا است، اما خالص تر از هر خالصی؛ اینماده ای جامد و نسوز است همانند سنگ، اما شکل ظاهری آن مانند پودری خالص ونرم است”.
    چند قرن زودتر در سال 1416 شیمی دان فرانسوی،نیکولاس فلامل، مینویسد که وقتی فلز ناب در نهایت کمال آماده سازی شد، پودر عالی و سفیدرنگِ طلا بدست می آید، که همان “سنگ فلاسفه” می باشد.
    وقتی به مصر باستان باز می گردیم، ارجاعاتبیشتری را به مفکات (mfkzt) باز می یابیم که به اماکن مقدسی در آن ناحیه اشاره دارند. یکی ازاین اماکن مقدس (نزد مصریان باستان) معبد کارناک می باشد و گنجینه ای متعلقبه تاتموسیس سوم. در دیوار نگاره های معبد کارناک در قسمتی که مربوط بهفلزات است، تعدادی شئی مخروطی شکل به تصویر درآمده است و در توضیحشان قیدشده که این اشیاء از طلا ساخته شده اند اما نکته عجیب نام این اشیاء مخروطیشکل است:”نان سفید!”. مشخصاً از این نان در مراسمی بهره برده می شد کهمختص فراعنه بوده و آنان پس از پشت سر گذاشتن روزه ای 40 روزه با این نانمقدس روزه شان را باز می کردند و پس از این مراسم بوده که فرعون فرامینسالیانه خود را صادر می کرده است. تحقیقات بعدی ما نشان داد که این ماده یسفید رنگ مستقیماً با افزایش ادراک و فراست و قوه ی مدیریت در ارتباط استچراکه پس از مصرف خوراکی آن توانمندی نیمه راست مغز را با توانایی نیمه یچپ مغز برابر می گردد.
    رد پای این پودر سفید را همچنین می توان ازاسنادی که به اسکندرمقدونی باز می گردد جستجو نمود. همواره این داستان را از اسکندر شنیده ایمکه وی بدنبال راز جاودانگی اقدام به سفر به بهشت نمود که بر اساس قراینبهشت در آنزمان سرزمین هخامنشیان، سرزمین اهورا مزدا، خدای نور و خرد بودهاست. هدف وی یافتن “سنگ بهشت” بوده است که خواصی جادویی داشته از جملهافزایش عمر (جاودانگی). امروزه دانشمندان سرگرم مطالعه بر روی DNA انسان میباشند و ارتباطی را مابین پودر سفید طلا و طول عمر DNA یافته اند.
    می توان خصوصیات پودر سفید طلا را به اینگونه برشمرد:
    1- خاصیت ضد جاذبه در حرارت های بالا
    2- خاصیت ابر رسانایی در حرارت بالا
    3- اتصال کوانتومی به دیگر جهانهای موازی (Quantum Entanglement)
    4- عدم مشابهت با ساختار عناصر جدول مندلیف
    5- درصورت برهم خوردن ساختار رشته ای، بانوری بسیاردرخشان منفجر می شود
    6- بدلیل ساختار اتمی تک رشته ای، امکانتبدیل این ماده بهمواد دیگر وجود دارد
    7- درصورت مصرف خوراکی، افزایش کارآیی مغزانسان را در دونیمه چپ و راست بدنبال دارد
    8- در صورت مصرف خوراکی، افزایش طول عمر DNA که متعاقباًطول عمر انسان را بدنبال دارد.

  2. #222
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض


    آیا میدانید عاشق شدن یک فرایند شیمیایی است !!!

    وقتی عاشق می شویم به نظر می رسد مغز ما طبیعی فعالیت نمی کند . کف دستانمان عرق می کند ، نفسهایمان بند می آید ، به درستی نمی توانیم فکر کنیم و احساسی شبیه به اینکه پروانه ای در دلمان پر میزند به مادست می دهد. با این همه این احساس شگفت انگیز است . جرقه آن می تواند با چیزی به سادگی دیدن چشم ها ، لمس کردن دست ها،شنیدن موسیقی یا خواندن کتابی به وجود آید.
    عامل ایجاد این تحریک، مولکول کوچکی موسوم به فنیل اتیل آمین است.این مولکول همراه با دوپامین و نور اپی نفرین میتواند یک حس نا معلوم ولی شادی آفرینی را که منجر به علاقه سیر ناپذیری می شود ایجاد کند.ولی متاسفانه در اینجا محدودیت هایی به خاطر برخی بمباران انتقال دهنده های عصبی ناشی از برخی پاسخ دهنده های کسل کننده وجود دارد.
    فنیل اتیل آمین ماده ای شیمیایی طبیعی شبیه آمفتامین و دوپامین است که تجربه عالی عشق را برای ما فراهم می کند.
    چیزی که توصیف عشق را مشکل می کند تلنگرهای اولیه آن در قشر جلوی مغزاست که انسان را قادر می سازد لذت بودن با شخصی خاص را ، حتی اگر تا آن زمان بک بار بیشتر او را ملاقات نکرده باشد ، برای خود پیش بینی کند. اگر این تلنگرها به اندازه کافی قوی باشند به آن (حافظه آینده) گویند که درگیر پاسخ به جنگ و گریزهای قدیمی قسمت جلوی مغز و مسئول رفتارهای ناخواسته ای چون لکنت زبان، عیاشی، لودگی و خنده های بلند به لطیفه های دیگران خواهد بود.اندورفینها که ساختاری شبیه به مرفین دارند بیشتر به ماده ای که می تواند در انسان احساس خوشی و شعف ایجاد کند شناخته شده اند. این مواد به عشاق ، آرامش مشابهی می بخشد ولی نه در همان لحظات اول.
    اندورفینها در مراحل اولیه جذب با تحریک تک یاخته های خاصی در مغز میانی به شکل کاتالیزگر عمل کرده و آمفتامین های طبیعی قوی یعنی دوپامین و فنیل اتیل آمین را تحریک می کنند .آنها با فرمانهای خود در مغز فکر و خیال ها را طراحی می کنند ، هر فکرو خیالی را !!!!

