تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: کدامیک از دلایل زیر را عامل اصلی کاهش ازدواج میدانید ؟

راي دهنده
726. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • مسائل مالی و آینده ی مبهم

    579 79.75%
  • مهریه

    112 15.43%
  • عدم اعتماد به جنس مخالف

    195 26.86%
  • از بین رفتن اعتقادات

    86 11.85%
  • سایر دلایل

    151 20.80%
Multiple Choice Poll.
صفحه 229 از 328 اولاول ... 129179219225226227228229230231232233239279 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,281 به 2,290 از 3272

نام تاپيک: چرا ازدواج میکنم / نمیکنم ؟

  1. #2281
    پروفشنال Mehrshad-msv's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    زمین - کرج
    پست ها
    752

    پيش فرض

    شما که در آستانه ازدواج هستید؛ آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که «چرا قصد ازدواج دارید؟» مطمئنا پاسخ به این سوال چرایی، می تواند بر چگونگی ازدواج شما اثر بگذارد. هر یک از شما می توانید دلایل متعددی برای ازدواج خود داشته باشید اما گاهی این دلایل از سوءتفاهم های شما درباره ی ازدواج آمده است. از ما گفتن که بهتر است قبل از ازدواج این دلیل ها را زیر ذره بین ببرید و واقع بین باشید.
    مسلم است دلیل هایی که شما برای ازدواجتان مطرح می کنید روی فرآیند تصمیم گیری، ازدواج و نوع روابطتان در زندگی مشترک، بسیار تاثیرگذار است. بعضی از این دلیل ها ناشی از تصورات نادرست شما از ازدواج است. آشنایی با این تصورات غیرمنطقی قبل از ازدواج، انتظارات غیرواقعی را کاهش می دهد و باعث شناخت بهتری در شما می شود.

    ۱- ازدواج می کنم تا حالم خوب شود
    گاهی افراد به تشویق و توصیه اطرافیان، برای درمان مشکلات روانی، عاطفی یا شخصیتی خود به ازدواج پناه می برند. نتایج مطالعات نشان داده اند که ازدواج راه حلی برای بهبود نیست؛ چرا که اولا فردی که در اثر مشکلات روانی، آسیب هایی به نوع نگرش و ارتباط هایش وارد شده، نمی تواند درست تصمیم گیری کند. ثانیا ازدواج یک تغییر است و هر نوع تغییری، چه مثبت و چه منفی، استرس زاست و ازدواج به عنوان تغییری مثبت و مهم، فشار روانی زیادی را به بار می آورد که مستلزم سازگاری های جدید است.

    ۲- ازدواج می کنم تا از مشکلات خانوادگی فرار کنم

    بیشتر وقت ها افرادی که به خاطر فرار از فشارهای خانواده عجولانه تصمیم به ازدواج می گیرند، چشم خود را به روی بسیاری از عدم تفاهم ها و مشکلات با طرف مقابلشان می بندند و آن ها را جدی تلقی نمی کنند. درواقع این افراد برای زندگی کردن وارد یک رابطه نمی شوند، بلکه برای خلاصی از آزار والدین به ازدواجی چه بسا آزاردهنده تر تن می دهند. این افراد پس از ازدواج، خیلی زود متوجه می شوند که از چاله ای درآمده و به چاه افتاده اند.
    .
    ۳- اساس ازدواج فقط و فقط عشق است
    عشق لازمه ی ازدواج موفق است اما کافی نیست. عشق عنصر کلیدی در ازدواج است اما ازدواجی که فقط و فقط بر پایه عشق باشد، نوعی تصمیم گیری احساسی است و اصولا تصمیم گیری های احساسی قابل اعتماد نیستند. مثلا تصور کنید که آیا عاشق به یک رشته ورزشی یا هنری، می تواند الزما موفقیت فرد در آن رشته را تضمین کند؟

