واقعا هر چی توی قسمتای قبل باهوش بود اینجا احمق بود این هوش سیاه
آخه فردی به اون باهوشی به این راحتی از پشت بوم همون ساختمونی که کل پلیسا ظرف 5 مین محاصرش میکنن میخواد فرار کنه ؟
اونم با طناب و به اون ضایگی ؟
تازه یه 20 تومن از اون 1/333 پیرمرده رو خرج قیافش میکرد کسی نشناستش
بعدم یه چیز جالب
اون اتاق عمل
اخه آدمای باحال جراحی که اونطوری انجام میشه همه ی وسایلش ربات هست و فقط اون دکتر دستور میده
کل عمل به دست طلا بودن جراح هست نه به اطلاعاتش چون اون دکتری که میگفتن حتما به خاطر دست خوبش معروف شده بود زمان جنگ نه به خاطر علم خارق العادش
خیلی بد تموم شد دوست داشتم یکی از آدم مثبت های داستان میمرد تا این قدر پاستوریزه تموم نشه