نرگس خمار او ای که خدا یار او
دوش ز گلزار او هر چه بچیدی بگو
نرگس خمار او ای که خدا یار او
دوش ز گلزار او هر چه بچیدی بگو
وه که با این عمرهای کوته بیاعتبار
این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا
شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا
ای سرو بلند قامت دوست
وه وه که شمایلت چه نیکوست
در پای لطافت تو میراد
هر سرو سهی که بر لب جوست
نازک بدنی که مینگنجد
در زیر قبا چو غنچه در پوست
مه پاره به بام اگر برآید
که فرق کند که ماه یا اوست؟
آن خرمن گل نه گل که باغست
نه باغ ارم که باغ مینوست
آن گوی معنبرست در جیب
یا بوی دهان عنبرین بوست
در حلقهی صولجان زلفش
بیچاره دل اوفتاده چون گوست
میسوزد و همچنان هوادار
میمیرد و همچنان دعاگوست
خون دل عاشقان مشتاق
در گردن دیدهی بلاجوست
من بندهی لعبتان سیمین
کاخر دل آدمی نه از روست
بسیار ملامتم بکردند
کاندر پی او مرو که بدخوست
ای سخت دلان سست پیمان
این شرط وفا بود که بیدوست
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم
من رند و عاشق آن گاه توبه _____ استغفرالله استغفرالله
ما شیخ و واعظ كمتر شناسیم _____ یا جام باده یا قصه كوتاه
آیین تقوی ما نیز دانیم _____ لیكن چه چاره با بخت گمراه
مهرتو عكسی بر ما نیفكند _____ آیینه رویا آه از دلت آه
الصبر مر و العمر فان _____ یا لیت شعری حتام القاه
حافظ چه نالی گر وصل خواهی _____ خون بایدت خورد در گاه و بی گاه
سلام
همه هست آرزویم که ببینم ازتو روئی *** چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز که برحمت گذری بر سر فرهاد کند
شاه را به بود از طاعت صد ساله ذرهد قدر یک ساعته عمری درد دادکند
دردا و حسرتا که عنانم ز دست رفت
دستم نمیرسد که بگیرم عنان دوست
تو رفته اي بي من تنها سفر كني
من مانده ام بي تو شبها سحر كنم
تو رفته اي عشق من از سر بدر كني
من مانده ام عشق تو را تاج سر كنم
روزي كه پيك مرگ مرا مي بردبه گور
من شب چراغ عشق تو را نيز مي برم
عشق تو نور عشق تو عشق بزرگ توست
خورشيد جاوداني دنياي ديگرم
ميوه چون پخته گشت و آتشگون
مي زند شهد پختگي بيرون
سيب و به نيست ميوه ي اين دار
ميوه اش آتش است آخر كار
رندان سلامت میکنند جان را غلامت میکنند
مستی ز جامت میکنند مستان سلامت میکنند
در عشق گشتم فاشتر وز همگنان قلاشتر
وز دلبران خوش باشتر مستان سلامت میکنند
غوغای روحانی نگر سیلاب طوفانی نگر
خورشید ربانی نگر مستان سلامت میکنند
افسون مرا گوید کسی توبه ز من جوید کسی
بی پا چو من پوید کسی مستان سلامت میکنند
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)