مشاعره

[دل تنگم]

باغبان خار ندامت به جگر می‌شکند
برو ای گل که سزاوار همان گلچینی

نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید
که کند شکوه ز هجران لب شیرینی

[magmagf]

يه شب مهتاب
ماه می‌آد تو خواب
منو می‌بره
ته اون دره
اون‌جا که شبا
يکه و تنها
تک‌درخت بيد
شاد و پراميد
می‌کنه به ناز
دس‌شو دراز
که يه ستاره
بچکه مث
يه چيکه بارون
به جای ميوه‌ش
سر يه شاخه‌ش
بشه آويزون...

[دل تنگم]

نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت
که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت

تحمل گفتی و من هم که کردم سال‌ها اما
چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانت

[magmagf]

تمام حرف دلم این است:
من عشق را با نام تو آغاز کردم
در هر کجای عشق که هستی
آغاز کن مرا

[دل تنگم]

ای دل ز دوستان وفادار روزگار
جز ساز من نبود کسی سازگار من

در گوشه‌ی غمی که فراموش عالمی است
من غمگسار سازم و او غمگسار من

[magmagf]

نمی‌دانم مرا چه می‌شود؟!
گویی تو زن ِ نخستینی!
و گویی پیش از تو دوست نداشته‌ام
کسی را
تجربه نکرده‌ام
عشق را
و کسی نبوسیده
مرا!

[دل تنگم]

هر کس آزار من زار پسندید ولی
نپسندید دل زار من آزار کسی

آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد
هر که چون ماه برافروخت شب تار کسی

[magmagf]

يک تجربه مبهم، يک همهمه رسوايی،
يک فرصت بی لذت، در يک شب يلدايی

حرم نفسی تازه، يک خلسه وهم آلود،
يک نام که يادم نيست، اين آخر بازی بود

بی وسوسه می مانی، بی حادثه می ميری،
با خاطره ام خوش باش زيبای اساطيری

[دل تنگم]

یک لحظه یک آن یک نفس بر من بریز آیینه را
از آسمان بکر تو صدها ترانه چیده ام

خاتون تنهای دلم! آغاز ناب هر غزل!
حوا ترین حوای من! سیب تو را نوشیده ام

[Mahdi Hero]

مزن بر سر ناتوان دست زور ...
که روزی درفتی به پایش چو مور !!!!