گفتی چشمها را باید شست!
شستم ولی....
گفتی جور دیگر باید دید.دیدم ولی.....
گفتی زیر باران باید رفت.رفتم ولی.....
او نه چشم های خیس و شسته ام را
نه نگاه دیگرم را هیچکدام راندید
فقط در زیر باران با طعنه ای خندیدو گفت:
دیوانه ای باران زده!
گفتی چشمها را باید شست!
شستم ولی....
گفتی جور دیگر باید دید.دیدم ولی.....
گفتی زیر باران باید رفت.رفتم ولی.....
او نه چشم های خیس و شسته ام را
نه نگاه دیگرم را هیچکدام راندید
فقط در زیر باران با طعنه ای خندیدو گفت:
دیوانه ای باران زده!
دوام عيش و تنعم نه شيوه ي عشق است
اگر معاشر مايي بنوش نيش غمي
به يادگار نوشتم خطی به دلتنگی
به روزگار نديدم رفيـــــــقِ يكرنگی
...
خواستم خودمو گول بزنم ؛
همه ی خاطراتم رو انداختم يه گوشه ای و گفتم : فراموش . . .
يه چيزی ته قلبم خنديد و گفت : يادمه . . . !
به تو پرواز را آموختم
و رهایت کردم تا
ستاره ی دنباله دار باشی !
کاش با تو از عشق می گفتم
تا بیاموزی کمی وفادار باشی !
بادبادک کوچک من !
گفت اگه من مردم چقدر به من وفا داری . . . عشقمو به فراموشی چند روزه تو میسپاری
گفتم که تو میدونی سر خاک تو میمیرم . . . ولی تا لحظه مردن دل از تو بر نمیگیرم
.
.
.
دير گاهيست كه تنها شده ام،
قصه غربت صحرا شده ام،
وسعت درد فقط سهم من است،
بازهم قسمت غم ها شده ام،
دگر آيينه ز من بي خبر است
كه اسير شب يلدا شده ام،
من كه بي تاب شقايق بودم،
همدم سردي يخ ها شده ام،
كاش چشمان مرا خاك كنيد
تا نبينم كه چه تنها شده ام...
بــے هیـــچ مَـــزه ایــ ...
مــے گذـَرانمـ روزهـــا را
یکــمــے از خودَتــــ را کــہ درونمـ حـَل کنے .. ،
شیــریـن مے شــومـ !
از تو حکایت میکنه
درو دیوار این خونه
خونه غریبو خلوته
تو رو میگیره بهونه...
خالی تراز یه بیشه ام
بی تو بی خاکو ریشه ام
بی تو مثل همیشه ام
یه دیوونه که میخونه
چشم انتظارم که بیای
از جاده های بی سوار
بیا که زلفای بهار
بی دست تو پریشونه
اون همه سوگندو قسم
پیچیده تو دالون ما
تموم حرفای تورو
بارون و باد یادشونه...
بمون، دل من فقط به بودنت خوشه...
منو فکر رفتن تو می کشه....
..... محسن یگانه..
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)