    ۴- عشق مال داستان هاست
    وجود جذبه و کشش اولیه، لازمه تصمیم گیری برای ازدواج است و ازدواج بدون علاقه و عشق در درازمدت دردسرساز است. برخی معتقدند علاقه قبل از ازدواج بی معنی است و عشق و علاقه باید بعد از ازدواج شکل بگیرد. در این رابطه باید بعد از ازدواج شکل بگیرد. در این رابطه باید بین علاقه و عشق تفاوت قائل شویم.
    عشق به معنای علاقه شدید و خواستن بی اندازه، توام با شیفتگی نسبت به طرف مقابل است که به احساسات خوشایندی مانند تعلق، لذت و شعف است که مانع دیدن واقعیت می شود؛ ولی علاقه، نوعی به دل نشستن است که فرد توانایی قضاوت طرف مقابل با امتیازات و ضعف هایش را دارد. بنابراین می توان گفت، عشق قبل از ازدواج تا اندازه زیادی چالش برانگیز است اما علاقه مندی مانعی ایجاد نمی کند.

    ۵- باید با کسی ازدواج کنم که از همه نظر کامل باشد
    افرادی که این تفکر را دارند، دنبال یک فرد کامل و تقریبا بی عیب و نقص هستند و به این ترتیب بسیاری از فرصت های طلایی را از دست می دهند. چون همیشه معایبی برای رد طرف مقابل پیدا خواهند کرد. در حالی که همسر کامل وجود ندارد و اساسا فلسفه ازدواج شروع با حداقل معیارهای لازم و اساسی و تلاش برای رسیدن به حداکثرهای ایده آل (رشد و نمو) است.

    ۶- ازدواج می کنم تا والدینم از من راضی باشند
    گاه افراد برای جلب رضایت والدین خود ازدواج می کنند و ملاک ها و معیارهای شخصی خود را نادیده می گیرند. می توان گفت ازدواج مهم ترین تصمیم و انتخاب هر فرد در زندگی است و مسلما عواقب این انتخاب قبل از هرکس، گریبانگیر خود فرد است.
    .
    ۷- ازدواج می کنم تا زخم رابطه شکست خورده ام، خوب شود
    ممکن است که فرد تصمیم بگیرد که با ازدواج رابطه یا رابطه های شکست خورده خود را التیام دهد که باز هم این نوعی فرار از مشکلات قبلی بدون حل و فصل آنهاست. روان شناسان هم پیامدهای مناسبی را برای چنین ازدواج هایی پیش بینی نمی کنند.

    ۸- ازدواج راهی برای خوشبختی و سعادتمندی است
    گاهی افراد انتظارات کمال گرایانه و غیرواقعی از ازدواج دارند؛ چرا که خوشبختی خود را با تکیه بر کس دیگری تعریف کرده اند. این افراد عموما زمانی که با مشکل مواجه می شوند به جای برخورد منطقی با مشکل و حل مساله، ناامید و سرخورده می شوند و با خود می گویند چه می خواستیم و چه شد؟!

    ۹- اگر با فلانی ازدواج کنم خوشبخت می شوم، و لا غیر!
    خوشبختی یک احساس درونی ست که به شخص یا شیء خاصی بستگی ندارد. هنگامی که فرد این خوشبختی را صرفا به یک شخص گره می زند، پس از ازدواج متوجه می شود که اشتباه کرده است. اگر با چنین فردی ازدواج کند، خیلی زود می فهمد این فرد هم مانند دیگران بوده و صرفا به خاطر جذابیت، نیازهای عاطفی و جنسی و دسترسی به او تن به این ازدواج داده است. اگر با فرد دیگری هم ازدواج کند هر مشکل و دردسری که در همه زندگی ها کم و بیش وجود دارند (به اشتباه) به این مسئله ربط می دهد که با فلانی ازدواج نکردم و همیشه به سادگی هر شکستی را در زندگی به عدم وصال به آن فرد خاص نسبت می دهد.

    ۱۰- دوستی قبل از ازدواج تضمین کننده یک ازدواج موفق است
    شناختی که دو نفر حین رابطه دوستی به دست می آورند، تضمین کننده ازدواج موفق نیست؛ چون دوستی و ازدواج از نظر هدف، کیفیت رابطه و انتظارات متفاوتند.
    .

    ۱۱- اول با او ازدواج می کنم، بعد او را همان طور که می خواهم تغییر می دهم
    برخی افراد به امید تغییر طرف مقابل، وارد رابطه می شوند؛ اما واقعیت این است که مسئله کلیدی در ازدواج، پذیرش دیگری با همه معایب و خوبی هاست. به علاوه هیچ آدمی قدرت تغییر دیگری را بدون خواست او ندارد.

    ۱۲- ازدواج راهی برای رسیدن به راحتی و آسودگی
    هرچند یکی از دلایل مثبت ازدواج می تواند رسیدن به آرامش باشد اما منظور از آرامش الزاما به معنی رفاه، آسایش و راحتی نیست. ازدواج فرآیندی ست برای رسیدن به تعالی و تکامل و برای رسیدن به تکامل باید سختی ها را هم پذیرفت.

    ۱۳- شانس فقط یک بار در خانه آدم را می زند
    ممکن است افراد با اعتقاد به این باور نادرست، در فرآیند تصمیم گیری، تحت فشار الزام درونی «شانس» قرار بگیرند و بدون تحقیق و بررسی یا مشورت و شناخت کافی از طرف مقابل، عجولانه پاسخ مثبت بدهند.

    ۱۴- قیافه مهم نیست
    برخی می گویند قیافه را جدی نگیر، چون عادی می شود. واقعیت این است که زوجین باید تا اندازه ای برای هم جذابیت داشته باشند و ظاهر هم را بپسندند تا به ازدواج با هم رغبت پیدا کنند. اگر قیافه ای از روز اول به دل فرد نچسبد، ممکن است تا آخر هم، این احساس ناخوشایند را با خود یدک بکشد.

    ۱۵- ازدواج یعنی اسارت
    برخی معتقدند؛ حلقه ازدواج، حلقه اسارت است. در صورتی که اگر ازدواج براساس انتخاب درست باشد، می تواند موجب رشد و شکوفایی فرد شود.
    ****
    چند توصیه کوتاه برای رهایی از افسانه های ازدواج
    – ازدواج را به عنوان درمان مشکلات روانی و رفتاری خود نپندارید و حتما سعی کنید قبل از ازدواج آن ها را برطرف کنید.
    – ازدواج را راهی برای فرار از مشکلات در نظر نگیرید چون جریانی است برای تکامل و هر نوع تکاملی سختی ها و مشکلات خاص خود را دارد.
    – آگاه باشید که در هر خانواده ای مشکلاتی وجود دارد و شما مسئول همه ی اشتباهات نیستید ولی بی شک شما مسئول انتخاب خود هستید و خواهید بود. پس با چشم باز انتخاب کنید.
    – حرف آخر را خودتان بزنید. اگرچه دیگران ممکن است برای انتخاب به شما تصویه هایی کنند یا تحت فشارتان بگذارند اما انتخاب با شماست. بی تردید در صورت عدم موفقیت شما در ازدواجتان آن ها خود را مسئول ازدواج نافرجام شما نمی دانند.
    – بهتر است دوستی قبل از ازدواج، به صورت آشنایی قبل از ازدواج و تحت نظر خانواده ها و به صورت خواستگاری رسمی صورت بگیرد تا به جای تبادل احساسی و درگیری های عاطفی به مسائل منطقی فرآیند شناخت منجر شود.
    – خوشبختی به خودی خود رخ نمی دهد، بلکه ساخته می شود. به اندازه انتخاب همسر خوب، تلاش در حفظ آن نیز مهم است.

    Sent from my ASUS K00S using Tapatalk
    با تمام مسائل بالا بنده هم موافقم مخصوصا قسمت بولد. چون در دوستی وابستگی، تعهد و مسئولیت نداریم ولی در ازدواج این ها در تضاد با میل خوشی ما است پس مشکل می آفریند.

    درکل خودم به این نتیجه رسیدم که اصلا اصولا ازدواج سنت درستی است...؟! اصلا چرا باید دو فرد ازدواج کنند؟! مگر اگر از نظریه تکامل پیروی کنیم ازدواج ساخته ذهن روحانیون و مذهبیون و فیلسوفان البته بعضی برای تشکیل جامعه نیست. پس چرا در ازدواج با این همه مشکلات مواجهیم؟!
    خستگی، دل زدگی، دنبال روابط تازه گشتن و غیره و غیره. فکر کنم هنوز به اون درک نرسیدیم که ما انسانیم ولی فرق زیادی با حیوان ها نداریم به جز قوه عقل و تفکر که اونم فکر کنم هنوز کامل و صادق نیست. پس بهتر نیست اصلا بگیم ازدواج یک تابو جامعه درآوردی برای بقای نسله ولی از راه غلطش ولی به ظاهر درست در اوردنش توسط نهادها( دلایلی که شما گفتید به اضافه محدودیت و تحت کنترل در آوردن تمام وجنات اجتماعی و احتماع)

    منظورم اینه اصلا خود ازدواج و کلمه ازدواج بنظرتون درسته؟! بنظر من معنی اصارت می ده تا زندگی واقعی و طبیعی بشر، یه جور خود گول زنی.....هان!

  2. #2282
    پروفشنال Mehrshad-msv's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    زمین - کرج
    پست ها
    752

    پيش فرض

    نباید به همه نسبت ناروا داد .
    شما اگر یک یا چند نفر رو میشناسید که از دیگران پله میسازن نباید و اجازه نداری این رو به همه نسبت بدی .

    چنین مطالبی است که باعث کمتر اینجا بیام .
    در بحث باید صادق بود
    خب این نظر شخصی بندست و بنده آزادم نظرم رو بدم، این که شما ناراحت می شید خوب به احساسات خودتون ربط داره و از این لحاظ بنده عذر می خوام.
    اما نباید هر حرفی رو به خودش بگیره آدم.
    و هنوز روی حرفم هستم از اول به وجود آمدن روابط انسانی تا اونجایی که من اطلاع دارم جنگ بر سر بقا بوده و نزاع بر سر خوشبختی فردی و نه تمامیت جامعه بشری اگر غیر از این بود حداقل بعد از دوبار جنگ جهانی وضعیت مون این نبود...نه دوست عزیز؟!

  3. این کاربر از Mehrshad-msv بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #2283
    کاربر فعال انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Captain_America's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2014
    پست ها
    1,405

    پيش فرض

    وقتی با تعهد و هزینه کمتر میشه همون چیزهای موجود در ازدواج رو خارج از اون رو بدست آورد آدم عقلش کم نیست زیر بار تعهد و هزینه اضافی بره، مگه یه سنی از آدم بگذره که نیاز به ثبات داشته باشه مثلا 30 به بالا.

  5. #2284
    ناظر انجمن های لپ تاپ و نرم افزار Public Enemy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2012
    محل سكونت
    San Andreas ( محله ی بنفش ها )
    پست ها
    2,549

    پيش فرض

    وقتی با تعهد و هزینه کمتر میشه همون چیزهای موجود در ازدواج رو خارج از اون رو بدست آورد آدم عقلش کم نیست زیر بار تعهد و هزینه اضافی بره، مگه یه سنی از آدم بگذره که نیاز به ثبات داشته باشه مثلا 30 به بالا.
    یکم بازتر کنین مساله رو . منظورتون رو شفاف بیان کنین . مخصوصا این قسمت رو :

    وقتی با تعهد و هزینه کمتر میشه همون چیزهای موجود در ازدواج رو خارج از اون رو بدست

  6. این کاربر از Public Enemy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #2285
    کاربر فعال انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Captain_America's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2014
    پست ها
    1,405

    پيش فرض

    یکم بازتر کنین مساله رو . منظورتون رو شفاف بیان کنین . مخصوصا این قسمت رو :
    من الان چیز اضافه ای درون ازدواج نمیبینم که خارج از اون در دسترسم نباشه بعلاوه اینکه هیچ تعهدی نسبت به یه شخص خاص ندارم ، این عدم تعهد من رو که شخصیت آزادی دارم در محدودیت قرار نمیده و یه سری باید و نبایدها جلوی پایم نمیگذاره. همچنین با ریسک و هزینه مادی-عاطفی کمتری میشه یه رابطه خارج از ازدواج رو پایان داد تا یه ازدواج رو با طلاق.

  8. این کاربر از Captain_America بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #2286
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    May 2014
    محل سكونت
    منزل
    پست ها
    494

    پيش فرض

    ازدواج چیزی نیست که شما سر هقته بخواین تغییرش بدین.اتفاقا سخت گیری در زمینه طلاق و مهریه هم اینه که مرد تنوع طلب سر ماه نصده نیاد زنشو طلاق بده...

    Sent from my GT-I9082

  10. #2287
    کاربر فعال انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Captain_America's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2014
    پست ها
    1,405

    پيش فرض

    ازدواج چیزی نیست که شما سر هقته بخواین تغییرش بدین.اتفاقا سخت گیری در زمینه طلاق و مهریه هم اینه که مرد تنوع طلب سر ماه نصده نیاد زنشو طلاق بده...

    Sent from my GT-I9082
    دقیقا، و به همین علت من که در این سن و سال شخصیت تنوع طلبی دارم نمیتونم خودم رو مقید و متعهد به یه نفر کنم برای همین و به خاطر همین سخت گیری های طلاق و ... در حال حاضر و تا قبل از اینکه به سنی برسم که نیاز به ثبات رو در زندگی شخصیم حس کنم قصد ازدواج ندارم.

  11. #2288
    ناظر انجمن های لپ تاپ و نرم افزار Public Enemy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2012
    محل سكونت
    San Andreas ( محله ی بنفش ها )
    پست ها
    2,549

    پيش فرض

    من الان چیز اضافه ای درون ازدواج نمیبینم که خارج از اون در دسترسم نباشه بعلاوه اینکه هیچ تعهدی نسبت به یه شخص خاص ندارم ، این عدم تعهد من رو که شخصیت آزادی دارم در محدودیت قرار نمیده و یه سری باید و نبایدها جلوی پایم نمیگذاره. همچنین با ریسک و هزینه مادی-عاطفی کمتری میشه یه رابطه خارج از ازدواج رو پایان داد تا یه ازدواج رو با طلاق.
    اگر توضیحات بیشتری میدادین بهتر بود . چون می تونستم جمع بندی بهتری داشته باشم و بتونم با صراحت بیشتری نظر شخصی خودمو بگم .
    حال با توجه به توضیحات کوتاه شما بنده برداشت خودمو میگم . اگر جاییش برداشت اشتباه یا ناقصی بوده عذرخواهی می کنم .


    ----------------------
    به نظر بنده تصور جالبی نیست که چیزهایی رو که از طریق ازدواج بدست میاد ، به طمع اینکه خارج از ازدواج بدست میان ، از طریق ازدواج نکردن بدست بیاریم و ازدواج رو برای سنین بالا نگه داریم.

    به عنوان مثال ، یکی از چیز هایی که از طریق ازدواج بدست میاد ، رفع نیازهای جنسی هستش . مسلما روش های مختلفی برای رفع نیازهای جنسی هست . اما اصلی ترین دلیل ازدواج همین رفع نیازهای جنسی هستش .
    بیشترین میزان قدرت جنسی هم ظاهرا در اوایل سنین جوانی هستش و با افزایش سن این قدرت کاهش پیدا می کنه ... اگر در دور و اطرافتون افزادی باشن که سنین بالاتری داشته باشن و هنوز مجرد باشن ، متوجه میشین که بیشتر از ازدواج فراری هستند و اکثرا دلیلشون برای ازدواج "پیدا کردن یک راه فرار از نصیحت ها و حرف های اطرافیان" هستش تا سایر دلایلشون .

    به نظر بنده ازدواج در سنین بالا با توجه به کاهش قدرت جنسی ، ضمینه ساز اختلافات بیشتری در زندگی پس از ازدواج خواهد بود

    دقیقا، و به همین علت من که در این سن و سال شخصیت تنوع طلبی دارم نمیتونم خودم رو مقید و متعهد به یه نفر کنم برای همین و به خاطر همین سخت گیری های طلاق و ... در حال حاضر و تا قبل از اینکه به سنی برسم که نیاز به ثبات رو در زندگی شخصیم حس کنم قصد ازدواج ندارم.
    بنده دقیقا برعکس شما هستم و کمتر علاقه به تنوع طلبی دارم
    Last edited by Public Enemy; 16-07-2015 at 19:13.

  12. 3 کاربر از Public Enemy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #2289
    کاربر فعال انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Captain_America's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2014
    پست ها
    1,405

    پيش فرض

    اگر توضیحات بیشتری میدادین بهتر بود . چون می تونستم جمع بندی بهتری داشته باشم و بتونم با صراحت بیشتری نظر شخصی خودمو بگم .
    حال با توجه به توضیحات کوتاه شما بنده برداشت خودمو میگم . اگر جاییش برداشت اشتباه یا ناقصی بوده عذرخواهی می کنم .


    ----------------------
    به نظر بنده تصور جالبی نیست که چیزهایی رو که از طریق ازدواج بدست میاد ، به طمع اینکه خارج از ازدواج بدست میان ، از طریق ازدواج نکردن بدست بیاریم و ازدواج رو برای سنین بالا نگه داریم.

    به عنوان مثال ، یکی از چیز هایی که از طریق ازدواج بدست میاد ، رفع نیازهای جنسی هستش . مسلما روش های مختلفی برای رفع نیازهای جنسی هست . اما اصلی ترین دلیل ازدواج همین رفع نیازهای جنسی هستش .
    بیشترین میزان قدرت جنسی هم ظاهرا در اوایل سنین جوانی هستش و با افزایش سن این قدرت کاهش پیدا می کنه ... اگر در دور و اطرافتون افزادی باشن که سنین بالاتری داشته باشن و هنوز مجرد باشن ، متوجه میشین که بیشتر از ازدواج فراری هستند و اکثرا دلیلشون برای ازدواج "پیدا کردن یک راه فرار از نصیحت ها و حرف های اطرافیان" هستش تا سایر دلایلشون .

    به نظر بنده ازدواج در سنین بالا با توجه به کاهش قدرت جنسی ، ضمینه ساز اختلافات بیشتری در زندگی پس از ازدواج خواهد بود


    بنده دقیقا برعکس شما هستم و کمتر علاقه به تنوع طلبی دارم
    نظرات شما هست و لزومی هم نداره نظرات و سلایق همه مثل هم باشه.
    تحقیقات جدید نشون داده که در مردها اوج دوران هیجان جنسی دوران بلوغ هست که تو این سن هم میدونید امکان ازدواج خیلی خیلی کمه اما برای زن ها این امر در دهه سوم زندگیشون هست یعنی در دوره سی تا چهل سالگی. پس هر جور حساب کنی با هم تطابق نداره که بخوای یه سن رو مشخص کنی برای سن ازدواج با توجه به این فاکتور خاص.
    نکته دیگه اینکه الان دیگه من هیجان کاذب اولیه یه پسر نوجوان رو ندارم که بیشترش ناشی از خیال پردازی و تصورات غلط بر اساس چیزهای مثل پورنوگرافی هست. همین باعث میشه دیدگاه واقع بینانه تری نسبت به موضوع داشته باشم.

  14. #2290
    ناظر انجمن های لپ تاپ و نرم افزار Public Enemy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2012
    محل سكونت
    San Andreas ( محله ی بنفش ها )
    پست ها
    2,549

    پيش فرض

    نظرات شما هست و لزومی هم نداره نظرات و سلایق همه مثل هم باشه.
    بنده هم تایید می کنم نظرات خودم هستش و هرجا نیاز بود ، تاکید کردم "به نظر بنده" تا خودم رو مبری از "نظر دادن به جای گروه یا جامعه" کنم .

    تحقیقات جدید نشون داده که در مردها اوج دوران هیجان جنسی دوران بلوغ هست که تو این سن هم میدونید امکان ازدواج خیلی خیلی کمه اما برای زن ها این امر در دهه سوم زندگیشون هست یعنی در دوره سی تا چهل سالگی. پس هر جور حساب کنی با هم تطابق نداره که بخوای یه سن رو مشخص کنی برای سن ازدواج با توجه به این فاکتور خاص.
    نکته دیگه اینکه الان دیگه من هیجان کاذب اولیه یه پسر نوجوان رو ندارم که بیشترش ناشی از خیال پردازی و تصورات غلط بر اساس چیزهای مثل پورنوگرافی هست. همین باعث میشه دیدگاه واقع بینانه تری نسبت به موضوع داشته باشم.
    طبیعتا یک "فاکتور خاص" نمی تونه تنها دلیل برای ازدواج در بازه سنی مشخص باشه و ممکنه سایر دلایل بر انتخاب سن مناسب برای ازدواج در هر فرد تاثیرگذار باشن .

  15. این کاربر از Public Enemy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •