تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 222 از 469 اولاول ... 122172212218219220221222223224225226232272322 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,211 به 2,220 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #2211
    کـاربـر بـاسـابـقـه dizgah's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    8PAR
    پست ها
    1,820

    پيش فرض

    يه سوتي ديگه از بچگيهام كه الان واسه همه خانواده خاطره شده:
    فكر كنم همه درس باران كلاس اول دبستان رو يادتون باشه!! يه روز كه املاي درس باران داشتيم و من هم كه بچه زرنگ بودم و كلي هم خر مي زدم ٬ بچه خيلي باهوشي هم بودم جون عمم٬ خيلي تمرين كرده بودم واسه اون ديكته٬بعد كه معلم ديكته گفت و منم با دستان مباركم تمام كلمات رو درست و صحيح نوشته بودم خوشحال و خندون به اميد نمره بيست رفتم خونه. و اونموقع معلممون همش مهر صد افرين واسه نمره هاي بيست مي زد و ما هم كلي ذوق مي كرديم٬ به هر حال قرار بود فردا يه مهر صدافرين ديگه به دفتر ديكته ام اضافه شه!!!! اقا جان ما فرداي اون روز رفتيم كلاس و معلم داشت دفترهامونو مي داد كه منم خوشحال و خندون رفتم با افتخار دفترمو گرفتم ٬وقتي باز كردم كه مهرم رو توش ببينم كه چه رنگيه؟2ابيه يا قرمز با يه صفر كله گنده مواجه شدم كه تا هنوز كه 24 سالمه اون حس و شوك تو خاطرم مونده!!! حالا فكر مي كنيد من چرا صفر شده بودم در حالي كه همه كلمت رو درست نوشته بودم؟؟!!!!!!! فكر نكنم بتونيد حدس بزنيد٬اخه همچين حماقتي از بچه هفت ساله بر نمياد ولي من موفق شده بودم املاي فارسي رو از سمت چپ به راست دفتر بنويسم.
    تمام كلملت درست بودند اما من به صورت كاملا هنرمندانه از چپ شروع به نوشتن كرده بودم و معلممون هم روي صفحات بعد يه نقطه سمت راست گذاشته بود كه املاهاي بعدي رو ديگه نيام از چپ بنويسم.ولي بسيار جالب بود كه من همه كلمات رو وارونه ولي صحيح نوشته بودم
    چه جالب دقیقا تو کلاس اول این برای من پیش اومد هر چی فکر کردم که باید از چپ بنویسم یا راست به نتیجه نرسیدم و همه را هم درست نوشته بودم ولی برخلاف شما من 18 گرفتم

  2. #2212
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sina818's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    346

    پيش فرض

    یه بار نشسته بودم سر کلاس درس معارف که استادش یه اخوند بود
    بقل دستیم دستشو برد بالا گفت : ببخشید استاد میشه تشریف ببریم بیرون؟؟؟
    استاد یه نگا بهش کرد و با خنده گفت : میخوای تشریف ببری بیرون؟
    اونم با کمال حماقت گفت بله
    بعد دوباره استاد بهش گفت خوب باشه تشریفتو ببر بیرون

    میدونم بی مزه بود.
    ولی سوتی بود دیگه

  3. #2213
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    محل سكونت
    Bangalore,INDIA
    پست ها
    2,135

    8

    سلام!چه عجب این تاپیک باز شد!اقا حالا نوبت منه که سوتی رو که چند روز پیش در سفارت هند دادم براتون تعریف کنم!البته به نظر خودم این سوتی نیست بلکه حساسیت هندیها رو به مسائل انضباطی نشون میده ولی اعصابمو داغون کرد!بپردازیم به سوتی این جانب!:
    ما روز چهارشنبه از خوزستان پریدیم به تهران تا برای اخذ ویزا بریم سفارت هند!!اقا توی این سفارت بماند این که چقدر معطل شدم و حدود 1 ساعت هم توی یک اتاق در بسته منتظر بودم بعد از اینکه نوبت من شد رفتم داخل! چشمتون روز بد نبینه!یا به عبارتی دعا میکنم چشمتون هیچ ادم هندی رو از نزدیک نبینه!ان شا الله همیشه اروپایی ببینید!همه ی هدیهایی که اونجا بودن مثل یک قلم کاملا خشک راه میرفتن و کراوات داشتن!بدجوری ترسیده بودم از این ها!! ما رفتیم تا اخر این اتاقهای مجلل دیدیم یه جوان ایرانی اونجا نشسته و منتظره!به این جوون گفتم چیکار کنم ایشون گفت برید روی یکی از صندلیها منتظر بشینید تا نوبتتون بشه! ما هم از همه جا بی خبر رفتیم یکی از صندلیها رو که دور یک میز(شبیه میز ناهار خوری)بود کشیدیم بیرون و صندلی رو مقداری کج کردم تا زاویه ی بیشتر از پشت سرم رو ببینم!من نشسته بودم که دیدم 2 تا هندی که داشتن حرف میزدن اومدن نزدیک میز و مدارک منو از روی میز برداشتن و نگاهش میکردن!یکی از این هندیها که فارسی بلد بود گفت کجا مخوای بره(دقیقا همینطوری گفت برای تلفظ این جمله باید زیر حرف ک و حرف م کسره بزارید!!!!کلمه ی بره هم درست هست پس همون بره خوانده بشه!!!زیر ب هم کسره بزارید!!!) ما هم جوابشو دادیم بعدش دیدم 2 تاشون دارن نگاه پاهای بنده میکنند و میخندن! جالب اینکه به خدا پاهام هر دوشون روی زمین بود و مثل همه ی انسانها دست به سینه نشسته بودم والبته خبر نداشتم که این اقایون همون اقایون مصاحبه گر هستند !!!!که دیدم اون یکی که فارسی بلد بود بلند و پر رو کرده جلوی دیگران به من گفت شما رو یاد ندادن که وقتی میرید توی اجتماع درست بشینید!!یه لحظه جا خوردم که ببینم این چی میگه!بقیه ی ایرانیها هم که اونجا بودن نگاه میکردن و متعجب شده بودن اخه چیز عجیبی در اون لحظه در من دیده نمیشد!فقط کمی صندلی رو کج کرده بودم!(30 درجه کج کرده بودم!)خلاصه اینکه از اونجایی که میدونستم اگه بخوام جوابشو بدم ممکنه لج کنند و ویزا ندن من هم حرفی نزدم و قضیه رو پیچوندم و بهشون گفتم من به حالت انتظار نشسته بودم و منتظر شخص مصاحبه گر بودم و نمیدونستم که شما همون اقایون مصاحبه گر هستید!!هر چند میدونم مثل گاو حتی یک کلمه از چیزهایی رو که بهشون گفتم نفهمیدن ولی شانس اوردم!!!اگه ویزا نمیدادن یعنی زندگیم تعطیل میشد چون توی ایران توی هیچ دانشگاهی ثبت نام نکردم و تنها امیدم همین هند هست !!خلاصه این سوتی نبود بلکه حساسیت بالا و مسخره ی این سیکهای خنگ سیاه هندی رو میرسوند!اگه سرتون رو درد اوردم به بزرگی خودتون ببخشید!
    Last edited by rainysky50; 02-02-2008 at 10:09.

  4. #2214
    پروفشنال SR72's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    God's Land
    پست ها
    680

    پيش فرض

    خدا رو شکر ... این تاپیک یه چند روز بن بود ...
    قضیه چی بوده بچه ها ؟ که دوتا از پستای ما رو هم پاکیدن ؟

  5. #2215
    پروفشنال SR72's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    God's Land
    پست ها
    680

    پيش فرض


  6. #2216
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    پيش فرض

    آخی این تاپیک دوباره باز شد
    یوووووووووووهووووووووووو
    این چی بود sr72
    Last edited by eshghe eskate; 02-02-2008 at 13:57.

  7. #2217
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    هرجادلم پربكشه
    پست ها
    1,456

    پيش فرض

    اقامن يه سوتي دادم خفن ، فقط بايد حس بگيرم واستون توضيح بدم :دي

  8. #2218
    داره خودمونی میشه Persian Warrior's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    81

    پيش فرض

    سوتي اين كه :الان كه اينجا نشستم بابام ميگه چي بنويسم!!!!!!!!!!!!!!!!

  9. #2219
    پروفشنال SR72's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    God's Land
    پست ها
    680

    پيش فرض

    بچه ها اصویر اومد ؟
    ====> استسناءی :-)

  10. #2220
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    خیلی جالبه فکر کردم تاپیک بسته شده اومده بودم فاتحه بخونم کی پیام خصوصی داد خودش خودش رو لو بده تا من دست به کار نشدم
    بابا هندی ها زیاد هم بد نیستن بعضی هاشون خیلی باحالن من میخواسم با یکی شون عروس شم حیف مامان نذاشت بدجور با این تعریف کردنت منو یاد اون روزا انداختی

    سوتي اين كه :الان كه اينجا نشستم بابام ميگه چي بنويسم



    من این سوتی رو نفهمیدم

    یه سوتی که واقعا ضایع بود واصلا هم خنده دار نیست فقط موندم چرا این حرف و زدم وسط مهمونی یکی از بستگان نسبتا دور که یه آقا پسر با کلاسه که هر حرفی رو نمیزنه اومد با بابام حرف بزنه آقا این پسر عجیب کلاس میاد و ما که حتی به زور سلام علیک با هم میکنیم و منم پشت سرش هی بهش بد و بیراه میگم ( آخه آدم انقدر کلاس الکی میذاره آخه آدم انقدر متشخص میشه؟؟؟) بریم سر اصلش
    آقا از بابام پرسید شما الان میخواین برین خونه؟؟؟ بابام گفت بله ایشون پرسیدن با چی؟؟؟ منم که اصلا فکر نمیکردم صدام بلند باشه و فکر میکردم بازم دارم پشت سرش غر غر میزنم بلند گفتم چقدر خنگی با چی؟؟؟ با ماشین دیگه واااااااااااای خدای من دلم میخواست میمردم اما اون نگاه ها رو نمیدیدم دیگه داشت گریم میگرفت بد تر اینکه اصلا محل نذاشت انگار که من الان چه آدم بی شخصیتی ام خداییش هنوز تو بهت اون حرفمم آخه من چرا جواب دادم آخه چرا ااونطوری جواب دادم اونم به کی به آقا با کلاسه خداااااااااااا یعنی فامیل این ننگ رو فراموش میکنه؟؟؟؟

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •