اولش که میری اون تو هرکسی ازت سوال می پرسه بگو توجیه نیستم!
کاری به کارت ندارن تا زمانیکه همه چیز را آموزش بدن.
بعد از یک مدتی کم کم یاد میگیری همه چیزو.
آخرشم میری میدون تیر و تیراندازی می کنی و یک شب هم مثله سرخپوستا میریزن تو خابگاهتون دمه گوشِت تیر میزنن از خواب بپری بری با بیژامه بیرون و مثله وقتی که خرمشهر را کشف کردن و به مانند این عراقی ها که با زیرپوش و بیژامه دستمال سفید دستشون گرفتن و کُردی میرقصیدن از ترسشون،میای بیرون خابگاه وسینه خیز وکلاغ پر میری تا خشمشون بخوابه!!
آخرشم یک اردو میری تا صبح پیاده روی و ... وقتی هم برگردی مرخصی از آموزش.
در کل یه کم اغراق کردم ولی مثله برق میگذره و رفیق زیاد پیدا می کنی .
اونجا همه کَچَل هستن و هیچ فرقی بین کسی نیست. چه اون کسی که باباش بنز سوار میشه چه کسی که باباش خر سوار میشه.
تمام
نوشته شده توسط hesam02
جواب بصورت نقل قول
راستی جیره هم یه چیزهایی خاطرم هست که 3 دست لباس دادن 2 دست پوتین 2 دست پتو و دمپایی و ملحفه و 4 دست واکس دستکش و جوراب و زیرپوش حوله مسواک خمیر دندان و قرآن و مهر و پودر لباس شویی و کلاه و شامپو و صابون و یه کوله ی بزرگ که همشو بزارین توش و حمل کنید و یه سری چیزهای دیگه دادن یادم نیست. اونجا خرت و پرت اضافی ببرید دمه در اون دژبانی می پیچونه راستی! مثله هدفن و چیزهای اضافی که خودتون بهتر میدونید. اونجا به هرکی یک کمد هم میدن معمولا کنار تخت بچه ها هست. فقط خرید قفل با خودتونه و اونجا احتمالا باید برای خرید در بوفه باشه. 
.
بعضی ها علاقه مند هستند و دوست دارند ارشد بشوند. به هر حال ارشد نشدن بهتره به نظرم. سلیقه ای هست. پاداش هم نداره به اون صورت که می گویند.
