السلام علیک ایها الکاربران پی سی
اینجا کمتر از همکار انجمن و آخر فروم باز سوال نکردن ما ترسیدیم بیام سوال کنیم
به هر حال ما هم مثل دمپایی خودمون انداختیم وسط یه چند تا سوال بپرسیم
عرض شود که :
سلام نه اینا که همکارا اومدم دوستام هستن
شما هم تشریف بیارین قدمتون بروی چشم
1- ایشالله که مدرک کارشناسی ارشد هم گرفتین ، اگه کاری که لایق مدرکتون نباشه گیر نیاد ، میشینید گوشه خونه ، یا حاضرید به صورت قراردادی برید سر کار؟...
کار کاره سعی میکنم کار کنم بهتر از گوشه نشستن هست حتی اگه قراردادی باشه
آخرش یه روز مجبور میشن رسمیت کنن
2 - وقتی درس میخونید حتما باید هیچ صدایی از اطراف نیاد ؟ ، یا مثل بعضی ها به جاهای شلوغ هم عادت دارین ( مثلا با آهنگ درس میخونید ...)
بعضی درسارو با آهنگ میخونم مثله ریاضی![]()
ولی درسای حفظی رو اگه جای خلوت باشه خیلی سریع تر و تند تر و بهتر میخونم و یاد میگیرم
3- شما اگه با مدرک دیپلم یه کار با حقوق خوب گیرتون بیاد ( حقوقش به اندازه همون کارشناسی ارشد ) باز هم درس میخونید ؟
یعنی درس رو برای ثروت میخونید یا برای خودش
آره بازم درس میخونم درس خوندن همه چیش پول نیست
اون جذبه و احترامی که یه فوق لیسانس داره یه دیپلم نداره
4 - سر کلاس ردیف چندم میشنید ( تست خرخونی بود : ردیف اول : ته خوخون ... )
تا حالا جای من توی ردیف آخر هم نشستین ؟ قبول دارین خیلی حال میده ؟
من خودم ردیف یکی مونده به اخر یا آخر میشینم
بله خیلی باحاله سر کلاس معلما میشه چیز میز خورد
یا از اون پشت اذیت معلم کرد
5 - به طور صد در صد یه استاد رو از نظر علمی قبول ندارین.... ( نیمی از اساتید محترم ما )
ایشون هم هیچگونه حضور و غیابی نمیکنن
باز هم میرید سر کلاس...
اگه دوست هام برن سر کلاسش منم میرم برا خنده شوخی یا حرف زدن با دوستام
ولی اگه خودش باشه و کسی بام نباشه نه حوصله معلم رو ندارم
تازه اگه حضور غیاب هم کنه میرم سر کلاسش ولی هیچ چیز یاداش نمیکنم فقط میرم که غیبت نزنه
6 - توی زندگی تحصیلیتون چقدر از جادوی تقلب کمک گرفتین؟...
خداییش زیاد ازش استفاده نکردم شاید به تعداد انگشت های دستم نشه ولی اندازه موهای سرم به بقیه رسوندم
7 - اگه به مدارک بالاتر دست یافتین و آدم حسابی شدین ( البته الان هم هستین ) بار و بندیل و میبیندین میرید خارج؟...
هرگز برای همیشه نمیرم چون از غربت خوشم نمیاد ولی برای مسافرت و تفریح کوتاه مدت چرا خیلی دوس دارم
بعضی چیزا رو آذم باید بره از نزدیک ببینه
چقدر به وطن اعتقاد دارین
به این جمله سیاوش قمیشی که " وطن یعنی همه دنیا " و اینکه ما خودمون رو توی یه سری خطوط فرضی به نام " مرز " محدود کردیم اعتقاد دارین ؟
به خاک یه سرزمین میگن وطن و ما آدم ها هم از همون خاکیم و وقتی یکی از ما بره توی کشور دیگه ولی بازم از همون خاکه پس وطن واقعا یعنی همه دنیا
ولی داخل خود ایران بودن یه چیز دیگس
8 - شما جزو کدوم دسته از آدما هستین : 1- دسته اول 2- دسته دوم 3 - دسته سوم
دسته اول و دوم و سوم رو توضیح ندادی !!!!که چطورین و چین تا جواب بدم
9- یه قطعه شعر قشنگ هم بفرمایید...
زیر پست میزارمش برات
10- یه انتقاد هم بکنم : " رویای نفس پایان یافت مدتی نیستم "
این خیلی تابلو کار شده روش توی آواتارت ، لا اقل میدادین دوستان توی انجمن فتوشاپ یه مقدار روش کار میکردن..
به خاطر گفتن شما و چند نفر دیگه فعلا عوضش کردم
مرسی وقتتون گذاشتین سوالاتون فوق العاده بود
- از همان روزی که دست حضرت قابیل
گشت آلوده به خون هابیل
از همان روزی کهفرزندان آدم
زهر تلخ دشمنی در خون شان جوشید
آدمیت مرد
گرچه آدم زندهبود
از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند
از همان روزی که باشلاق و خون دیوار چین را ساختند
آدمیت مرده بود
بعد دنیا هی پر از آدم شد واین اسباب
گشت و گشت
قرنها از مرگ آدم هم گذشت
ای دریغ
آدمیتبرنگشت
قرن ما
روزگار مرگ انسانیت است
سینه دنیا ز خوبی ها تهی است
صحبت از آزادگی پکی مروت ابلهی است
صحبت از موسی و عیسی و محمد نابجاست
قرن موسی چمبه هاست
روزگار مرگ انسانیت است
من که از پژمردن یک شاخه گل
از نگاه سکت یک کودک بیمار
از فغان یک قناری در قفس
از غم یک مرد درزنجیر حتی قاتلی بر دار
اشک در چشمان و بغضم در گلوست
وندرین ایام زخهرم درپیاله زهر مارم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم
صحبت از پژمردن یک برگنیست
وای جنگل را بیابان میکنند
دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهانمیکنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
آنچه این نامردان با جان انسانمیکنند
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیسم
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بیابان بود از روزنخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور
صحبت ازمرگ محبت مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است- :::فریدون مشیری:::