تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 221 از 249 اولاول ... 121171211217218219220221222223224225231 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,201 به 2,210 از 2485

نام تاپيک: تاپیک اختصاصی پرسپولیس تهران | ارتش سرخ |فصل 1392-1393

  1. #2201
    پروفشنال +ali's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2013
    پست ها
    557

    پيش فرض

    رسول مجیدی خودش پرسپولیسیه، توی مجله دنیای فوتبال یه مطلب نوشته که اینجا میذارم حتما از بیزینس پسر رویانیان بهمراه پدرش چیزهایی شنیدید... کاملش رو بخونید!

    نقش پسر مدیرعامل پیشین پرسپولیس در اداره باشگاه پرسپولیس چه بود؟





    رسول مجیدی : پدر و پسر به ماشین علاقه فراوانی داشتند. پدر به بازیکنان تیم‌های رقیب پیشنهاد اعطای ماشین‌های لوکس می‌داد و پسر آنها را وارد می‌کرد. پدر و پسر سال‌هاست که درگیر حوزه خودرو و ماشین‌های آنچانانی هستند. پدر سال‌ها پیش فرمانده پلیس راهنمایی و رانندگی(راهور) بود. پلیسی که کار اصلی‌اش نظم و ترتیب دادن به خودروها و رانندگانش است. پسر اما در همین چند سال گذشته وارد حوزه واردات این کالای نان و آب دار شده بود. پدر بعدها و در زمان ریاست جمهوری محمود #احمدی_نژاد٬ عهده‌دار مسوولیت ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور شد.


    ستادی که به صورت مستقیم به خودرو و ماشین مربوط بود و قرار بود در آن برهه حیاتی٬ نقش مهمی را در سهمیه‌بندی بنزین بازی کند. پسر اما در آن سال‌ها درست مثل چند سال گذشته در سایه می‌زیست. او کمتر در انظار عمومی ظاهر می‌شد و کمتر کسی از نقش تعیین‌کننده او خبر داشت. شاید دور از واقعیت نباشد که بگوییم پسر در تمام پروژه‌های بین‌المللی پدر در باشگاه #پرسپولیس٬ نقش اول را داشت. شکست‌ها یا پیروزی‌های پدر در ارتباطات خارجی مستقیم و غیرمستقیم به پسر مربوط بود. پسر روزی با ارتباطاتش موجب آمدن تیم میلان شد و روز دیگری رویای آوردن رئال مادرید به #ایران را در سر می‌پروراند. او حتی در این اواخر قصد داشت پای یکی از برندهای معتبر البسه ورزشی در دنیا را به ایران باز کند. اقدامی که بدون شک در صورت تحقق می‌توانست برگ برنده‌ای باشد در دست پدر.


    پسر که از عنفوان جوانی کارهای اقتصادی بزرگ انجام می‌داد٬ مرد پشت پرده پرسپولیس بود. او بود که به هنگام عقد قرارداد با نیسلون چک می‌کشید و همین او بود که پای مدیربرنامه‌های دروازه بان برزیلی را به صرافی افق باز کرد. صرافی‌ای که به اعتبار پدر و پسر چندین هزار دلار به نیلسون داد و تا مدت‌ها به پول خودش نرسید(و شاید هنوز نرسیده باشد). پسر نمی‌خواست دیده شود. پدر هم با او هم نطر بود.
    پسر به نزدیکانش می‌گفت:«بابا مجبور است در این فوتبال بماند. پولش جایی گیر کرده و برای زنده‌کردنش به مدیریت باشگاه پرسپولیس تبعید شده». این ادعا که البته بسیار عجیب است همیشه راه فراری بود برای پسر در مقابل این سوال که چرا پدر به حوزه #مدیریت #فوتبال روی آورده است. پدر البته هیچگاه حرفی از این مساله نزد. او با هم‌فکری پسر می‌خواست کارهای بزرگی برای پرسپولیس انجام دهد. کارهایی که خیلی هایشان ناتمام ماندند. وقتی پدر پای یک #اسپانسر را همزمان به پیراهن پرسپولیس و #استقلال کشاند٬ همه از نقش پسر در مدیریت آن شرکت سرمایه‌گذاری گفتند. اما وقتی پسر در حال مذاکره با مدیربرنامه‌های بازیکنان بود کمتر کسی از نقش او خبر داشت.

    پدر که اسمش انوشیروان بود و بعدها با پیروزی #انقلاب نامش را به محمد تغییر داد تا جایی که توانست جلوی رسانه‌ای شدن پسر را گرفت. پسر اما آنقدر نقشش در باشگاه پررنگ بود که روز استعفای پدر از ایران خارج شد و به دوبی رفت. پدر که در تهران می‌بایست به دلیل بدهکاری‌های باشگاه به افکار عمومی پاسخ می داد به خوبی می دانست که پای چک‌های پسر و نزدیکانش در میان است. پسر هم شاید به همین دلیل به #دوبی گریخته بود. البته این ادعایی بود که یکی از مدیربرنامه‌های بازیکنان سرخ‌پوشان داشت. او که چیزی چیزی حدود ۱۵۰ میلیون تومان از پسر طب داشت به نزدیکانش گفته بود پسر فرار کرده است. هرچه بود پسر حالا دیگر در ایران حضور نداشت و نمی‌توانست به قهوه‌خانه معروف خیابان سعادت‌آباد برود. قهوه‌خانه‌ای که البته نه تبلیغی داشت و نه سر و صدایی و تنها برای فوتبالیست‌ها و پیشکسوتان این رشته٬ مشهور بود.

    منتشر‌شده در شماره چهارم ماهنامه دنیای فوتبال

    خدا رو شکر که این مافیای لعنتی و نماد فساد از فوتبالمون رفت
    از وقتی اومده بود فوتبالمون رو آلوده کرده بود
    انشاالله که بعد از این فوتبالمون پاک و عاری از فساد باشه

  2. 3 کاربر از +ali بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2202
    پروفشنال +ali's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2013
    پست ها
    557

    پيش فرض

    هر چند بحثش به روز نیست
    اما به داوریای فغانی توی یک ماهه اخیر دقت کردین که چه پنالتیایی میگیره
    اگر پنالتی صبا گل میشد و صبا به بازی بر میگشت چی

    قشنگ هم نزدیک به صحنه بود دید هم چه اتفاقی افتاده
    جالبه که دایی از روی نیمکت میفهمه چه اتفاقی توی بازی با سپاهان داماش یا این بازی با صبا افتاده و کاملا واضحه که چرا اعتراض میکنه
    اما داور نمیبینه

  4. 6 کاربر از +ali بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #2203
    آخر فروم باز وین رونی's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    خونمون
    پست ها
    2,590

    پيش فرض

    عکس- پدر پیام صادقیان، وقتی فوتبالیست بود


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] - این یک عکس دسته‌جمعی از تیم ریشه‌دار ماشین‌سازی تبریز در دهه هفتاد است. در ردیف نشسته‌ها، نفر اول از سمت راست حسن صادقیان معروف به حسن زیکو نام دارد؛ پدر پیام که از قضا او هم پیراهن شماره 11 را بر تن می‌کرد و در آذربایجان محبوبیت زیادی داشت. روحش شاد.

  6. 11 کاربر از وین رونی بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #2204
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    62

    پيش فرض

    خدا رو شکر که این مافیای لعنتی و نماد فساد از فوتبالمون رفت
    از وقتی اومده بود فوتبالمون رو آلوده کرده بود
    انشاالله که بعد از این فوتبالمون پاک و عاری از فساد باشه
    میشه بگین چجوری الوده کرده بود فوتبالمون رو؟

  8. #2205
    کاربر فعال انجمن مشکلات نصب و اجرای بازیها clau's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2011
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    2,560

    پيش فرض

    پنجعلي سرپرست پرسپوليس شد

    محمد پنجعلي سرپرست تيم فوتبال پرسپوليس شد.
    پس از مشکلاتي که براي سعيد شيريني پيش آمد و او از سمت سرپرستي پرسپوليس کناره‌گيري کرد علي پروين به دنبال گزينه‌اي مناسب بود تا در سه بازي باقي‌مانده سرخپوشان روي نيمکت تيم بنشيند.

    به گزارش ايسنا، از همان ابتدا نام دو نفر يعني محمود خوردبين و محمد پنجعلي مطرح بود که شانس بيشتري براي اين سمت داشتند و در نهايت امروز (شنبه) با تصميم علي پروين، پنجعلي به عنوان سرپرست جديد پرسپوليس انتخاب شد.

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    پنجعلي: از خوردبين براي سرپرستي اجازه گرفتم

    سرپرست تيم فوتبال پرسپوليس گفت: از محمود خوردبين براي حضور به عنوان سرپرست پرسپوليس اجازه گرفتم.
    محمد پنجعلي در مورد انتخابش به عنوان سرپرست تيم فوتبال پرسپوليس عنوان کرد: علي پروين با من صحبت کرد تا در سه مسابقه پاياني ليگ امسال اين وظيفه را برعهده داشته باشم. علي دايي نيز نسبت به اين مسئله ابراز تمايل کرد. نمي‌خواستيم فرد ديگري بيرون از مجموعه وارد شود و حاشيه‌هايي را به همراه بياورد. اميدواريم در سه بازي آينده عملکرد خوبي را به نمايش بگذاريم.

    به گزارش فارس، وي افزود: هرکاري براي پرسپوليس باعث افتخار است. بنده جاي فردي خوش‌نام مثل محمود خوردبين آمدم. اين مسئله براي من افتخار است. اميدواريم پرسپوليس در آينده آرامش بيشتري داشته باشد البته کار من اين نيست و من کار فني را بلدم اما شرايط خاصي است و اميدواريم پرسپوليس موفق شود.

    سرپرست تيم فوتبال پرسپوليس در پاسخ به اين سوال که آيا قرار بود او در ابتداي فصل سرپرست پرسپوليس شود، اظهار داشت: اين مسئله درست است وقتي که به عنوان مدير تيم انتخاب شدم يکي از شرح وظايف من حضور به عنوان سرپرست روي نيمکت بود. در آن مقطع اعلام کردند ترجيحا بهتر است که به عنوان مدير تيم فوتبال فعاليت کنم. با وجود تمامي حاشيه‌هايي که وجود داشت امسال نتايج خوبي گرفتيم. اميدوارم در ادامه نيز اين وضعيت تداوم داشته باشد.

    پنجعلي يادآور شد: از محمود خوردبين براي حضور در پرسپوليس به عنوان سرپرست اجازه گرفتند. او به من تبريک گفت و اعلام کرد قصد داشته با من تماس بگيرد تا هر کمکي که لازم است انجام دهد. از بازگشت به نيمکت پرسپوليس خوشحالم و مي‌توانم دوباره دوران طلايي و زيبايي ارتباط با مردم را لمس کنم.

    وي در مورد اينکه آيا با فشار وزارت ورزش سرپرست پرسپوليس تغيير کرد، گفت: واقعيت اين است که از اين مسئله خبر ندارم و نمي‌توانم اظهارنظري انجام دهم.

    سرپرست پرسپوليس در پاسخ به اين سوال که اخبار و شايعات زيادي در مورد سعيد شيريني شنيده مي‌شود و آيا اين صحبت‌ها صحت دارد، اظهار داشت: باور کنيد از اين مسائل خبر ندارم. من هم اين شايعات را شنيده‌ام اما خدايي نکرده نمي‌توانيم حرفي بزنيم که صحت نداشته باشد. اميدواريم هرچه پيش مي‌آيد خير باشد. براي سعيد شيريني نيز آرزوي موفقيت مي‌کنم.

    پنجعلي در پايان گفت: پرسپوليس با وجود حواشي بسيار زياد تاکنون عملکرد بدي نداشته است. بايد امسال با اختلاف پنج، شش امتياز قهرمان مي‌شديم؛ اما متاسفانه حواشي زياد کار ما را با مشکل روبرو کرد و از اين مسئله صدمه ديديم. اميدوارم در سه ديدار پاياني نتايج خوبي بگيريم و بتوانيم به موفقيت برسيم. مردم دوست دارند پرسپوليس عملکرد خوبي داشته باشد و براي اين امر نياز به تمرکز دارد.

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




  9. 10 کاربر از clau بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #2206
    پروفشنال +ali's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2013
    پست ها
    557

    پيش فرض

    بهترین خبر ممکن بود حضور پنجعلی روی نیمکت
    یه پیشکسوت متشخص با پشتوانه فوتبالی پر و پیمون
    ای کاش از اول فصل اینجوری میشد


    میشه بگین چجوری الوده کرده بود فوتبالمون رو؟
    داداش نکته انحرافی داشت
    کلا بعضیا اعتقاد دارن با اومدن سردار فوتبال آلوده شد با رفتنش پاک
    گفتم یه حالی به اونا داده باشم

  11. 9 کاربر از +ali بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #2207
    پروفشنال fishdilo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    پست ها
    764

    پيش فرض

    پنجعلي سرپرست پرسپوليس شد


    محمد پنجعلي سرپرست تيم فوتبال پرسپوليس شد.
    فکر کنم خبر خوبیه و حس خوبی دارم، البته نمی دونم چون پنجعلی رو دوس دارم حس ام خوبه یا ...

  13. 6 کاربر از fishdilo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #2208
    آخر فروم باز وین رونی's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    خونمون
    پست ها
    2,590

    پيش فرض

    به گزارش زیست آنلاین به نقل از جام نیوز، در هفته ای که گذشت بر اساس یک نظرسنجی پیامکی بهترین بازیکن پرسپولیس در سال ۹۲ انتخاب شد که آمار و نتایج آن در زیر می آید.



    در این نظرسنجی 10391نفر شرکت کردند که آمار آرا به شرح زیر است:

    نیلسون کوریا 2497 رای معادل حدود 24 درصد

    سیدجلال حسینی 2282 رای معادل حدود 21.9 درصد

    پیام صادقیان 1868 رای معادل حدود 17.9 درصد

    محمدرضا خلعتبری 1552 رای معادل حدود 14.9 درصد

    محسن بنگر 1033 رای معادل حدود 10.1 درصد

    رضا حقیقی 1159 رای معادل حدود 11.2 درصد

  15. 7 کاربر از وین رونی بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #2209
    آخر فروم باز وین رونی's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    خونمون
    پست ها
    2,590

    پيش فرض

    ناگفته‌های همسر عابدزاده از عارضه مغزی عقاب آسیا/ خاتمی دستور داد احمدرضا را جراحی کنند

    ورزش > لیگ برتر - 12 سال قبل در چنین روزی بود که احمدرضا عابدزاده به دلیل عارضه مغزی در بیمارستان کسری بستری شد.
    حسین قدوسی / 12 اسفند 1380 احمدرضا عابدزاده در بیمارستان کسری تهران بستری شد تا یکی از سخت‌ترین دوره‌های زندگی‌اش آغاز شود. هواداران عابدزاده این روز را به خاطر دارند و آن را فراموش نکرده‌اند. به همین مناسبت بد ندیدیم که با نفیسه لطفیان همسر عابدزاده گفت‌وگویی انجام دهیم. او که در آن روزها در جریان ریز اتفاقات قرار داشت و از کنار عقاب آسیا تکان نمی‌خورد، در این گفت‌وگو ناگفته‌هایی را به زبان می‌آورد که خواندن آن‌ها جالب است؛ هرچند که هنوز هم ترجیح می‌دهد در مورد بعضی مسائل صحبت نکند.
    *می‌دانید امروز چه روزی است؟
    بله 12 اسفند، روزی که عابدزاده در بیمارستان بستری شد.
    *شما هر سال 12 اسفند چه کار می‌کنید؟
    خدا را شکر می‌کنم. ولی من همیشه عید غدیر را یک نذری دارم که انجام می دهم. چون آن روزی که این اتفاق افتاد درست روز عید غدیر بود. احمدرضا را حضرت علی و خدا شفا دادند و سلامتی او معجزه‌ای بود که رخ داد.
    *عید غدیر چه کار می‌کنید؟
    هر سال عید غدیر یک نذری دارم که انجام می‌دهم. به کودکان بی‌سرپرست که در جنوب تهران و مناطق محروم هستند کمک می‌کنم. هدیه‌هایی می‌خرم و به آن‌ها می‌دهم.
    *خود احمدرضا چه کار می‌کند؟
    نمی‌دانم. از خودش بپرسید.
    *از آن روز چه چیزی در ذهن شما باقی ‌مانده؟
    خیلی چیزها. هنوز هیچ کدام از اتفاقات آن روز یادم نرفته و خیلی مسائل هست که در ذهنم باقی مانده است.
    *چطور شد که احمدرضا در بیمارستان بستری شد؟
    ساعت حدود یک شب بود که سردرد شدیدی گرفت و درد شدیدی احساس کرد. داد و فریاد می‌کشید. بلافاصله او را به بیمارستان رساندیم و به کما رفت.
    *آن شب احمدرضا مهمانی بود؟
    بله. آن شب عروسی یکی از آشنایان بود که آخر شب سر احمدرضا درد گرفت و گفت بلند شو برویم که سرم درد گرفته.
    *یادت می‌آید که شایعه ساختند عابدزاده مواد مصرف کرده؟
    خدا از آن‌هایی که این شایعه را درست کردند نگذرد. در آن روزهای سختی که داشتیم این شایعه را هم راه انداختند. ما خودمان کلی مشکلات داشتیم. ولی آن‌قدر درگیر بودیم که دیگر این موضوع را پیگیری نکردیم و از کسی شکایت نکردیم.
    *افرادی که عابدزاده را می‌شناسند می‌دانند که احمدرضا همچنان روزی سه ساعت تمرین بدنسازی می‌کند و حتی با سیگاری‌ها سلام و علیک هم نمی‌کند.
    شما که با او ارتباط نزدیک دارید می‌دانید که عابدزاده با سیگاری‌ها دست نمی‌دهد، روبوسی نمی‌کند و حتی به آن‌ها تذکر می‌دهد و انتقاد می‌کند. نیاز به توضیح دادن نیست. این شایعه کثیفی بود. مشکل احمدرضا عارضه مغزی بود و در بیمارستان بستری شد. نمی‌خواهم در این مورد صحبت کنم. مردم هم احمدرضا را می‌شناسند و می‌دانند چه کسی راست می‌گوید.
    *آن شب به کدام بیمارستان رفتید؟
    اول رفتیم به بیمارستان ایرانمهر ولی احمدرضا را پذیرش نکردند و گفتند ما نمی‌توانیم. گفتند خطرناک است و اگر اتفاقی بیفتد برای بیمارستان ما خیلی بد می‌شود.
    *بعدش چه کار کردید؟
    اضطراب زیادی داشتم. ساعت یک شب زنگ زدم به علی انصاریان و مهدی هاشمی نسب و گفتم این مشکل به وجود آمده. زنگ زدند دکتر نوروزی که با تیم پرسپولیس همکاری داشت. ایشان سریع وارد عمل شد و در بیمارستان کسری یک تخت فراهم کرد و رفتیم آنجا.
    *ظاهرا پزشکان هم حاضر نمی‌شدند او را عمل کنند؟
    یک دکتری به نام نادری و یک دکتر که اسمش یادم نیست، بودند که گفتند ما او را عمل نمی‌کنیم و خطرناک است.
    *دکتر عباسیون چطور؟
    او گفته بود که احمدرضا را به بیمارستان آراد ببریم چون عمل‌هایش را آنجا انجام می‌دهد. ولی مسئولان بیمارستان کسری گفتند که نمی‌شود احمدرضا را از جایش تکان داد.
    *چه شد که دکتر عباسیون به بیمارستان کسری آمد؟
    یادم نیست ولی فردی بود به نام آقای افشار که در جریان این موضوع بود. او در آن لحظات سرنوشت ساز خیلی کمک کرد و زحمت کشید. شنیدم که آقای خاتمی رئیس جمهور وقت با عباسیون تماس گرفت و گفت که حتما به بیمارستان کسری بروید و او را عمل کنید. نمی‌دانم واقعا این‌طوری بوده یا نه ولی به من چنین چیزی گفتند.
    *عمل جراحی را ایشان انجام داد؟
    دکتر عباسیون نظارت کرده بود و نادری و یک دکتر دیگر عمل کرده بودند. عباسیون گفته بود که چه کار کنند. با دستور او عمل انجام شد.
    *آن روزها را به خاطر دارید که مردم چقدر احمدرضا را دعا می‌کردند؟
    مگر می‌شود آدم فراموش کند؟ واقعا روزهای پراضطراب و پرخبری بود. خیلی‌ از مسئولان ورزش و فوتبال و رسانه‌ها که دنبال عکس و خبر بودند می‌آمدند. ما باید مواظب همه چیز بودیم؛ سلامتی عابدزاده و حاشیه‌ها. یک سری خبرنگاران خوبی هم بودند که کمک می کردند و یک سری از دوستان هم بودند که کمک می کردند. چیزی که برای من مهم بود سلامتی شوهرم بود. به یک سری حاشیه‌ها توجه نمی‌کردم.
    *چه چیزی شما را آرام می‌کرد؟
    دعای مردم. می‌دیدم که جمعیت باورنکردنی جلوی بیمارستان کسری در خیابان جمع می‌شدند. بعضی‌ها زیر بار نمی‌رفتند که پیش عابدزاده نروند. یک تلویزیون بزرگ نصب کردند و این موضوع هواداران را آرام تر می‌کرد. هرچند که صنحه‌ها تکان دهنده بود و احمدرضا گاهی بلند می شد و به تخت مشت می زد و نیمه بی هوش بود. این صحنه‌ها هواداران را اذیت می کرد ولی وقتی می دیدند که زنده است آرام می‌شدند. تا چند روز جلوی بیمارستان شلوغ بود. بعضی‌ها شب ها می ماندند و نمی خواستند خبر را از قول این و آن بشنوند که وضعیت چطور است. خیلی ها می گفتند تا عابدزاده خوب نشود نمی رویم. آدم هایی بودند که هر وقت می رفتم آنجا، آن ها را می دیدم. این ها به من آرامش و قوت قلب می داد.
    *بیماری عابدزاده را چطوری به دختر و پسرتان گفتید؟
    آن موقع نگار و امیر خردسال بودند. پنجم و سوم دبستان بودند ولی این طوری هم نبود که متوجه نشوند. می فهمیدند که پدرشان بی حال شده و چه مشکلی برایش پیش آمده. مخصوصا وقتی احمدرضا به خانه آمد و از نظر تکلم شرایط عادی نداشت، برای بچه ها سخت بود. آن‌ها عذاب می کشیدند و من به آن ها روحیه می دادم.
    *از روزهای حضور در بیمارستان بیشتر بگو؟
    لوله هایی به دست و دهانش وصل بود و دائم می گفت این چیست که به من وصل کردید؟ من سالم هستم. می خواست بلند شود. احمدرضا ورزشکار حرفه ای بود و قوی بود و قدرت زیادی داشت. او چهار پنج بار تخت بیمارستان را شکست. لوله ها را از دست و صورتش می کند. می گفت من سالم هستم، چرا این ها را به من وصل کردید؟ دکتر ها هم می گفتند این لوله‌ها باید باشد. این یکی از مشکلاتی بود که وجود داشت. احمدرضا می خواست برود بیرون از اتاق که دور بزند و با مردم دست بدهد ولی دکترها می گفتند نباید برود. یادم است یک روز پنجعلی در اتاقش بود و احمدرضا بلند شد که برود لب پنجره. پنجعلی می خواست مانع او شود ولی احمدرضا سر پنجعلی داد زد. پنجعلی بزرگتر او بود و احمدرضا همیشه به او احترام می گذاشت. من عذرخواهی کردم و گفتم شما می دانید که او بیمار است و شرایط عادی ندارد. پنجعلی هم می گفت من می دانم او شرایط خوبی ندارد. پنجعلی و دوستش حمید ربیعی افرادی بودند که هر روز به بیمارستان می‌آمدند و کنار احمدرضا بودند. البته افراد دیگری هم بودند و نمی‌خواهم اسم بیاورم چون ممکن است کسی از قلم بیفتد. ولی این دو نفر را یادم هست که هر روز می‌آمدند.
    *آن روزها مسئولان زیادی می آمدند و قول های مختلف می دادند. آن قول ها یادتان هست؟
    نمی خواهم در این مورد صحبت کنم. خیلی قول ها جلوی دوربین و خبرنگارن بود و خیلی قول‌ها به شخص من داده می‌شد. ولی هیچ کدام عملی نشد. حتی هزینه بیمارستان را هم ندادند. در حالی که مسئولان زیادی از سازمان تربیت بدنی و افراد مختلف و باشگاه های مختلف می آمدند در دوربین و تلویزیون و رسانه‌ها حرف می‌زدند اما عمل نکردند.
    *یعنی هزینه بیمارستان را هم شما پرداختید؟
    نه. رئیس بیمارستان گفت هزینه را نمی گیرم. خدا رحمتش کند. احمدرضا دو سه هفته آنجا بستری بود و دردسرهای زیادی برای آنها ایجاد شده بود. رئیس بیمارستان که متاسفانه اسمش را به خاطر ندارم و به رحمت خدا رفته، دستور داد که حتی یک ریال هم از ما نگیرند.
    *آن روزها مردم شما را محاصره می کردند و از شما سوال می کردند.
    بله. هواداران استقلال و پرسپولیس که نگران بودند و به حرف دیگران اعتماد نمی کردند و فکر می کردند یک واقعیتی را پنهان می کنند، سراغ من می‌آمدند. من را محاصره می کردند و من توضیح می دادم. یکی از هواداران که طرفدار استقلال هم بود روی دستش با چاقو نوشت احمدرضا دوستت دارم. تمام دستش خونی شده بود که او را هم آورده بودند بیمارستان و بستری کردند. از این صحنه ها یکی دو تا نبود. یک دفتری در بیمارستان گذاشته بودند که هر کسی که می‌آید یک جمله ای برای عابدزاده بنویسد. مسئولان بیمارستان این کار را کرد. از مسئولان تا مربیان و هواداران هر کدام یکی دو خط نوشته بودند. من همه آن ها را دارم. من بعد از ترخیص احمدرضا رفتم این دفتر را گرفتم که چند هزار پیام در آن نوشته شده. آن را بخوانید خیلی چیزها دستگیرتان می شود. یک دوربینی هم بود که بعد از عمل که احمدرضا نیمه بیهوش بود عکس و فیلم گرفته بودم که یک خبرنگار گفت دوربین را به ما بده و ما آن را به شما برمی گردانیم که متاسفانه اعتماد کردم ولی آن خبرنگار دیگر عکس‌ها و فیلم‌ها را برنگرداند. از آن ها می خواهم که آن را پس بدهند. نزدیک عید بود که عابدزاده مرخص شد و به خانه آمد. وقتی آمد، خیلی از اهالی فوتبال مثل صفایی فراهانی و مصطفوی و حتی ولاپان آمدند عیادت او. اکثر سفرای کشورهای خارجی آمدند. خیلی از هنرمندان و آدم های مطرح هم دوست داشتند احمدرضا را از نزدیک ببینند و او را عیادت کنند و به ما روحیه بدهند. خیلی ها می آمدند و من آن روزها را به خاطر دارم.
    *بعد از آن، عابدزاده به دستور پزشکان ایرانی به سوئد رفت تا تحت نظر باشد.
    یک لخته خون در سرش بود که حدود یکی دو میلیمتر است. دکتر عباسیون گفت که برای برداشتن این لخته خون دو راه وجود دارد. یا اینکه در سوئد لیزر درمانی شود یا اینکه دوباره سرش را باز کنیم و عمل کنیم. دکتر عباسیون گفت لیزر درمانی بیشتر در کشور سوئد و توسط پزشکان این کشور انجام شده. آن‌ها تجربه بیشتری دارند و دستگاه‌هایش را هم دارند. ما هم دو بار رفتیم سوئد و این کار را انجام دادند ولی این لخته ها از بین نرفت.
    *هزینه سوئد را چه کسی پرداخت کرد؟
    آن زمان آقای افشارزاده در کمیته ملی المپیک بود که هر دو بار را زحمت کشید و هزینه درمان را داد.
    *وقتی که پزشکان او را عمل کردند یا حتی قبل از عمل، خیلی‌ها دوست داشتند بدانند بالاخره چه سرنوشتی در انتظار عابدزاده است.
    خیلی ها شانس زنده ماندن او را زیاد نمی دیدند. می گفتند احتمال زنده ماندن او کم است. وقتی عمل شد دکتر ها به من گفتند که خودت را آماده کن که عابدزاده روی ویلچر می نشیند و متوجه چیزی هم نخواهد شد و خودت را آماده این روزها کن. ولی دیدید که او مرخص شد و به زندگی عادی برگشت. درست است که خیلی مشکل داشت ولی به لطف خدا و دعای مردم الان زندگی عادی را می کند و الان هم تمرین می کند. محال است که این تمرینات را قطع کند. حتی خاطرم هست که در تعطیلات نوروز خیلی اصرار می کرد که می خواهم بروم بیرون. ما او را سوار ماشین کردیم و بردیم دور بزند؛ در حالی که نباید این کار را می کردیم. با اینکه شرایط عادی نداشت ولی خودرو به سمت سالن بدنسازی که هر روز تمرین می‌کرد رفت که آنجا را به خاطر داشت. چهار سال طول کشید تا به زندگی عادی برگشت. روزهای سختی بود. تکلم او و اینکه متوجه حرف های دیگران شود سخت بود. حالا او تمرینات سختی هم انجام می دهد که شاید ملی پوشان هم نتوانند این کارها را انجام دهند.
    *عابدزاده در لس آنجلس بلوز مربیگری کرد. وقتی به این تیم رفت، آن‌ها 5 رده بالا رفتند. حتی کلینزمن سرمربی تیم ملی فوتبال آمریکا هم پسرش را به او داده تا تمرینش بدهد. چرا در ایران این اتفاق نمی افتد؟
    نمی دانم. شما خودتان فوتبال ایران را می بینید. به قول شما کلینزمن پسرش را می دهد به عابدزاده ولی در ایران این شرایط فراهم نیست.
    *قبول داری به او ظلم شد؟
    اگر آن مسائل را بخواهیم بنویسیم باید کتاب بنویسیم ولی من نمی خواهم در این مورد صحبت کنم. در مورد ورزشکاران زیاد این اتفاقات می افتد ولی احمدرضا اراده قوی داشت. خدا هم دوستش داشت. کمکش کرد.
    *امیر در فوتبال مثل احمدرضا خواهد شد؟
    بستگی به خودش دارد. اگر پشتکار پدرش را داشته باشد می تواند. احمدرضا سختکوش بود و سخت تمرین می کرد. با سختکوشی به این موفقیت‌ها رسید. هر کسی تلاش کند به موفقیت می رسد.
    *دختر شما ورزش می کند؟
    مدرک کیک بوکسینگ دارد. در شنا مدارک حرفه ای دارد، حتی رکوردی هم داشت. الان هم مربیگری شنا می کند. البته الان درس می خواند و الان دیگر شاگرد خصوصی نمی‌گیرد. او یک مقطعی به ایتالیا رفت و رشته علوم ورزش را می خواند ولی آن را رها کرد و آمد به تهران و الان حسابداری می خواند. پسرم هم دانشگاه می‌رود. خودم هم تربیت بدنی می خوانم.
    *از شما بابت این مصاحبه تشکر می‌کنیم.
    من هم ممنونم. رسانه‌ها همیشه واقعیت‌ها را گفته‌اند. به هر حال نمی‌خواستم مصاحبه کنم ولی خیلی‌ها دوست دارند بخشی از واقعیت‌های آن روزها را بدانند. ممنون که به یاد احمدرضا بودید و او را فراموش نکردید، هرچند خیلی ها فراموش کردند که چه اتفاقی افتاد.
    منبع: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  17. 15 کاربر از وین رونی بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #2210
    آخر فروم باز وین رونی's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    خونمون
    پست ها
    2,590

    پيش فرض

    خدایی اگه دایی و مهدوی کیا و کریمی و خداداد نباشن اگه یه مهمان بزرگ خارجی مثل همین ماتئوس بیاد ایران کیو داریم بفرستیم پیشوازش؟پرچم بالاست

  19. 11 کاربر از وین رونی بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •