چه اس ام اسهاي قشنگي دست همتون درد نكنه.
چه اس ام اسهاي قشنگي دست همتون درد نكنه.
با ما باشی یا تنها، اینجا باشی یا آنجا، برکه باشی یا دریا، جنگل باشی یا صحرا، هر چه باشی تو هر جا، یادت همیشه با ما
اگه از ياد تو رفتم... اگه از ياد تو رفتم اگه رفتي تو زدستم اگه ياد ديگروني ...من هنوز عاشقت هستم با وجود اينكه گفتي ...ديگه قهري تا قيامت با تموم سادگي هام/ گفتم اما.... به سلامت شايد اين خوابه كه ديدم ...هر چه حرف از تو شنيدم قلب ناباور من گفت من به عشقم....نرسيدم! پيش از اين نگفته بودي ... غير من كسي رو داري توي گريه توي شادي ….سر رو شونه هاش بذاري تو رو مي بخشم و هرگز ديگه يادت نمي افتم.... برو زيباي عزيزم ... تو گروني ... من چه مفتم
حقیقت انسان به آنچه اظهار می کند نیست..بلکه حقیقت او نهفته در آن چیزی است که از اظهار آن عاجز است. بنابراین اگر خواستی او را بشناسی نه به گفته هایش ، بلکه به ناگفته هایش گوش کن
اگر می خواهید حقیقتی را خراب کنید ، خوب به آن حمله نکنید، بد از آن دفاع کنید. شریعتی
بگذار شیطنت عشق چشمان ترا به برهنگی خویش بگشاید. هر چند آنجا جز رنج و پریشانی نباشد.اما کوری را به خاطر آرامش تحمل نکن
یکی در آرزوی دیدن توست ، یکی در حسرت بوسیدن توست ، ولی من ساده و بی ادعایم ، تمام هستی ام خندیدن توست . .
هیچ وقت گریه نکن چون هیچکس لیاقتش رو نداره ! اون کسی هم که داره طاقتش رو نداره !
ما آدما همیشه صداهای بلند می شنویم ،پررنگ ها را می بینیم ،وکارهای سخت و دوست داریم ! غافل از اینکه خوب ها آسون میان ،بیرنگ می مونن ،بیصدا می رن
دلم احساس غم دارد/ در اين انبوه ويراني/كمي تا قسمتي ابري/ و شايد باز باراني
ما دو تن مغررو
هر دو از هم دور
وای در من تاب دوری نیست
ای خیالت خاطر من را نوازشبار
بیش از این در من صبوری نیست
بی تو من بی تاب بی تابم
من به دیدار تو می آی
ناله پنداشت که در سینه ما جا تنگ است
رفت و برگشت سراسیمه که دنیا تنگ است
از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛ با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شك دارند؛ پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند...!
عشق تو تعطيلي نداره ،به فكر خودت نيستي فكري به حال خستگي ما بكن
ما هر روز تا دير وقت خرابتيم ...
گفتی دوست دارم قلبم تندتر از همیشه تپید ، لبخند زدم وباورت کردم .با اینکه می دونستم لب ها دروغ می گن .با صدات نوازش کردی تپش قلبت روحس کردم !مهربونو پاک بود .نگاهت گرم ودلنشین !صدات آرامش دل !نفست بوی بهار عشق بود ! به تو تکیه کردم وآروم شدم با تو از همه چیز در امان بودم
اگه یه روز فکر کردی نبودن یه کسی بهتر از بودنشه ،چشماتو ببند واون لحظه ای که اون کنارت نباشه رو به خطر بیار ،اگه چشمات خیس شد ،بدون داری به خودت دروغ می گی وهنوز دوسش داری
هزار بار شنیدم دوستم داری! هزار بار شنیدی من بیشتر! هزار بار شنیدی تنهام نزار !هزار بار شنیدم کاش می تونستم ! هر هزار بار که خواستم به جواب برسم معادله ام یا حل نشد یا جوابش این نامساوی بود : دوستت دارم # رهایت می کنم ! ولی همون آخرین بار معادله را تو حل کردی ونتیجه این شد :
دوستت دارم = میرم = برای همیشه تنهات می زارم
از دوستان دو رنگم عجیب دل تنگ است...... فدای همت آن دشمنی که یکرنگ است
ديل کارنگي مي گويد :«تبسم خرجي ندارد ولي سود بسياري دارد.»
«در اين جهان نياز به دوست داشتن و ستايش شدن، بيش از نياز به نان است.» مادر ترزا
از بس که غصه تو قصه در گوشم کرد...غمهای زمانه را فراموشم کرد
ای داد دوباره کار دل مشکل شد...نتوان ز حال دل غافل شد
عشقی که به چند خون دل حاصل شد...پامال سبکسران سنگین دل شد
عشق فرآیندی است که در طی آن من به تو کمک کنم تا به خود واقعی ات نزدیک تر بشوی، نه آن چه من می خواهم.»دوسنت اگزوپری
تو را جز سختی راهت غمی نیست / درون کوله بارت ماتمی نیست
شکست بغض مغرورم ، مرو یار / بجز دوری ز تو درد دیگری نیست . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *.
عشق با غرور زیبتست، اگر عشق را به قیمت فرو ریختن دیوار غرور گدایی کنی ........ آن وقت است که دیگر عشق نیست.
.* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تا که پرسیدم ز منطق عشق چیست / در جوابم این چنین گفت و گریست
لیلی و مجنون همه افسانه اند ، عشق ، تفسیری ز زهرا و علی ست . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
فرصت شمار صحبت ، کز این دو روز منزل / چون بگذریم نتوان دیگر به هم رسیدن . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *.
زندگی زندان سرد کینه هاست ، من گریزانم از این زندان که نامش زندگیست . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلم احساس غم دارد/ در این انبوه ویرانی/كمی تا قسمتی ابری/ و شاید باز بارانی
بیا بشکن سکوت قلب خسته / ببین بی تو دلم غمگین شکسته
ز صبح عاشقی حیران ترم کن / که تاریک است این قلب شکسته . . .
.* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
رنگ از رخسار گندم رفته است / دوستی از یاد مردم رفته است
ننگ دیگر در بین مردم ننگ نیست / ائینه با آئینه یکرنگ نیست . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خدا از بهترین ها فقط یه دونه خلق کرده ، دقت کردی که چقدر تنهائی ؟؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلی دارم که از تنگی در او جز غم نمی گنجد ، غمی دارم ز دلتنگی که در عالم نمی گنجد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دوستان عاشق شدن کار دل است / دل چو دادی پس گرفتن مشکل است
تا توانی با رفیقان همدم و هم رنگ باش / یا مزن لاف رفیقی یا حقیقت مرد باش . . .
ببخشید اشتباهی اس ام اس دادم !
خواستم واسه گل فروش بفرستم ، به خود گل فرستادم !!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *.
دوستی هدیه ای یپیچده در روبان نیست که کسی روز تولد به کسی هدیه
کند .دوستی قلب من و این دل توست که در این راه بهم هدیه کنی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *.
دگر حس شقایق را نداری ، هوای قلب عاشق را نداری و از چشمان خونسرد تو پیداست
که دیگر حس سابق را نداری . . .
.* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هرچی هستی همون باش / هرچی نیستی نگو کاش
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
**** *** ** **** *
** * * *** * * **
ببخشید این ستاره ها افتادن تو گوشیتون ! آخه دنبال ماه میگشتن
منم شماره تو رو بهشون دادم !!!
اگه عشق نبود
از تشنگی می مردیم
خدا رو شکر عشق هست و خون دل می خوریم تا زنده بمونیم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
لحظه لحظه های زندگی را سپری می کنیم تا به خوشبختی برسیم غافل از اینکه خوشبختی در همان لحظاتی بود که سپری شد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چو به گشتی طبیب از خود میازار / چراغ از بهر تاریکی نگه دار
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
طعنه بر طوفان نزن ، ایراد بر دریا مگیر ، عاشق ساحل شدن موج را دیوانه کرد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نه شاعرم تا بتونم واسه نگاهت غزل بگم / نه قادرم تا بتونم واسه چشات قصه بگم
فقط اینو خوب میدونم تا زند ه ام تا جون دارم دوست دارم . . .
میل دریا گر کنی ، من دیده را دریا کنم
میل صحرا گر کنی ٬ من سینه را صحرا کنم
نا امیدم گر کنی میمیرم اما باز هم
در همان حالت که میمیرم دعایت می کنم . . .
آنکه مست آمد و دستي به دل ما زد و رفت ،
در اين خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهايي ما را به رخ ما بکشد،
تعنه اي بر در اين خانه تنها زد و رفت . . .
هزارتا رگ دارم وهزار تا رفيق اما تو شاهرگى و تک رفيق
گل من خبرنداري دل گلدونت ميگيره
اگه توپژمرده باشي گلدونت برات ميميره
دوري زبرم اي گل ريحان چه نويسم.من مور ضعيفم به سليمان چه نويسم.ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد.بااين دل پردردبه ياران چه نويسم.
غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی
غروب، اینهمه غربت، چرا نمیآیی؟
زمین به دور سرم چرخ میزند، پس کی
تمام میشود این روزهای یلدایی؟
کجاست جاذبهات آفتابِ من؟ خسته است
شهابِ کوچکت از این مدارپیمایی
کبوترانه دلم را کجا روانه کنم؟
کجاست گنبد آن چشمهای مینایی؟
تمام هفته دلم را به جمعه خوش کردم
غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی...
بازيچه يار بودن عشق است،در پنجه غم شكار بودن عشق است،در محكمه اي كه يار باشد قاضي،محكومه طناب دار بودن عشق است
.................
گلي چيدم فرستادم برايت، غضب كردي فكندي زير پايت، اگر اين گل مدارد قابل تو، تو از گل بهتري جانم فدايت
........................
كاش قلبم درد پنهاني نداشت، چهره ام هرگز پريشاني نداشت، كاش مي شد دفتر تقدير عشق، حرفي از يك روز باراني نداشت
.........................
گر فضاي روزگار تكه تكه كند قلب مرا، مي نويسم روي هر تكه آن، نام تو را
..........................
مهرت اي يارن زماني ز دلم پاك شود... كه همه پيكر من زيز زمين خاك شود
...............
به خدا عشق به رسوا شدنش مي ارزد و به مجنون و به ليلي شدنش مي ارزد.دفتر قلب مرا وا كن و نامي بنويس، سند عشق به امضا شدنش مي ارزد
.............
از اين ترسم به دل دردي بمونه، به عاشق چهره زردي بمونه، از اين ترسم بميرم در غريبي!گلم در دست نامردي بمونه
.........
دل من غمگين است، غصه ام سنگين است، گر چه بي نفسم من، زندگي شيرين است، ميل گل در من نيست، بال من خونين است، اشك غم بايد ريخت، رسم دنيا اين است
...............
در بيكران دور در روزگار نور در شهر بي عبور زير درخت مهر بر روي سنگ گور با جوهر سرشت با دست سرنوشت حرفي نوشته بود: آرامگاه عشق
...............
مهرباني ات را به دستي ببخش كه مي داني با تو خواهد ماند وگرنه حسرتي خواهي گذاشت بر دلي كه دوستت مي داشت
..............
نگو بار گران بوديم و رفتي، آخه اينا كه دليل محكمي نيست، بگو با ديگران بوديم و رفتيم
.................
اگر كليد قلبي را نداري قفلش نكن، اگر كسي را دوست داري خردش نكن، اگر دستي را گرفتي رهايش نكن
.................
اگر چشمان من درياست تويي فانوس شب هايش، اگر حرفي زنم از گل تويي معنا و مفهومش
................
آب تر از آنيم كه بي رنگ بميريم، از شيشه نبوديم كه با سنگ بميريم، تقصير كسي نيست كه اينگونه غريبيم، شايد كه خدا خواست كه دلتنگ بميريم
..................
عشق يك حداثه است و جدايي يك قانون پس حادثه ساز و قانون شكن باشيم
.................
بدترين لحظه ها رو كسي مي سازد كه قشنگ ترين لحظه ها رو با اون داشتي
.................
همه در حسرت يك پروازند.منه به پرواز نمي انديشم، به تو مي انديشم توكه زيباتر از انديشه يك پروازي
....................
آخرين تماشايت را پلك نخواهم زد، مبادا تصويرت در چشمانم آواره شود!
***
هر وقت دلم برات تنگ ميشه ميام پشت قلبت هي در مي زنم پس هر وقت قلبت مي زنه بدون دلم برات تنگ شده
................
اگر مُردن سزاي عاشقان است، براي مردنم هر شب دعا كن
................
شايد زندگي آن جشني نباشد كه انتظار داشتيم، حال كه دعوت شديم بيا زيبا زندگي كنيم
....................
تو دنيا سه چيز از هم سير نمي شن: باران از زمين، عاشقا از معشوق، من از تو
...................
من پرستوي خزان ديده و پر مهره توام، حسرتي گر به دلم هست همان دوري توست
..........
يادت باشه وقتي كسي برات ميميره مرام داشته باشي سر قبرش گل بذاري
نيمكت كهنه باغ
خاطرات دورش را
در اولين بارش زمستاني
از ذهن پاك كرده است
خاطره شعرهايي را كه هرگز نسروده بودم
خاطره آوازهايي را كه هرگز نخوانده بودي
خداوندا اگر بشر گردی ز حال ما خبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت از این بودن از این بدعت
نازنین هرجا باشی قصه نویس تو منم همه نارفیقن و تنها رفیق تومنم
باز بهار و تابستان با ناز می آید /روزی همه را با برکت بنویس / سلامتی جان ، درآمد بیش ، مرگ و میر کم / این طوری رقم بزن ای خدای مهربان
اگر باغ نگاهم پر ز خار است ، گلم تاراج دست روزگار است، به چشمانت قسم با بودن تو ، زمستاني ترين روزم بهار است.
بازيچه يار بودن عشق است،در پنجه غم شكار بودن عشق است،در محكمه اي كه يار باشد قاضي،محكومه طناب دار بودن عشق است
از خدا پرسيدم چي دوست داري ؟ گفت : سخاوت . ديوانه گفت: حماقت . غم گفت: ملامت . کوه گفت: صلابت . معشوق گفت : نگاهت . فداي تو که گفتي : رفاقت
قلبم رو شكستي ولي من بيشتر از قبل دوستت دارم ميدوني چرا ؟؟؟ چون حالا هر تيكه از قلبم تورو جداگونه دوست داره
ديشب خواستم واسه دل خودم فال بگيرم وقتي فالنامه رو باز کردم چشمم به شعري افتاد که هيچ ربطي به دل من نداشت تازه فهميدم که دلم مال خودم نيست
بتاب خورشيد من ، تا ميتواني بتاب بر زمين و آسمان . بدان من در سينه خورشيدي بس عظيم دارم ، بتاب خورشيدم، با تو هستم و با تو جان ميگيرم
يک جام پر از شراب دستت باشد تا حال من خراب دستت باشد اين چند هزارمين شب بي خوابيست اي عشق فقط حساب دستت باشد
بعضي عشق ها آتشين اما كم عمق و سطحي هستند گردبادي بر پاي مي كنند و زود هم سرد مي شوند اما بعضي عشق ها عميق است و ملايم چون يك نخ باريك شروع مي شود و در طول زمان استمرار مي يابد
در دنياي واقعي عشق مي بايست ممکن باشد کسي که دوست ميدارد نياز دارد که گم شدن وباز يافتن را بلد باشد.
وقتي نياز به عشق داري عاشق مشو بلكه زماني عاشق شو كه تمام وجودت سرشار از عشق هست و مي خواي آنرا با كسي تقسيم كني
ميداني چه مي شود وقتي تمام احساساتت و عشقت را جمع كني و همه را به يك نفر هديه كني ..! مايه نشاطش باشي و تمام تلاشت شاد نگهداشتن او باشد . اما او بي اعتنا باشد و بي تفاوت . اينچنين است كه لحظه هاي خاموشي جان مي گيرد
کاش مي شد عشق را ابراز کرد يا که عشق را با سحر اغاز کرد لحظه به لحظه دم به دم ساعت به ساعت خواهمت گر خوشم يا نا خوشم در هر دو حالت خواهمت
تو اين دنيا هر کسي يه نيمه گمشده داره که فقط لايق همونه پس سعي نکن در ساختن پازل زندگيت تقلب کني
همه ي ما دل بزرگي داريم..خيلي بزرگ....چون گاهي دلمون به وسعت آسمون و زمين ميگيره
حقيقت نه با شنا کردن بلکه با غرق شدن کشف مي شود شنا کردن حادثه ايست که در سطح اتفاق مي افتد غرق شدن تو را به اعماق بي انتها مي برد
رابطه دوستي خوب مثل رابطه دست و چشم مي مونه وقتي دستت زخمي ميشه چشمت گريه مي كنه ووقتي چشمت گريه ميكنه.....دستت گريه رو پاك ميكنه
سه چيز در زندگي هيچگاه باز نمي گردند: زمان، کلمات و موقعيت ها. سه چيز در زندگي هيچگاه نبايد از دست بروند: آرامش، اميد و صداقت. سه چيز در زندگي هيچگاه قطعي نيستند: رؤيا ها ، موفقيت و شانس . سه چيز در زندگي از با ارزش ترين ها هستند: عشق، اعتماد به نفس و دوستان
و حالا لحظه هاي من گرفتار سکوتي سردو سنگينند.. و چشمانم که تا ديروز به عشقت مي درخشيدند نميداني چه غمگينند..
وقتي که من عاشق شدم .... شيطان به نامم سجده کرد ..... ادم زميني تر شد و عالم به ادم سجده کرد ............... من بودم و چشمان تو .... نه آتشي و نه گلي ..... چيزي نميدانم از اين ديوانگي و عاشقي
نگاه نکن اگه دروغ خواهي گفت به کسي سلام نکن اگر خداحافظي در پيش است . دست کسي رو نگير اگر رها خواهي کرد . به کسي نگو دوستت دارم اگر ديگري در فکرت است
آن کس که تو را از دست داد که را يافت و آن که تو را يافت که را از دست داد
تا تواني در جهان يك رنگ باش خالي از چند رنگ باش قالي از چند رنگ بودن زير پا افتاده است
کاش يا رب اشنايي ها نبود يا به دنبالش جدايي ها نبود يا که او با من نميشد اشنا يا مرا از او نميکردي جدا جويمش دريا به دريا کوه به کوه نقش دل کرديم رخ زيباي او
مي شناسم مرگ را بي وحشت اما قلب من مي تپد در سينه چون از عشق سرشارم هنوز شعر هايم سوخت و خاكسترش در مشت من باز مي بينم تو را معناي آثارم هنوز
اي نگاهت نخي از مخمل وابريشم.....چندوقتي است كه به تو ميانديشم به تو اري به همان منظر دور......به همانسبز صميمي به همان باغ بلور
محبت مثل سکه میمونه که اگه بیفته تو قلک قلب نمیشه درش آورد. اگرم بخوای درش بیاری باید اونو بشکنی!
سکوتی بود بر قلبم که با آن میزدم فریاد اگر از شهر غم رفتی مرا هرگز مبر از یاد
آنگاه که ........... ضربه هاي تيشه زندگي را بر ريشه آرزوهايت حس مي کني, به خاطر بياور که ................ زيابيي شهاب ها از شکستن قلب ستارگان است.
هر موقع خواستي از كسي جدا بشي يادت نره بهترين راه اينه كه بهش بگي براي هميشه خدانگهدار، شايد طرف مقابلت ناراحت بشه و قلبش بشكنه ولي بهتر از اينكه منتظر بمونه
براي هزارمين بار پرسيد: تا حالا شده من دل تو را بشكنم؟من هم براي هزارمين بار به او دروغ گفتم : نه! هيچوقت... تا مبادا دلش بشكند
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)