تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 226 از 638 اولاول ... 126176216222223224225226227228229230236276326 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,251 به 2,260 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #2251
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    این شعر را
    تنها برای تو می نویسم
    برای تو
    که سینه ات را به سایه ها نسپرده ای
    برای تو
    که هنوز دنیای کودکی در دیدگانت می درخشد
    نفس هایت بوی خشونت نمی دهد
    تنهایی ام را تصاحب نمی کنی
    و نمی خواهی
    که بلندای قامتت
    از ارتفاع شانه ام بالاتر رود
    با کلام تو باران می بارد
    و از نوازش انگشتانت
    آتش زبانه می کشد
    این شعر را
    تنها برای تو می نویسم


    (یاسمین احمدی)

  2. #2252
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    می بینی؟
    دیگر تنها نیستم!
    جای تو را
    بغض پر کرده است...

  3. 3 کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #2253
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    در ِ امید فرو بند
    های های کسی نیست
    صدا از آن سوی دیوار گفت:
    دادرسی نیست
    و من به خویش فرو رفته در هراس...
    خدایا...
    از این شکسته شب آیا...
    به صبح دسترسی نیست؟...

    محبی

  5. #2254
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    چنان با هم امروز بیگانه ایم
    که کَس با کَس این گونه دشمن نبود
    من آن را که می خواستم در تو مُرد
    تو می جُستی آن را که در من نبود

  6. #2255
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    تو چیز دیگری بودی
    بگو تو را که نوشت
    که سرنوشت مرا
    کاغذی سیاه کرد

  7. #2256
    پروفشنال iAR11's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    Heart of Time
    پست ها
    570

    پيش فرض

    گاهی آنـقـدر دلم تـنـگ می‌شود
    که حس می‌کنم اگر کـلـمـه‌ای بـگـویـم
    بی‌گمان لـبـریـز خواهم شـد
    پــس، ســکــوت می‌کـنـم

    ...
    تـا بـیـشـ از این، مردابـــ نـبـاشـد

  8. 2 کاربر از iAR11 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #2257
    پروفشنال iAR11's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    Heart of Time
    پست ها
    570

    پيش فرض

    صدا کن این آینه‌ها را

    صدا کن این آینه‌های رذل را،
    تا برگردند


    آخر کجای من سنگ است... !

  10. این کاربر از iAR11 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #2258
    پروفشنال iAR11's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    Heart of Time
    پست ها
    570

    پيش فرض

    نیامدی و دست من
    در خواب هر شب؛ صورتت را نوازش می‌کند

    نیامدی و چشم من
    در خواب هر شب؛ برای تو گریه می‌کند

    نیامدی و قلب من
    در خواب هر شب؛ هزار بار سکته می‌کند

    ...

  12. #2259
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تو می‌روی

    و من پشت سرت مه می‌پاشم

    بگذار جاده‌ها مه‌آلود باشند

    گرگ‌ها در مه

    خوب سفر می‌کنند

    خوب شکار می‌کنند...

  13. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #2260
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    از اینجا گذشتی

    چشمهایت را به گوشی زندگیم آویزان کردی

    حالا هر پنجره ای به نگاه تو باز می شود



    این در همیشه باز

    اما این صندلی خالی نمی ماند

    مردانی کنار استکانها پر و خالی می شوند

    و هر بار که از عشقی حرف می زنند

    تن من با شکلی تازه از دهانشان بیرون می جهد

    مست اند و من موج بر میدارم



    گاهی حتی جاری می شوم

    خود را به صخره ای که بر این صندلی نشسته می کوبم

    آن سوی صندلی اما

    تنها

    دیواری

    پرده های پنجره ای

    لباس بلندی



    بیا و چشمهایت را از گوشه زندگیم بردار

    نگاه تو صخره ها را سخت می کند

    تن من را زخم



    این در همیشه باز

    اما این صندلی خالی نمی ماند

    می ترسم

    میان هم خوابگی هایم

    دستم به استکانی بخورد

    شکسته هایش در چشم های تو فرو رود

    و من نتوانم

    تختخوابم را

    برای پیوستن به نگاه آخرین تو ترک کنم .

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •