تیکه بر شفق زدم، درد را ورق زدم
پنجه های دست من، خسته از نبرد شد
سایه های شمو مرگ چنگ می زند به دل
قلب من شکسته تر از غرور مرد شد
سیب سرخ زندگی، قسمتم نمی شود
دل به هرکه داده ام، رفت و دوره گرد شد
سهم من از آسمان یک دریچه التماس
سهم تو از این غزل واژه های درد شد