تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 23 از 640 اولاول ... 131920212223242526273373123523 ... آخرآخر
نمايش نتايج 221 به 230 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #221
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض

    آدمك آخر دنياست بخند
    آدمك مرگ همين جاست بخند
    آن خدايي كه بزرگش خواندي
    به خدا مثل توتنهاست بخند
    فكر كن درد تو ارزشمند است
    فكر كن گريه چه زيباست بخند
    راستي آنچه به يادت داديم
    پر زدن نيست كه در جاست بخند
    آدمك نغمه ي آغاز نخواند......
    Last edited by ghazal_ak; 15-10-2007 at 14:11.

  2. #222
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    می خواهم با تو بمانم
    می خواهم از تو بگریزم
    میان این همه دیوار
    نه راهی در پیش
    نه راهی در پس
    زمین به هم دردی با من تکانی می خورد
    همه جا باد است و لرزش
    سکوت را هم یارای هم دردی با من نیست
    به کجا بگریزم ای یار
    ای یگانه ترین یار
    جستجوی بی پایانی در اندرونم
    ترا آن جا هم خواهم یافت
    ترا در مخفی ترین خلوت درون
    ترا ای فرشته کوچک انتظار
    ترا ای فرشته عذاب زندگیم
    با یافتن تو
    جستجوی دوباره ای آغاز خواهم کرد
    به درون تو
    این راه را برگشتی هست؟

  3. #223
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    خودش آمده بود که بمیرد
    زندگی همیشه منتظر است
    که ما نیز زندگانی باشیم
    نه خیلی هم
    همین سهم تنفسی کافی ست
    قدر ترانه ای تمام
    طعم تکلمی خلاص
    عصر پانزدهمین روز
    از تیر ماه تشنه بود
    پنجره باز بود
    خودش آمده بود که بمیرد
    بی پر و بال از آب مانده ای
    که انگار می دانست
    میان این همه بی راه رهگذر
    تنها مرا
    برای تحمل آخرین عذاب آدمی آفریده اند
    خودش آمده بود که بمیرد
    نه سر انگشتان پیر من و نه دعای آب
    هیچ انتظاری از علاقه به زندگی نبود
    هی تو تنفس بی
    ترانه ی ناتمام
    تکلم آخرین از خلاص
    میان این همه پنجره که باز است به روی باد
    پس من چرا
    که پیاله ی آبم هنوز در دست گریه می لرزد ؟
    خودش آمده بود که پر ... که پرنده
    که پنجره باز بود و
    دنیا ... دور

  4. #224
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    بر نمی گردد این رود
    به مخفی خواب خویش
    بر نمی گردد این قافله این بدقول این دقیقه ها
    برنمی گردد این
    از هر چه رفته که رفته است
    کبوتر کلمه سکوت ثانیه ها
    دختر هی دختر
    تا مرگ سرگرم سراغ تو از گرفتن پروانه و گندم است
    همین سطر مانده به لااقل را لا اقل
    ...............

  5. #225
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    من درد ها کشیدم ام از درازنای این شب بلند
    با این همه
    جهان و هرچه در اوست
    به کام کلمه ی باز بی چراغی چون من است
    من چکیده ی نور و
    عطر عیش و
    آواز ملائکم
    وطنم همین هوای نوشتن از شرحه ی نی است
    همین است که این سکوت بی باده
    بر بادم داده است
    ورنه علفزار اردی بهشت را
    کی بی وزیدن از سرمست بابونه دیده اید

  6. #226
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    با که گویم؟!

    فواره‌های آبی خاموش‌اند
    سرد و تاریک
    آن‌قدر سرد که انگار هیچ گاه گرم نخواهند شد.
    دریچه‌های درخشش نور گم شده‌اند
    محو شده‌اند
    و غباری که به سنگینی نامردی‌ست
    پنجره‌ی خورشید را که به وسعت معرفت است
    می‌کشد سخت در آغوشی
    که به اندازه‌ی تاریکی‌ست.
    تاریکی گفتارها
    ظلمت اندیشه‌ها
    در سکوتی سرشار از دروغ
    در سینه‌هایی بی‌فروغ
    همچو دزدی می‌برد نور ستاره
    می‌کشد هر چه خوبی‌ست در بن چاه گناه
    می‌زند سیلی خشم تعصب بر دهان
    می‌نشاند دانه‌های باطل بر ایمان!

  7. #227
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    برخیز و رختِ رخوتِ خوابِ خرابِ خویش برکن
    که برهنه‌گی را شایسته‌تر
    تا جامه‌ای تار و پودش نفرتی ناموزون
    که چنین‌اش بافته‌ای
    برخیز و کمرِ نگاهِ کورِ گور گسیخته‌ات بشکن
    که سیاهی را بایسته‌تر
    تا نمایی ذره ذره‌اش تاریِ ناهمگون
    که چنین‌اش ساخته‌ای

  8. #228
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    مانده در آستانه‌ی بهت
    خیره و مات
    من هستم!
    بر محیطِ حجمی
    سرشارتر از تهی احساس، رقصیده
    من هستم!
    مرثیه‌ای ناهمگون را می‌مانی
    گاه ترک خورده
    گاه شکسته
    گاه ویرانه
    آن ناگاهِ رویایی را چگونه است که نمی‌بینم‌ات؟!
    با دشنه‌ای کین‌آلود بر قلب هستی خویش زخمه می‌زنی
    که چه؟
    دیوانه‌وار بر طبل بی‌عاری لحظه‌های خویش ضرب می‌گیری
    که چه؟
    برای توام شاید
    زمزمه‌گونه‌ای خیال‌انگیز‌،
    یا لالایی خوابی گران که به گاه آمده است؟!
    با تو بگویم؛
    تاپ تاپ دل‌ات بی‌صداست
    هیاهوی ذهن‌ات بی‌صداست
    نگاه‌ات بی‌صدا
    صدای‌ات بی‌صداست.
    آن که غریب و نا‌آشنا می‌نگرد
    من هستم!

  9. #229
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    آنكه دائم هوس سوختن ما مي كرد....... كاش مي آمد و از دور تماشا مي كرد

  10. #230
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    لحظــــه لحظــــه آه ويــــران می شـــوم
    زيـــر ايـــن آوار پنهـــــان می شــــوم
    برگ برگــم لحظــه لحظــه ريخت ريخت
    فصل ديگـــــرپاک عـــــــريان مـــی شوم
    من شــــــروع درد پنهـــــان خـــــودم
    من خـــــودم هم خط پــــايان مـــی شوم
    مثـــل پيــــله پوک پوکـــــم پوک پوک
    از درون خويش داغــــــــان مــــی شوم
    من که از جمـــــع شمـــا ها خسته ام
    همـــــدم کــــوه و بيابان مـــــی شوم
    آنچـــــه از احـــــوال مجنـــون گفتـــــه اند
    صــــــد بيابان برتر از آن مــــی شــــوم
    خوب مــــی دانم که مــــی آيد شبــــــی
    از وجـــــــود خـــــود پشيمان مــــــی شوم
    يک شب از ايـــن بلبشـــــوی ازدحــــام
    مثل آيينه هـــــــراســـــان مـــــی شـــوم
    آخـــــــرين مضـــــــراب خـــــود را می زنم
    پشت هيچستـــــان غــــــزلخــــــوان می شوم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •