کجای پستم صحبت از مارک کردم؟؟؟
تصویری رو برای مقایسه کلاه اون خانمها با کلاه هزار سال پیش آوردم.[حتی گفتم به منابع هنرهای باستان میتونید مراجعه کنید].
موضوع مقایسه رو به مارک تبدیل و بنده رو به مغلطه نویسی متهم میکنید؟
شما يک نوع کلاه گذاشتين که اين نوع باستانيش هست که ساختار هرمي داره نه شکل يوفو ولي يکسري عکس از کلاههاي جديدتر نشون دادين که اينا رو شرکتها ميزنن اون عکس ها مارک دار هم بودند و ... منم دليل خودمو توي اون پست آوردم که نخير! لزوما کلاهها در طي هزارها سال اصولا نميتونه به همون يه شکل باشه و قطعا شکلهاي متفاوتي به خودش گرفته (اونم از خیلی وقت پیش تا 1000 سال پيش) و دیگه اینکه کلاه اون خانم رو هم نشون دادم که دست ساز بود....اما شما ببينيد دارين چطوري جواب ميدين؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اين نشد بحث دوست عزيز...مسائل مطرح شده و جوابها هم گفته شده و بعد ازون هيچ پيشرفت خاصي صورت نگرفته فقط شروع کردين بحثهاي غيرمرتبط و جنجالي....(اينم قبول دارين بذاريم به عهده قضاوت دوستان؟)
من موقعي که دليلي رو سفسطه يا مغلطه ميگم....اغلب دليلش رو هم گفتم مثل همين مورد بالا.... شما چی؟ دلیل مغلطه بودن پاسخ من رو فقط در این جمله خلاصه کردین:
موضوع مقایسه رو به مارک تبدیل و بنده رو به مغلطه نویسی متهم میکنید؟
تبدیل مقایسه به مارک و کوبیدن کل بحث شما....خوب این یه جور مغلطه آشکاره...ولی بالاخره من مغلطه کردم یا شما؟
شما
چون بنا به پاسخی که الان دادم...شما واقعیتهای پست منو change کردین....چجور؟ توضیح دادم
مسئله دوم این بوده که لحن رو از جمله من گرفتین.....شما تلویحا کلاهای مارک داری رو نشون داده بودین (نه اینکه قصدتون بحث مارک باشه...نه) و من هدفم از عبارت "کلاه این خانم مارک دار نیست" اشاره به اون بحث شما در قالب یه عبارت خلاصه شده بود...ولی شما با تغییر لحن و ارجاع تلویحی من بازم مقصود و منظور رو عوض کردین
نظرتون چیه که در این مورد قضاوت رو به عهده دوستان بزاریم که کی مغلطه کرده؟ آیا فرض شما درست و مطابق با پاسخ من بوده یا با واقعیت پاسخ من تفاوت داشته؟
----------------------------------------------------------
اوج مغلطه اينجاست که شما برداشت خودتون رو ازون شکل ها اصل و باقي برداشت ها رو نماد ميدونين...چه چيزي باعث ميشه که شما کلاه دونستن رو مغلطه بدونين و در مقابل يوفو بودن رو استدلال درست؟
(توجه کنين که گفتم چرا اين پاسخ رو وارد ندونستم: تفسیر خود را اصل دانستن و باقی را تفسیرهای فرعی فرض کردن)
بنده نوشتم برای
شروع برسی از اون آدرس شروع کنید. نه که اون آدرس یک منبع آکادمیک هست.
پست هارو بسرعت میخونید و وقتی اشتباه متوجه میشید , جوش میزنید(!).
به نظر میاد شما جوش میزنید (جملات کوتاه آتشین و بدون پایه):
من خيلي واضح اينو خواستم:
عکسي رو که آوردين به يه سايت غيرمرتبط با بحث يوفوها ارجاع بدين، يه سايت مربوط به مسائل آکادميک يا يه سايت هندوئي-بودائي...
خيلي واضحه نه؟ پس من درش نموندم به نظر ميرسه شما در احراز استناد سندتون موندين!
http://en.wikipedia.org/wiki/Special:Search?search=Prajn%C3%A2p%C3%A2r%C3%A2mit a+-+Suna+&go=Go
حالا باز بیاین این صفحه رو واسه شروع بزارین یعنی شما ادعا کردین ولی من خودم برم اثباتش کنم
یاد این بیت حافظ افتادم که میگه:
مرید پیرمغانم ز من مرنج ای شیخ....چرا که تو وعده کردی و اوبه جا آورد
(البته توجه دارم که این شعر نمک بحث بود وگرنه دلیل نیست...)
بازم قضاوت با دوستان...من مرجع قابل اعتمادی (حداقل غیر سایتهای یوفو) واسه این عکس خواستم ولی جوابم اون لینک بالائی بود....
1- ارتباط با مردم نبوده ; ارتباط با دربار بوده(تصویر گویاست).
2- عکس رو مردم نکشیدن. فقط
یک نفر کشیده.
مغلطه کدامیک هست؟ تصویری که گویاست یا تصور شما؟
شما با این استدلال بالا این بحث من رو رد کردین که "اگر ایندوتا ازون دو تا یوفو اومده باشند و همچین دیداری صورت گرفته خوب چرا اثر این اتفاق عظیم فقط این نقاشی بوده و اثری دیگه ای در تاریخ، فرهنگ، هنر و علم اون منطقه نداشته" ... جواب شما هم این بود دیگه....
حرفی ندارم چون بحث سر این میاد سر اعتقاد به تئوری توطئه یا عدم تئوری توطئه....
حالا یه سوال به نظرم رسید چرا دو تا یوفو؟ یعنی هر کدوم از یه یوفو اومده؟ چرا این یوفوها توی اتاقن . کلی سوالات چرت و پاسخهای چرت تر ازین دست
(این دو سه سوال ناشی از جوش آوردن بود نه استدلال
)
به این دلیل
هرگز کلاه نیست: چون
قسمت پایین اون ها بریده هست و ادامه نداره(
بخش زرد):
بجای تکرار کلمات ; کمی دقت در نگاه کردن به عکس ها داشته باشید.
ایشون میگن که کلاه نیست بنا به دلیل که گفتند ولی من میگم اینی که پشت گردنشونه دو تا کلاهه و کلا این دو نفر آدمای معمولی هستند (البته ازخواص زمان: اینکه بدیهیه مگه نه؟
)
قضاوت بادوستان
لطفا به عکس اصلی هم نگاه بیاندازین....
اینجا تاپیک درس فیزیک نیست.
فقط قسمتی از موضوع UFO و مبحث بررسی ذیشعوران برونزمینی مربوط به فیزیک میشه.
آستروبیولوژی ;
بیوشیمی ;
انسان شناسی ;
دیرین شناسی و
بوم شناسی از جمله موادی هستند که به این موضوع
بصورت مستقیم میپردازند.
اينجا تاپيک درس فيزيک نيست؟؟؟؟ يعني چون از پس فيزيک بر نيومدين حالا دست به دامان بقيه شدين...به همه دوستان مبارز با شبه علم تبريک ميگم...ما تونستيم خاک ريز فيزيک رو از لوث شبه علم پاک کنيم حداقل بخش بزرگيش رو (در لحن شوخي مغلطه نکنيد ها این جزء استدلالها نیست جزء جوش آوردن هاست!
)
یه تذکر: اگر پستهای منو نقل کردین...لطفا کامل و مربوط نقل کنین....بریدنش مساوی است با تحریفش... (هدفم فقط یاددادن به خودم و مسلط کردن خودم به اشکالات استدلالی هست
)
اما پاسخم به این مطلبی که گفتین:
با وجود همه اينها به نظر من شما درست متوجه شرايط نشدين....بحث درس فيزيک نيست...بحث سر وجود يوفوها و اثبات يا انکار آنها يا شواهدشون هست...ابزار اين اثبات ياانکار چيست؟ عمدتا فيزيک و باقي از ساير علوم....
اگر ابزارمون بر فرض رمالي باشه مطمئن باشين همه دربست قبول داريم (يا نداريم) و کلا بحثي نيست...يا مراد ميگه هست يا نيست....پس فيزيک اينجا يه ابزار هست بعنوان عيار ادعاها.... من این عیار رو ترجیح میدم شما چی؟
آستروبیولوژی ; بیوشیمی ; انسان شناسی ; دیرین شناسی و بوم شناسی و ... رو هم اگه شما يه لينک آکادميک ازينا بيارين مبني بر وجود يوفوها... اون موقع میتونین ازشون مايه بزارين...... اینم میشه مغلطه استناد به موهوم...(البته میدونم در سایتهای یوفو ازین اسناد زیاد هست ولی من یه بحث آکادمیک ازین علوم در مورد یوفوها و نه مثلا حیات میکروبیولوژیک و ... میخوام بخصوص ازونهایئ که جزء علوم تجربی هستند: دوتای اول چرا اون دوتا؟ چون کلا علوم تجربی رو به عنوان معیار یه پدیده مثل این ترجیح میدم...بهرحال شما چی؟
)
در مورد آستروبيولوژي الان مهمترین بحثهاش درین زمینه بحث زيست ميکروبيولوژيک در مريخ هست یا بحث حیات میکرو ارگانیسم ها روی برخی از انواع ستاره های دنباله دار....معمولا هم دنبال جائي ميگردن که آب باشه....راجع به یوفوها چیزی نشنیدم..ممنون میشم
راجع به درباري بودن اين نقاشي خوب تابلوئه از اول تا آخرش مشخصه که اين مربوط به مهماني مردم عادي نيست ولي لزوما تشريفاتي بودن موضوع نقاشي به معني ناآگاهي مردم از همچين پديده اي نيست (يه همچين ابهاماتي بارها از طرف شما و دوستانتون پاسخ داده شده نميخوام در پست بعدي اين پاراگراف رو پيراهن عثمان کنين و همه پست رو با اين پاراگراف زير سوال ببرين) پس نوع مغلطه: پيراهن عثمان کردن يه مطلب اغلب حاشيه اي و خفه کردن کل بحث اصلي با همون پيراهن عثمان
راستی شبه علم پیرامون مریخی ها به تاریخ پیوست مگه نه؟ (اینم جوش بود استدلال نبود
)
يه صحبت با seamack:
دوست عزيز مطالبي رو عنوان کردين و پاسخهائي رو دادم....فکر ميکنم همه کارتهاي بازيمون رو شده و چند پستي هست که در واقع fact جديدي به بحث ااضافه نشده....چون اهداف بحث و بسترهاش خيلي روشن نيست پس اجازه بدين بحث رو تموم کنيم و قضاوت رو بذاريم به عهده خواننده اي که ميخواد راجع به اين نقاشي بدونه و ارتباطش با يوفوها...شما دلايل خودتون رو گفتين و من هم به همچين و به نظر مياد درگير تکرار مکررات شديم...الان در اين دو پست اخير تقريبا چيزي به واقعيتهاي اين بحث اضافه نشد و به نظر نميرسه fact هاي ديگه اي به اين مسئله اضافه شه.....حالا ديگه بهتره قضاوت رو بذاريم به عهده خوانندگان...
منظور از fact بحثهاي پيرامون خود موضوع و نه حواشي اون هستند مثلا خود عکس، شبيه بودن اون کلاهها به يوفوها، معلق بودن کلاها ... يا لباس شبيه ملوانان نيروي دريائي و ... از فکتهاي طرفداران يوفو بود و مسائلی مثل استناد عکس به سايتها غيرمرتبط به يوفو (در واقع اصالت عکس) يا مسئله کلاه پشت گردن يا مسئله دادن مرجع براي رد آکادميک کلاه بودن (مطلبی که مثل سایر نقدها مسکوت مونده) يا مسئله ي معناي ديگر داشتن اون کلاهها، يه مهماني تشريفاتي بين يه زوج چيني و هندي و کلا بی ارتباط بودن عکس با یوفوها با نمادهاي مشخص زن و مرد در نقاشي از فکتهاي اين طرف بود....
يه درد دل:
من دوست دارم که يه بحث درست شکل بگيره ولي اگه به اين بحث که در گرفته اين شما بودين که يه گزاره اغلب سست يا حتي بي پايه رو پروندين و بعد من يا باقي دوستان با کلي دليل سعي در برشمردن دلايل ناقص يا ناقض بودن او گزاره بوديم...(صحت اين ادعاي من رو بزاريم به عهده بينندگان)
خوب اگه کسي که اين بحثها رو (حداقل بحثهاي من رو با شما و چند دوست ديگه) خونده و ادعاي منو قبول نداره که هيچ.....ولي اگه قبول داره اين شکل بحث کردن اصلا منصانه نيست...براي اينکه ابزارهائي که در دست من هستند خيلي انعطاف ندارند و لازم هست دقيق باشند ولي در جبهه مخالف کافيه دستشو بکنه تو کيسه و هر کارتي که محو ميشه راحت ميتونه صد کارت ديگه رو رو کنه واسه همينه که منابع آکادميک به اين بحثها کاری ندارن...و اين بحثها هم هيچوقت وارد يه ژورنال يا کتاب درسي نخواهد شد (حداقل به اين شيوه) مدتي يه شايعه شکل ميگيره و عده اي دورش جمع ميشن....بعد از مد ميافته و شايعه ديگه اي رو ميشه و اين سيکل ادامه داره.... خلاصه من مجبور به رعایت قواعدی خاص هستم و واسه همین سعی میکنم مفصل بنویسم (واسه آموزش خودم در واقع)
توجه: قصد بحث کردن سر اين مسئله رو ندارم اين مطلبي که گفتم نظر شخصي بود و استدلالي نيست....سخني هست با کسائي که اين کارت رو شده رو قبول دارن و اگر کسي قبول نداره...من بحث يا استدلالي ندارم! من اين مطلب رو واسه محک زدن رو نکردم.....خلاصه اگه قبول ندارين بيخيالش...غلطه!
راجع به پستهای مهدي عزيز:
درست شد حالا اومديم سر يه مطلب که ميشه راجع بهش بحث کرد.....
اون هم اينکه به نظر من شما معتقد به اين مسئله هستين که "تا نباشد چيزکي مردم نگويند چيزها" ... پس وقتي اين همه بحث راجع به مثلا يوفوها هست... اين بي دليل نيست....
من مخالفتي با اين ديدگاه ندارم... شايد هم حق با شما باشه....الان هم نه وقت نه حوصله فرض کنيد به نقد گذاشتن باورهامون يا باورهاي ديگه در اين مورد رو دارم...فقط ميخوام توجهتون رو به اين موضوع جلب کنم که لزوما نبايد پست اين معلول يا به قول خودتون reaction يه مسئله فيزيکي (موجود بودن موجودات فضائي در زمين) باشه...بايد دلايل جامعه شناختي، روانشنخاتي، اقتصادي و حتي سياسي رو هم در نظر گرفت....نميخوام گمانه زني کنم ولي بهرحال با قبول همچين مطلبي هم باز مسئله وجود داشتن يوفوها اثبات نميشه....توجه کنيد که بحث احتمال وجود بااينکه ايناهستن خيلي فرق داره....
اما در پاسخ به پست قبليت خوشبختانه شبه علم تعريف مشخصي داره.... مثلا کسي نميتونه بگه فيزيک کوانتوم شبه علمه ... اما بحث سر يوفوها شبه علمه البته ابزار ميتونه علمي باشه ولي چرا بحث يوفوها شبه علمه؟ قبلا بحث شده بهرحال اگه خواستين بحث کنين اين مطلب رو جداگانه بحث کنين....
ضمنا بين علوم هم در واقع درجاتي از لحاظ قطعيت يا تجريد هست مثلا آيا قطعيت علومي مثل فيزيک يا شيمي با مثلا علوم جامعه شناختي يکي هست؟
دیگه اینکه فقط چند مثال میزنم که به روشن شدن بحث کمک کنه و نه استدلال عقلی...
سالهای سال سه مسئله حل ناشده در ریاضیات باستان وجود داشت: تربیع دایره و تثلیث زاویه و تضعیف مکعب
ریاضیدانها سالها بود که ثابت کرده بودند که ایندو مسئله حل ندارند ولی تقریبا روزی نبود که کسی ادعای حل این مسئله رو نکنه...کار به جائی رسید که مثلا آکادمی علوم فرانسه روزی چند نامه رو مبنی بر حلشون دریافت میکرد....واسه همین این آکادمی مجبور شد اعلام کنه (اونم اون زمان تقریبا دویست سال پیش) که هیچ نامه ای رو مبنی بر حل این مسئله نمیپذیره.....
در فیزیک هم مورد مشابهی وجود داره و میشه و هنوز هم عده ای (به خصوص اهالی تجربه و نه تئوری) دنبالش هستند و اون ساخت "ماشین کار دائم" هست....
خیلی ها دنبال این قضایا بودند....اما واقعا چی پشت این مسئله بوده؟ واقعیت اینه که از دید ریاضی یا فیزیک: ناآگاهی یا کم آگاهی ولی از زوایای دیگه مثل جامعه شناسی و ... میشه جوابهای زیادی رو به علتش داد....
برای اطلاعات بیشتر راجع به این موضوع رجوع کنید به:
کتاب استاد پرویز شهریاری از انتشارات مدرسه (یادش بخیر):
کد:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
(یکی از کتابهای مورد علاقه دوره طفولیت بود
)
کد:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
کد:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
یه بحث جالب هم در مورد کلمه نوابیغ.gif)
کد:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید