والا سرباز که نباید کنار دیوار بشینه که !
ما هم از ساعت 8 که رفتیم داخل دو ساعت فک کنم برا پذیرش رو به آفتاب بودیم
بعد رفتیم داخل هنگ اونجا هم یک ساعت کامل تو آفتاب بودیم تا اسمامون برا داخل کامپیوتر
بعدش که راهیه انبار شدیم اونجا یه دوتا سرباز بودن که یکم مهربون تر بودن تو سایه نشستیم و من و چند نفر دیگه رفتیم تو انبار یه ساعت پدرمونو در آوردن که جیره بچه ها رو آماده کنیم و بدیم بهشون
بعدش اومدیم باز جلو بوفه یک ساعت منتظر بودیم تا اومدن و اون کیف واکس که اتیکتا توش بود رو بهمون دادن
بعد گفتن به سلامت !
ما که تازه از خود استان سمنان بودیم
دیگه این وسطا الفاظی مثل " خفه شو " ، "ببند " و غیره هست دیگه که خب عادیه
بعدشم خب شانس شما بچه های اهواز اومدن واسه اینکه راهشون دوره و برسن به ترمینال کارشون رو زودتر راه انداختن و گرنه اونجا همه یکسانن( به جز بند پ ها !) حالا میای خودت میبینی!
تا کی مرخصی بهتون دادن؟؟