  3. این کاربر از sajadhoosein بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #223
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    آب تبلور به چه معناست؟



    آب تبلور آبی است كه به همراه مولكولهای بعضی بلورهای جامدهای یونی است. هنگامی كه یک جامد یونی از محلول آبی متبلور می ‌شود به عنوان مثال باریم كلرید محلول در آب است و ما به وسیله‌ی تبخیر یک مقدار از محلول و اشباع كردن محلول، مقداری بلور BaCl2 به دست می آوریم. در این هنگام تعدادی از مولكولهای آب در شبكه بلور به دام افتاده و با بلور پیوندهای ضعیف واندروالسی برقرار می كند. در این هنگام ما به جای BaCl2 خالص، نمک متبلور آن را داریم و فرمول آن به صورت ((BaCl2, 2H2O(s) می ‌باشد. به این گونه بلورهای نمكی كه با مولكولهای آب همراه هستند، هیدرات و به آبی كه این بلورها را همراهی می كند و در شبكه ی بلوری این نمكها وارد شده است، آب تبلور گفته می شود. مثال دیگر از این دست، سولفات مس هیدراته است كه دارای 5 مولكول آب تبلور می ‌باشد:( ­(CuSO4, 5H2O (s)
    معمولا ً ظاهر هیدراتها با تركیبات بی ‌آب آنها كاملا ً تفاوت دارد. به طور معمول، هیدراتها بلورهای نسبتا ً بزرگ و غالبا ً شفاف تشكیل می ‌دهند. هیدراتها بر اثر گرم شدن تجزیه می ‌شوند و آب تبلور خود را به صورت بخار آب از دست می ‌دهند.
    BaCl2, 2H2O(s) à BaCl2 (s) + 2H2O(g(
    از بین رفتن آب تبلور یک هیدرات را شكوفا شدن می ‌نامند.
    رنگ برخی از نمک های آب پوشیده با رنگ نمک بی آب آنها متفاوت است، از این رو، از این نمكها به عنوان شناساگر رطوبت استفاده می كنند. مثلا ً
    قرمز رنگ CoCl2.2H2O
    صورتی رنگ CoCl2.5H2O
    بنفش رنگ CoCl2.4H2O
    آبی رنگ CoCl2
    مسائل مربوط متبلور معمولا ًَ به این صورت است كه مقدار مشخصی از نمک را حرارت داده و وزن آن در اثر تبخیر آب درون آن كاسته می شود. از روی كاهش وزن داده شده از ما می خواهند كه نسبت آب به نمک را محاسبه كنیم. به عنوان مثال:
    023/1 گرم نمک آب پوشیده ی مس II سولفات را در یک بوته ی چینی حرارت می دهیم تا آب آن بخار شود. 654/0 گرم نمک بی آب مس II سولفات در بوته باقی می ماند. حساب كنید به ازای هر مول CuSO4، چند مول آب در نمک آبدار وجود داشته است.(جرم مولی مس، گوگرد، اكسیژن و هیدروژن به ترتیب 64، 32، 16 و 1 گرم بر مول است.)
    برای حل این گونه سؤالات باید سه مرحله طی كنیم:
    1- ابتدا این رابطه را بنویسیم و جرم هر یک از این گونه ها را حساب كنیم: آ- جرم نمک آبدار ب- جرم نمک بی آب ج- جرم آب و این رابطه را برایش بنویسیم:
    جرم نمک آبدار = جرم نمک بی آب + جرم آب
    2- تبدیل كردن جرم نمک بی آب به مول
    3- تبدیل كردن جرم آب به مول
    4- به دست آوردن نسبت مولی آب به نمک به وسیله ی تقسیم كردن مرحله ی 4 به مرحله ی 3
    پس با استفاده از مرحله ی اول، ابتدا جرم آب بخار شده را حساب كنیم:
    جرم آب بخار شده = جرم نمک آب پوشیده – جرم نمک بی آب
    369/0 = 654/0 - 023/1
    بنابراین مقدار آب بخار شده برابر 369/0 گرم می باشد.
    2- حال باید تعداد مول نمک بی آب را محاسبه می نماییم. برای این منظور جرم نمک مورد نظر را در معكوس جرم مولی آن ضرب می نماییم.
    = تعداد مول نمک بی آب
    Mol 004/0=g CuSO4 160 / molCuSO4 1 * g CuSO4 654/0
    3- حال باید ببینیم این مقدار گرم آب برابر چند مول آب می باشد. برای این منظور به این ترتیب عمل می كنیم:یعنی باید جرم مورد نظر را در معكوس جرم مولی آب ضرب نماییم. جرم مولی نیز با جمع جرم اتمهای تشكیل دهنده ی با در نظر گرفتن تعداد آن ها به دست می آید.
    = تعداد مول آب بخار شده
    Mol 020/0=g H2O 0/18 / molH2O 1 * g H2O 369/0
    4- حال نسبت تعداد مول های آب بخار شده به مول های نمک بی آب را به وسیله ی تقسیم آن ها به یكدیگر به دست می آوریم.
    1/5 = mol 400/0 / mol 020/0 = تعداد مول CuSO4 / تعداد مول H2O
    پس نسبت آب به نمک برابر 5 به 1 است. بنابراین فرمول تجربی این نمک CuSO4.5H2O بوده، تعداد آب تبلور آن 5 است.

  5. #224
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    شیمی آلی پدیده دیدن






    دید کلی

    اثر بر شکل مولکولی ، فراتر از تاثیر بر دمای ذوب و دمای جوش است: نقشی حیاتی در تعیین اثر زیست شناختی دارد. بهترین مثال برای درک این مسئله ، بررسی شیمی دیدن یا در واقع ، یکی از جنبه های شیمی است.
    اساس دیدن

    دیدن در حقیقت ، آشکارسازی نور است. نور به چشم می‌خورد و مغز خبر می‌شود که چیزی در آنجاست. بازشناخت اینکه چه چیزی در آنجاست _ اندازه ، شکل ، روشنی و فاصله شیئی دیده شده _ مسئله فیزیک چشم و زیست شناسی مغز است. اما تمام این فرایند به یک رخداد اولیه بستگی دارد: نور کاری در چشم انجام می‌دهد، چیزی که تمام فرایند را شروع می‌کند و بدون آن ، دیدن در کار نخواهد بود. آن چیز یک تبدیل ساده شیمیایی است، رخدادی نادر در زیست شناسی، واکنشی آلی که بوسیله آنزیم کاتالیز نمی‌شود. چنان ساده و جالب است که به‌عنوان اساس دیدن در تمام جانداران بکار گرفته شده است.

    پروتئین موجود در چشم
    در سلولهای میله‌ای شکل رتینای پستانداران ، پروتئین مزدوجی به نامردوپسینوجود دارد. بخشی از این پروتئین (گروه پروستیتک آن) ، 11- سیس-رتینال است: آلدئیدیسیر نشده که ازویتامین Aمشتق می‌شود و آن هم به نوبه خود ، از β- کاروتن ، رنگدانه ای که رنگ زردهویج را بوجود می‌آورد، ساخته می‌شود. رتینال ، نه فقط به صورتکووالانسیبهپروتئینمتصل شده، بلکه در یک غلاف چربی‌دوست نیز جای گرفته است.
    عملکرد نور در چشم
    هنگامی که نور بهردوپسین می‌خورد، فقط یک کار می‌کند و دیگر نقشی ندارد: 11-سیس- رتینال رابه 11- ترانس- رتینال تبدیل می‌کند. همین تبدیل ، همین تغییر یکایزومر هندسیبه ایزومر دیگر است که سرآغاز پدیده دیدن است. تکانه‌های عصبی ناشی از جذب نور و وقوع یک سریواکنشهای شیمیاییاست که ما را قادر به دیدن می‌کند.

    ایزومر سازی در چشم

    نور ، انرژی به ردوپسین می‌رساند و این انرژی ، با گشودن پیوندهای دو گانه کربن- کربن ، چرخش لازم برای ایزومرسازی سیس- ترانس را ممکن می‌سازد. این ایزومر سازی ، شکل رتینال را تغییر می‌دهد، خمیدگی مولکول از بین می‌برد و راست می‌شود. با تغییر در بخش رتینال ، تغییری در شکل تمام ردوپسین بوجود می‌آید. بخش پروتئینی ، باید صورتبندی خود را به گونه ای تغییر دهد تا این مهمان دگرگون شده را پذیرا باشد.

    گفته می‌شود که این تغییر ، بر نفودپذیری غشاهای معینی اثر می‌گذارد و عبور یونهای 2+Ca که تکانه‌های عصبی را به مغز می‌رسانند، ممکن می‌سازد این فرایند ، به گونه شگفت‌انگیزی کار آمد است: چشم انسان می‌تواند جذب پنج فوتون نور بوسیله پنج سلول میله‌ای شکل را تشخیص دهد. البته چیزی بیش از این رخ می‌دهد: یک سری از واکنشهای کاتالیز شده بوسیله آنزیم ، انرژی لازم برای تبدیل ترانس- رتینال به ایزومر ناپایدارتر سیس را تامین می‌کنند تا تمامی فرایند بتواند از نو تکرار شود.

    سخن آخر
    آنچه گفته شد، جذب نور بوسیله سلولهای میله‌ای شکل یک پستاندار بود. جانوران بسیار متفاوتی نظیر سخت‌پوستان و حلزونها ، سیستم نوری بسیار متفاوتی دارند. اما ، صرفنظر از تفاوتهای تشریحی ، فرایند دیدن ، همیشه با یک واکنش ساده آنی آغاز می‌شود: تبدیل 11- سیس- رتینال به ایزومر هندسی آن.
    منبع

    • شیمی آلی ، جلد اول؛ تالیف: موریسون ، بوید؛ نشر علوم دانشگاهی





  6. #225
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    شعر های جدول تناوبی عناصر

    گروه1:لیلا(Li) نكند(Na) كه(k) روبه(Rb) سوزانده(Cs) فرنگیز(Fr).

    گروه2:بگو(Be)منیژه(Mg) كله ات را(Ca) سرویس میكنم (Sr)با(Ba) رنده(Ra).

    گروه3:بگو (B) الو (Al) جواد (Ga) اینجا (In) تیمارستان(Ti).

    گروه4:كسی(C) (Si) گریه(Ge) نكندسر (Sn) بی پولی(Pb).

    گروه5:نگو (N) پرسپولیس (P) اس آ اس (As) بگواستقلال(Sb) بی طرفه(Bi).

    گروه6:اه(O) سنی(S) سویرم(Se) تلی (Te) پروفسور(Po) .(تركی)

    گروه7:فرید (F) كلم (Cl) برد (Br) ایرج (I) آتش (At).

  7. #226
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    ترکیبات ثانویه شیشه ها

    اجزای ثانوی شیشه ، موادی هستند که بوسیله آنها می‌توان برخی معایب شیشه‌ها را اصلاح و خواص آنها را تعیین کرد. این مواد بر مبنای عمل آنها طبقه‌بندی شده‌اند و بر حسب نوع اصلاحی که انجام می‌دهند در مراحل مختلف شیشه سازی به ترکیبات شیشه اضافه می‌شوند.

    پایدار کننده‌ها:پایدار کننده‌ها ترکیباتی هستند که حلالیت شیشه‌ها را در مقابل آب و مواد شیمیایی تا اندازه‌ای کم می‌کنند. بطور کلی ، پایدار کننده‌ها از اجزای تشکیل‌دهنده شیشه هستند که خصوصیت آن را تعیین می‌کنند. پایدار کننده‌های قابل ذکر به صورت زیر می‌باشند.
    ● کربنات کلسیم : کربنات کلسیم جهت غیر محلول کردن شیشه در آب بکار می‌رود.● کربنات باریم : کربنات باریم سبب افزایش وزن مخصوص شیشه می‌شود.● اکسید سرب Pb3 و PbO : اکسید سرب موجب شفافیت و صاف بودن شیشه می‌شود.● اکسید روی : اکسید روی باعث افزایش مقاومت حرارتی و مکانیکی شیشه و خواص مکانیکی و شیمیایی آن می‌شود.● اولومیت MgCO3 + CaCO3 : اولومیت باعث سهولت سوختن ترکیبات اولیه شیشه می‌شود.
    رنگ‌زداها
    شیشه‌ها ممکن است به خاطر داشتن مقدار کمی از اکسیدهای آهن رنگی بنظر ایند، این رنگ در نتیجه ناخالص بودن مواد اولیه است. برای از بین بردن این ناخالصی از دی‌اکسید منگنز یا فلز سلنیوم استفاده می‌شود. دی‌اکسید منگنز وقتی به شیشه مذاب افزوده می‌شود، سیلیکات فرو را به سیلیکات فریک اکسید می‌کند. اکسید منگنز (
    II) به رنگ بنفش و سیلیکات فریک به رنگ زرد می‌باشد. این دو رنگ مکمل یکدیگرند. بنابراین مخلوط شیشه ، بی‌رنگ خواهد شد. سلنیوم بعلت گران بودن ، کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. سلنیوم ، رنگ توده مخلوط را صورتی می‌کند که در نهایت با رنگ سیلیکات فرو که سبز پریده است، ترکیب شده ، آن را بی‌رنگ می‌کند. رنگین کننده‌ها:این مواد برای تولید شیشه‌های رنگی به ترکیب شیشه افزوده می‌شوند..




    مات کننده‌ها:مات کننده‌ها موادی هستند که در توده مخلوط شیشه ، پخش شده‌ ، آن را کدر می‌کنند. از مات کننده‌ها می توان فلوئوریت CaF2 و سدیم فلوئورو آمینات ، سدیم فلوئورو سیلیکات Na2SiF6 را نام برد، اما فسفات کلسیم ، فسفات قلع و فسفاتهای زیرکونیوم هم بطور وسیع ، بعنوان مات کننده‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند. سیال کننده‌ه:
    فلدسپارها بعنوان سیال کننده توده خمیر شیشه‌‌‌ای بکار می‌وند، با وجود این ، قابلیت ذوب و گستره دمایی که شیشه باید در آن ساخته شود با افزایش اکسیدهای فلزات قلیایی مخصوصا اکسیدهای سدیم و پتاسیم افزایش می‌یابد. این قبیل اکسیدها را می‌توان از کربناتها یا سولفات‌های فلزات مربوطه بدست آورد، کربناتها بخاطر مقدار آهن کمتر ترجیح داده می‌شوند
    Last edited by sajadhoosein; 08-02-2011 at 13:56.

  8. #227
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    ایمنی سیلندرهای گاز

    1- کلیات
    1-1- خطرات
    خطرات ناشی از استفاده غلط از استوانه‌های گاز را می‌توان به شرح زیر مشخص نمود:
    1- در اثر ضربه، تصادم و یا هر نقص فنی دیگر ممکن است استوانه‌ها در معرض فشار بیش از حد مقاومت فلز آن قرار گیرند.
    2- فشار موجود در استوانه‌ها ممکن است در اثر حرارت طوری افزایش یابد که از مقاومت بدنه استوانه کاسته شود.
    3- گاز موجود در استوانه‌ها ممکن است تصادفاً به خارج راه یافته و با سایر مواد تماس پیدا کند و در اثر ای برخورد واکنشهایی سخت و احیاناً انفجار ایجاد نماید.
    4- گاز ممکن است از شیر استوانه یا دیگر متعلقات آن آزاد شده و در محل محصوری جمع شود.
    5- ممکن است ادواتی به طور غلط به استوانه متصل شده و یا این ادوات پس از اتصال معیوب گردند.
    2-1- اقدامات احتیاطی در موقع حمل و نقل
    باید از انداختن، پرتاب کردن و تکان دادن شدید استوانه‌های گاز جداً جلوگیری شود و دقت بسیار نمود که استوانه‌ها به یکدیگر برخورد نکنند. نحوه حمل استوانه‌های گاز باید طوری باشد که با دیواره وسیله نقلیه فاصله داشته باشد و هرگز بیش از ظرفیت واقعی وسیله نقلیه حمل نگردد. اقدامات احتیاطی باید به عمل آید تا از سقوط آنها جلوگیری شود.
    هنگام چیدن استوانه‌ها در وسیله نقلیه باید فاصله زیادی بین آنها نباشد تا از برخورد شدید آنها در زمانی که وسیله نقلیه در حرکت است جلوگیری شود. برای بلند کردن آنها نباید از بلند کننده‌های آهنربایی استفاده شود، در هنگام آویزان نمودن و بلند کردن از زنجیر استفاده نشود. استوانه‌های گاز باید با دقت و احتیاط کامل حمل شوند. از انداختن، پرتاب کردن و یا در معرض صدمه قرار دادن آنها باید اجتناب نمود. در هنگام بلند کردن استوانه‌ها با جرثقیل باید در نظر داشت که استوانه به طور صحیح به طناب بسته شده و در حالت تعادل باشد تا در هنگام بالا رفتن از لغزیدن و یا سقوط آن جلوگیری شود. اگر لازم شود که در هر نوبت بیش از یک استوانه با جرثقیل حمل گردد از چهارچوب مخصوصی که با اصول صحیح طراحی و ساخته شده و به زنجیرهای مخصوص مهار مجهز باشد باید استفاده نمود.
    3-1- احتیاطهای عمومی
    1- استوانه‌ها نباید در مجاورت ادوات برقی و یا سیم‌های بدون روپوش برق قرار داده شوند چون این امر ممکن است موجب تولید حرارت و در نتیجه موجب انهدام یا صدمه به استوانه گردد. استوانه‌ها را نباید در معرض حرارت و یا تابش مستقیم نور خورشید قرار داد. از روغنکاری شیرها و سایر لوازم آن باید خودداری نموده و از به کار بردن سرپوش‌های سفید و قرمز و هرگونه لوله و زانوی چند طرفی احتراز نمایید.
    2- استوانه‌های گاز باید برحسب نوع گاز محتوی آن به رنگهای مختلف رنگ شوند. مصرف کنندگان گاز باید از تحویل گرفتن استوانه‌هایی که محتویات آنها بوسیله علامت روی بدنه استوانه دقیقاً مشخص نشده است خودداری نمایند رنگ‌های مشخص شده زیر بر حسب محتویات استوانه‌های گاز که در حال حاضر در عملیات شرکت مورد استفاده قرار می‌گیرند به شرح زیر است.

  9. #228
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    پلیمرهای زیست تخریب

    پایداری شیمیایی بالای بسیاری از پلیمرها، هم امتیاز به شمار می رود و هم کاستی. مقاومتگرمایی، مقاومت سایشی، و دوام از ویژگیهای ارزشمند الیاف نساجی، کلاهایمنی، لوله های زیر زمینی، ورقه های پوششی مواد غذایی و بسیاری دیگر است. اما، هنگامی که زمان مصرف این اشیا به سر می رسد،دور ریختن آنها به صورت مسئله ای در می آید.
    بازیابیپلیمرهای ناخواسته،بهترین راه حل است و شش نوع پلاستیک مصرفی،بوسیله انجمنصنایع پلاستیک با رمزهای بازیابی مشخص شده اند.پس از تفکیک این پلاستیکهاجزر می شوند وپس از شست وشو و خشک کردن برای مصرف دوباره،به صورت مذاب درمی ایند. مثلا،بطری های نوشابه از پلی (اتیلنترفتالات)بازیابی شده ساخته می شوند،کیسه های زباله از پلی اتیلن کم چگالبازیابی شده تولید می شود،و میز و صندلی باغچه نیز از پلی پروپیلن و مخلوطپلاستیک های بازیابی شده،ساخته می شود.




    جدولپلاستیکهای قابل بازیابی
    دراغلب موارد،به جای بازیابی پلاستیک ها،آنها را دور می اندازند،درنتیجه،تحقیقات فراوانی بر روی پلاستیک ها ی زیست تخریب که قابل تجزیهبوسیله میکروارگانیسم هایموجوددر خاک باشند،صورت گرفته است. پلی گلیکولیک اسید،پلی لاکتیک اسید،پلی هیدروکسی بوتیرات از پلیمرهای زیست تخریب مشهور هستند. تماماین پلیمرها از نوع پلی استر هستند واتصال استری آنها قابل هیدرولیزاست.همبسپارهای حاصل از پلی گلیکولیک با پلی لاکتیک اسید کاربردهای گستردهای پیدا کرده اند.مثلا ،همبسپارنود به ده پلی گلیکولیک اسیدبا پلی لاکتیکاسید برای ساختن نخ بخیه قابل جذب به کار می رود.نخ های بخیه کاملا زیستتخریب هستند وپس از عمل جراحی،طی سه ماه بوسیله بدن جذب می شوند.

    دراروپا،توجه فراوانی به پلی هیدروکسی بوتیرات می شود که قابلیت تبدیل بهاشیای قالب گیری شده و ورقه های نازک برای بسته بندی را دارد.این پلیمر،طیچهار هفته در محل دفن زباله تجزیه می شود.مکانیسم تجزیه آن،شامل هیدرولیزاتصال استری و یک واکنش حذف اتم اکسیژن بتا نسبت به گروه کربونیل،است.اینحذف به مرحله آب زداییدر یک واکنش آلدول شباهت دارد.اما،مصرف پلی هیدروکسی بوتیرات در حال حاضر به دلیل گران بودن (حدود چهار برابر پلی پروپیلن)محدوداست.

  10. #229
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    رنگ ها



    رنگیک ماده مهندسی میباشد، اما برخلاف بعضی از مواد مهندسی یک ماده سادهنیست، یا حتی نمی توان آن را به سادگی به صورت دسته ای از مواد تعریف کرد. رنگ می تواند از هزاران ماده شیمیایی طبیعی و مصنوعی آلی و معدنی تشکیلشود. تهیه فیلمهائی از رنگ که تاثیرات مطلوب را به همراه داشته باشندمستلزم به کارگیری استادانه انواع بسیاری از تکنیکهای مهم با استفاده ازمواد اولیه می باشد.
    بدون شک هرگاه شخصی مواد خامی را که امروزه تهیهکنندگان پوششهای آلی مورد استفاده قرار می دهند با مواد مصرفی 40 سال قبلمقایسه کند از افزایش تعداد و انواع آنها متحیر خواهد شد. در حقیقت تعدادبی شماری رزین مصنوعی، روغن و رقیق کننده با انواع وسیعی از رنگدانه هایمعدنی و آلی وجود دارند که می توان در ساخت یک پوشش آلی از آنها استفادهکرد. بنابراین، می توان گفت که ساده ترین پوشش ساخته شده در حقیقت یکسیستم پیچیده است.
    یک رنگ برای مصرف کننده نهائی باید دارای خصوصیاتیاز قبیل سهولت استعمال، خشک شدن سریع و عدم سینه دادن، ته نشین شدن،جداشدن رنگدانه ها، ژل شدن، پوسته زدن و در نهایت پایداری هنگام نگهداریرا دارا باشد. افزودن مقدار کمی از ترکیباتی به غیر از ترکیبات معمولی واصلی رنگ، برای دستیابی به خواص عملی مطلوب، به دورانهای اولیه صنعتبرمیگردد. در طول دوران صنعت تاکنون ترکیباتی از قبیل صابونها،چسبها،سفیده تخم مرغ، صمغهای طبیعی و نوعی از آسفالت به نام گیلسونتهمواره برای این منظور مورد استفاده قرار می گرفته است. امروزه، با وجوداین که هنوز تعدادی از این مواد مورد استفاده قرار می گیرند، اما مصرفمواد اضافه شونده مصنوعی رو به افزایش نهاده است. در یک عبارت کلی، هر یکاز اجزای سازنده رنگ، در حقیقت، یک ماده اضافه شونده است. سازنده های رنگبه دو دسته تقسیم می شوند: قسمت اول شامل آن دسته از مواد میباشد که براییک رنگ اساسی هستند و قسمت دوم شامل موادی که به منظور بهبود و اصلاحطبیعت و کیفیت رنگ، سهولت روشهای استعمال آن، یا بعضی هدفهای دیگر مورداستفاده قرار می گیرند.


    یک رنگ متشکل از
    یکرنگ متشکل از رنگدانه، رزین، حلال، خشک کن یا ماده سخت کننده میباشد. باوجود این، هیچ لزومی ندارد که همواره تمام این مواد دریک رنگ وجود داشتهباشند. برعکس در اغلب رنگها، مواد اولیه فوق برای به وجود آوردن یک مادهپوشش دهنده نهائی به تنهائی کافی به نظر نمی رسند. اما به هر حال این موادجزء مواد اصلی رنگ به شمار می روند.
    یک فرمول کننده رنگ می تواند ازمواد اضافه شونده به عنوان ابزار اساسی برای اصلاح و بهبود پوششها استفادهکند. در صورت استفاده صحیح از مواد اضافه شونده فرمول کننده رنگ می تواند،بدون هیچگونه افزایش در قیمت رنگ، و یا حتی با کاهش دادن آن بدون کاهشکیفیت، رنگی با بالاترین کیفیت را تولید نماید. بنابراین، مواد اضافهشونده یک جزء لازم از پوششها را تشکیل می دهند.
    مواد اضافه شونده در رنگ ها
    انواعمواد اضافه شونده به رنگ ها که استفاده قرار می گیرند، عبارتند از:خشک کنها ، مواد ضد پوسته، مواد تعدیل کننده گرانروی و مواد ضد رسوب، ضد سینهدادن، مواد پخش کننده، موادی که کمک به همتراز شدن سطح فیلم رنگ می کنند ،مواد بازدارنده خوردگی ، مواد ضد کپک یا باکتری ، مواد ضد خزه یا ضد جلبک، موتد ضد کف یا کف زدا ، مواد ضد یخ ، مواد جاذب نور فرابنفش ، مواد کندکننده آتش سوزی ، مواد خوشبو کننده و بو زدا ، مواد مقاوم کننده فیلم رنگدر مقابل رطوبت ، موادی که باعث افزایش نقش چکشی رنگهای چکشی می شوند ،مواد کنترل کننده برق فیلم رنگ (مواد مات کننده) و مواد نرم کننده.
    خشک کنها:به طور کلی زمانی که فیلم یک رنگ خشک می شود مراحل زیر اتفاق می افتد:
    1-
    تبخیر مواد فرار: این عمل به ترتیب باعث می شود که :
    مایع رنگ غلیظ شود؛
    جدائی فاز صورت گیرد(ژلاتینی شدن یا بلور شدن)؛
    فشارهای حاصل از انقباض فیلم موجب فشرده شدن دانسیته فیلم گردد؛
    رنگ بر روی شیء پخش گردد و آن را مرطوب سازد تا سطح چسبنده ای بین شیء و رنگ ایجاد شود؛
    پوسته فیلم کشیده شده و مولکولهائی که در سطح تماس با هوا واقعند دوباره سازمان دهی شوند؛
    رنگدانه ها ته نشین و یا غوطه ور شوند.
    2-
    جذب اکسیژن و سایر گازها از هوا: در بسیاری از موارد در خلال جذب اکسیژنواکنشهائی صورت می گیرد که باعث می شود تعداد نسبتا کمی از مولکولها بهمنومترهای قابل پلیمر شدن تبدیل گردند.
    3-
    مولکولهای کوچکتر مولکولهای بزرگتر را تشکیل می دهند، و در این میان واکنشهای حلقوی صورت می گیرد.
    4-
    ممکن است جدائی فاز صورت گیرد: که در آن مولکولهای پیچیده نامحلول به صورتذرات امولسیونی کوچک(یا میکرو ژلها) جدا شده و به شکل کلوئیدی در فاز مایعمعلق می شوند. مایع پیوستگی خود را به عنوان یک محیط معلق کننده برایکلوئید حفظ می کند، زیرا هنوز مولکولهائی از ذرات همنوع و غیر همنوع وجوددارند که از نظر مولکولی در یک مخلوط بی نظم قابل مخلوط کردن با یکدیگرمیباشند تا یک مایع بی شکل را بوجود آورند.
    5-
    ژلاتینی شدن: کهنمایانگر آخرین مرحله خشک شدن فیلم رنگ می باشد و آن را مرحله دگرگونی فازنیز می نامند. در این مرحله ذرات پراکنده یک شبکه به هم پیوسته را تشکیلمی دهند، و به این ترتیب جامد خلل و فرج داری بوجود می آید که در حقیقتبخشی از فیلم خشک شده رنگ میباشد، و مایع باقیمانده در درون فضاهای خالیاین جامد جای می گیرد. گاهی اوقات قبل از اینکه تمام حلال تبخیر شده باشدژلاتینی شدن اتفاق می افتد یا ممکن است این عمل تا زمانی که بخش اعظمی ازحلال تبخیر و اکسیداسیون بیشتری انجام شود صورت نگیرد.
    در بعضی ازانواع پوششهای آلی برای تسریع خشک شدن فیلم رنگ از موادی استفاده می شودکه آنها را خشک کن می نامند. خشک کنها را می توان به عنوان کاتالیزورهائیتعریف کرد که وقتی به رنگ افزوده می شوند باعث تسریع در خشک شدن یا سختشدن فیلم رنگ می گردند. بضی ها خشک کنها را به عنوان«قاصدانی» تعریف کردهاند که مولکولهای اکسیژن هوا را می ربایند و آنها را به مولکولهای روغنخشک شونده یا نیمه خشک شونده به کار رفته در ساختمان مولکولی رنگپایه رنگمی رسانند و همین مراحل دوباره تکرار می شود تا اکسیژن بیشتری بهمولکولهای روغن برسد.
    ضد پوسته ها:زمانی یک فیلم قابل استفاده و عرضه به بازار خواهد بود که بتواند حداقل فیلمی با شرایط مورد نظر تشکیل داده و در زمان مناسب خشک شود. برای ارائه فرمول یک رنگ زمان، انرژی و تلاش بسیاری صرف می شود تا با تعیین نوع و مقدار صحیح از یک یا چند خشک کننده رنگی با بهترین خواص خشک شوندگی تهیه شود. منظور از بهترین خواص خشک شوندگی در یک رنگ آن است که در هنگام استعمال رنگ بر روی سطح پس از آنکه به صورت فیلم درآمد در زمان مناسب همراه با ایجاد بهترین خصوصیات فیزیکی خشک شود. بنابراین، هرگاه رنگ در زمان و مکانی به غیر از زمان و مکان استعمال آن خشک شود، مورد قبول نخوهد بود و این همان پوسته بستن رنگ، از جمله عیوب مهم آن میباشد.
    به طور کلی، پوسته بستن رنگ مربوط به تمایل پلیمر شدن و اکسایش رنگپایه های مصرفی در پوششهای محافظت کننده میباشد که موجب خشک شدن رنگ می گردد. ما می خواهیم که رنگ پس از استعمال بر روی سطح خشک شود. و به همین منظور به آن خشک کن اضافه می کنیم. در بعضی فرمول بندیها نه تنها از این طریق به خشک شدن کلی فیلم رنگ دست می یابیم، بلکه یک خشک شدن سطحی سریع نیز در رنگ ایجاد می شود که موجب تشکیل یک پوسته نازک بر روی سطح رنگ می گردد. اگر بخواهیم برای جلوگیری از پوسته بستن مقدار خشک کن را کم کنیم، تنها زمان خشک شدن را افزایش داده ایم نه اینکه از پوسته بستن جلوگیری کرده باشیم. این مسئله مخصوصا در پوششهای سریع خشک شونده آشکار میباشد. البته لازم به تذکر است که مسئله پوسته بستن رنگ همیشه جزء عیوب رنگ نیست، بلکه در بعضی رنگهای تجارتی که باید پس از خشک شدن، فیلم آنها چین و چروک دار باشد مسئله پوسته بستن از اهمیت به سزائی برخوردار خواهد بود.
    می توان گفت که طبیعت اجزای متشکله یک رنگ در کارآئی آن، از جمله پوسته بستن، از اهمیت خاصی برخوردار است. همچنین علاوه بر طبیعت اجزای متشکله رنگ، میزان هر یک از آنها نیز در پیدایش خصوصیات مثبت و منفی رنگ موثر هستند. برای مثال، وقتی که در یک رنگ میزان خشک کنهای مصرفی بیش از حد معمول باشد، موجب شدت پوسته بستن رنگ می گردد. از طرف دیگر وجود حلالهای شدیدا فرار رنگی که درب قوطی آن محکم بسته شده و کاملا به دور از هوا میباشد، امکان تشکیل پوسته را به حداقل کاهش میدهد. البته هرگونه کاهشی در گرانروی سیستم رنگ نیز موجب کاهش تمایل به پوسته بستن می گردد، همانطوریکه هرگونه کاهشی در درصد مواد جامد رنگپایه نیز این کار را انجام میدهد.


  11. #230
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    از میان عواملی که موجب پوسته بستن رنگ می گردند می توان به موارد زیر اشاره کرد:
    1-
    اکسایش سطح رنگ در ظرف محتوی آن؛
    2-
    ژل شدن رنگ در اثر کاهش حلال؛
    3-
    ترکیبی از دو مورد 1 و 2 که موجب به هم خوردن موازنه کلوئیدی رنگ می گردد.
    بهترینراه برای جلوگیری از پوسته بستن افزودن مواد ضد اکسایش به رنگ میباشد. اینگونه مواد بدون آنکه اثر سوئی بر روی خواص مطلوب رنگ داشته باشند، اثراتزیان بار اکسایش زود هنگام رنگ را خنثی می سازند. بسیاری از چربیها وروغنهای چرب به طور طبیعی حاوی مواد ضد اکسایش می باشند و در نتیجه از نظرپوسته بستن مسئله ای را ایجاد نمی کنند. اما در موادی که مقدار این مواددر حد کافی نباشد باید از مواد افزودنی دیگر استفاده کرد.
    در ارزیابیو انتخاب یک ماده ضد پوسته علاوه بر چگونگی عملکرد آن در جلوگیری از پوستهبستن، چندین عامل دیگر نیز در نظر گرفته می شود که عبارتند از:
    1-
    میزان تاثیر آن در کند کردن زمان خشک شدن؛
    2-
    سازگاری با سیستمهای رنگ و جلا؛
    3-
    میزان تاثیر آن در تغییر رنگ یا بد رنگ کردن فیلم خشک شده؛
    4-
    میزان تاثیر آن در تغییر رنگ یا بد رنگ کردن اجزای مایع جلا؛
    5-
    بو.
    علاوهبر این ، یک ماده ضد پوسته نباید هیچ گونه اثر زیان آوری بر روی گرانروییا سایر خواص رئولوژیکی رنگ، چه در ابتدا و چه در خلال زمان انبارکردن،داشته باشد. همچنین، ماده ضد پوسته نباید اثر ناخواسته و نامطلوبی برروی براقیت و دوام کلی فیلم رنگ بگذارد.
    کارآئی ضد پوسته های مختلفبا نوع رنگپایه ای که ضد پوسته در آن مورد استفاده قرار می گیرد، فرق میکند. مواد ضد پوسته را می توان به سه دسته تقسیم کرد :
    1-
    اکسیم ها
    2-
    پلی هیدروکسی فنلها و مشتقاتش
    3-
    موادی از نوع حلالها که به عنوان یک ماده دیسپرس کننده محصولات شدیدا پلیمری عمل کرده و در نتیجه مانع ژل شدن ذرات می گردند.

    مواد تعدیل کننده گرانروی و مواد ضد رسوب :
    فرمولبندی رنگ ممکن است موجب تولید رنگهائی شود که بیش از حد سیال و روانباشند. رنگ مایعی که گرانروی آن پائین باشد ممکن است سیالیت آن بیش از حدلزوم برای مقصود نهائی باشد، هر چند سیالیت زیاد در شرایط ممکن است بسیارسودمند هم باشد. بنابراین گرانروی پائین در رنگین کننده ها، بتونه ها ولاکهای اسپری ممکن است مطلوب باشد ولی در پوششهائی که فیلم خشک شده آنهاضخامت بالائی دارد و همچنین رنگهائی که به وسیله قلم مو مصرف می شوند،چنین نمی باشند. در رنگهای با گرانروی پائین، رسوب رنگدانه ها در خلال مدتنگهداری، بخصوص اگر رنگدانه ها بهم فشرده باشند،اتفاق می افتد. این رسوبسنگین ممکن است در دیسپرسیون مجدد نیز اشکالاتی تولید کند. این اشکالاتمربوط به روانی و سیالیت و رسوب رنگدانه را می توان با تنظیم گرانروی رنگاز بین برد. به وسیله انتخاب صحیح رنگدانه ها می توان کنترلهای بیشتریبرای جلوگیری از رسوب بکار برد.
    گرانروی رنگ می تواند به وسیلهافزودن مواد ضخیم کننده و غلیظ کننده افزایش داده شود، (یعنی سیالیت وروانی رنگ کم شود)، بدون اینکه حالت تیکسوتروپی در رنگ به وجود بیاید. عوامل ایجاد کننده حالت تیکسوتروپی، به رنگ ساختمان ژل مانندی می دهد. اینحالت ژل مانند برای بسیاری از رنگهائی که به وسیله قلم مو مصرف می شوند،مفید است زیرا که از سینه دادن و شره کردن آن جلوگیری می نماید. این خاصیتنیز می تواند مسئله رسوب در مدت نگهداری را کاهش داده و یا بطور کلی ازبین ببرد.
    رنگهائی که حالت تیکسوتروپی دارند در تمام کاربردها مطلوبنیستند، برای مثال وقتی سیالیت خوب مورد نظر است، در این موقع نیز رسوبرنگدانه ها را می توان با مواد ضد رسوب یا فعال کننده سطح مانند سویالستیندر حدود 1 درصد فرمول بندی کاهش داد. مواد فعال کننده سطح به سطح رنگدانهجذب می گردد که در نتیجه باعث افزایش حجم و کاهش وزن مخصوص آن می شود. نتیجه نهائی کاهش میزان رسوب است. دیسپرسیون مجدد رنگدانه های رسوب کردهبه وسیله استفاده از رنگدانه یارهای فعال شده تسهیل می گردد، که معمولااین رنگدانه یار، کربنات کلسیم به میزان 5 درصد وزن رنگدانه می باشد. ذراتاین رنگدانه یارها به دلیل دارا بودن لایه سطح آلی بسیار پرحجم می باشد ودر خلال رسوب ذرات بین ذرات رنگدانه مستقر می شوند. وقتی رنگ بهم زده میشود ذرات رنگدانه یار به شکستن تجمع رنگدانه کمک می کند و در نتیجهدیسپرسیون مجدد به راحتی انجام می شود.
    بسیاری از مواد، گرانروی رنگرا افزایش می دهند و یا موجب بوجود آمدن حالت تیکسوتروپی در فرمول بندی میگردند. متداولترین انواع این مواد عبارتند از : اترهای سلولز، سیلیکاهایمیکرونیزه ، پنتونیتها
    مواد ضد کف و کف زدا :
    کفسیستمی متشکل از دو فاز گاز و مایع می باشد که فاز گاز در فاز مایع پخششده است. هنگام کار با دستگاههای مخلوط کنی و پر کردن رنگ کف ایجاد می شودو این مسئله موجب کند شدن سرعت تولید، مسدود شدن پمپها و لوله ها و افزایشهزینه تولید رنگ می گردد. لذا، باید در زمان تولید رنگ موادی به آن افزودکه بتوان یا مانع ایجاد کف شد و یا اینکه آن را از بین برد. این مواد راتحت عنوان «مواد ضد کف» و یا «مواد کف زدا» می شناسند اما از نظر دستهبندی کلی مواد افزودنی رنگ می توان آنها را جزء «مواد فعال کننده سطح» بشمار آورد.
    انتخاب مناسبترین و موثرترین ماده کف زدا یا ضد کف یکمسئله نسبتاً مشکل می باشد، اما، قوانین زیر، هر چند که ثابت نیستند، میتوانند کمک زیادی به این امر کنند :
    1-
    کشش سطحی ضد کف باید از کشش سطحی محلول کف کننده کمتر باشد
    2-
    ضد کف باید در محلول کف کننده قابلیت حلالیت پائینی داشته باشد
    3-
    ضد کف باید با محلول کف کننده به آسانی پخش شود
    4-
    ضد کف بایدب ا محلول کننده واکنشی انجام ندهد
    5-
    ضد کف باید ضریب گسترش بالائی داشته باشد
    6-
    ضد کف نباید اثرات زیان آوری در محصول نهائی ایجاد کند
    7-
    در مواردی که داشتن بو یا مزه مهم باشد، ضد کف نباید بو یا مزه خاصی از خود بجای بگذارد
    8-
    ضد کف نباید موجب تجمع رنگدانه و ناپایداری امولسیون شود
    9-
    ضد کف باید با مخلوط کف کننده امتزاج پذیری خوبی داشته باشد تا از پیدایشمعایبی از قبیل چشم ماهی شدن یا ژل شدن فیلم خشک نشده رنگ جلوگیری شود
    10-
    ضد کف باید فعالیت خود را برای یک زمان طولانی حفظ کند.
    لازمبه تذکر استکه علاوه بر عوامل فوق، عوامل دیگری از قبیل گرانروی و سایراجزای متشکله رنگ، دماف سرعت فرایند تولید نیز در کارائی ماده ضد کف یا کفزدا موثر هستند.
    مهمترین مواد ضد کف یا کف زدای مصرفی سیلیکونها،بعضی الکلهای شش الی ده کربنه (مثلا تونیل الکل)، مشتقات پلی اتیلن اکسایدو پلی پروپلین اکساید و بعضی از محصولات طبیعی مانند ترپنتین، روغن کاج وروغن پشم و غیره می باشد. از آنجا که خواص ضد کف در فرمول بندیهای گوناگونمتفاوت است نوع و مقدار قابل استفاده هر یک از این مواد یکسان نیست. پیشنهاد می شود که برای استفاده از نوع و میزان مصرف هر یک از مواد ضد کفیا کف زدا از توصیه ها و اطلاعات سازندگان آنها کمک گرفته شود. معمولاسازندگان این گونه مواد درصد ماده فعال موجود در آنها را چنان تنظیم میکنند که حدود 1/0 تا 5/0 درصد از کل وزن رنگ را بخود اختصاص دهند.
    آببدلیل کشش سطحی و قطبیت بالا فاز مایع مناسبی برای ایجاد کف بشمار می آید،لذا در ساخت رنگهای امولسیونی استفاده از مواد ضد کف بسیار ضروری و مفیدمی باشد. رنگهای ساخته شده از رزینهای امولسیون آکریلیک ، پلی وینیل استات، پلی وینیل الکل ، آلکید و کائوچو نیاز حتمی به اینگونه مواد دارند.
    درصنعت رنگسازی تفاوت زیادی بین مواد ضد کف و کف زدا وجود ندارد و هر دو تحتیک عنوان به فروش می رسند. از مواد ضد کف در تولیداتی که هدف جلوگیری ازتشکیل کف است استفاده می شود و در صورتی که مواد کف زدا هنگامی استفاده میشوند که منظور از بین بردن کف تولید شده است.
    یکی از روشهای عمومی درصنعت رنگسازی این است که نصف مواد ضد کف مورد نظر را ضمن پخش کردن رنگدانهبه مخلوط رنگ می افزایند تا از تشکیل کف جلوگیری شود. سپس بقیه مواد ضد کفرا در مرحله همرنگ کردن رنگ جهت عدم تشکیل کف بیشتر در هنگام پرکردنقوطیها و استعمال رنگ اضافه می کنند. البته استفاده از دو نوع ماده ضد کفهم منطقی بنظر می آید، زیرا ممکن است یکی از آنها در شرایط سخت پخش رگدانهموثرتر باشد و دیگری در شرایط نگهداری طولانی مدت رنگ مفیدتر واقع شود.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •