خدایا شکرت !
بلاخره با کمک های دولت کریمه و در سایه ی عنایات مقام معظم Jarl تونستم یه خونه توی Riften بخرم .
احساس صاب خونه بودن واقعا احساس قشنگیه ، خدایا به همه ی جوونای ما که مشکل مسکن دارن ، خونه خالی عطا بفرما
رفتم توی Riften عضو گروه دزد ها شدم ، بعد اومدم پیش اون استادم که توی دانشکده جادو ، بهم جادو یاد داده بود ، جیبشو زدم
از اونور هم توی خونه ای که گرفتم میشینم آت و آشغال با هم قاطی میکنم ، بعد میبرم جنسامو میندازم به این فروشنده ها پول در میارم .
کلا آدمه شریفی هستم واسه خودم![]()