تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 220 از 469 اولاول ... 120170210216217218219220221222223224230270320 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,191 به 2,200 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #2191
    آخر فروم باز R10MessiEtoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    پست ها
    1,049

    پيش فرض

    چند وقت پيشا (هفت هشت ماهي ميشه) رفته بوديم بيرون شهر با همه اقوام و اينا... من كلا با داييم خيلي جورم و باهم شوخي مي كنيم و اينا...همينجور كه نشسته بوديم گفتم يه مزه اي بريزم،يه جوكه هست در مورد زني كه حامله نميشه بهش يه كلمه اي ميگن.....(Waterproof) ماهم رفتيم راست واسه داييه تعريف كرديمو بعدش هم غش غش واسه خودمون خنديديم.....بعد يهو احساس كردم خوشش نيومد يكم فكر كردم و ايندفه يه چيز وحشتناكي يادم اومد ....زن دايي من نازاست.
    تا يكهفته همينجور بر خودم لعنت مي فرستادم و فحش ميدادم، هنوز هم كه يادم مياد اعصابم خرد ميشه، واقعا خيلي آدم بيشعوري هستم

  2. #2192
    اگه نباشه جاش خالی می مونه amiroo88's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    محل سكونت
    تهران - شهرک غرب
    پست ها
    507

    پيش فرض

    چند وقت پيشا (هفت هشت ماهي ميشه) رفته بوديم بيرون شهر با همه اقوام و اينا... من كلا با داييم خيلي جورم و باهم شوخي مي كنيم و اينا...همينجور كه نشسته بوديم گفتم يه مزه اي بريزم،يه جوكه هست در مورد زني كه حامله نميشه بهش يه كلمه اي ميگن.....(Waterproof) ماهم رفتيم راست واسه داييه تعريف كرديمو بعدش هم غش غش واسه خودمون خنديديم.....بعد يهو احساس كردم خوشش نيومد يكم فكر كردم و ايندفه يه چيز وحشتناكي يادم اومد ....زن دايي من نازاست.
    تا يكهفته همينجور بر خودم لعنت مي فرستادم و فحش ميدادم، هنوز هم كه يادم مياد اعصابم خرد ميشه، واقعا خيلي آدم بيشعوري هستم
    سوتی یعنی این...

    یعنی وقتی بعدا ادم یادش میوفته بزنه تو سر خودش!

  3. #2193
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    چند وقت پيشا (هفت هشت ماهي ميشه) رفته بوديم بيرون شهر با همه اقوام و اينا... من كلا با داييم خيلي جورم و باهم شوخي مي كنيم و اينا...همينجور كه نشسته بوديم گفتم يه مزه اي بريزم،يه جوكه هست در مورد زني كه حامله نميشه بهش يه كلمه اي ميگن.....(Waterproof) ماهم رفتيم راست واسه داييه تعريف كرديمو بعدش هم غش غش واسه خودمون خنديديم.....بعد يهو احساس كردم خوشش نيومد يكم فكر كردم و ايندفه يه چيز وحشتناكي يادم اومد ....زن دايي من نازاست.
    تا يكهفته همينجور بر خودم لعنت مي فرستادم و فحش ميدادم، هنوز هم كه يادم مياد اعصابم خرد ميشه، واقعا خيلي آدم بيشعوري هستم
    ضایع شدی اما گذشته از اینا خیلی دلم واسش سوخت تو فکر میکنی چیزی نگفت به نظر من که از تو آتیش گرفت شاید غمگین ترین سوتی بود که اینجا خوندم

  4. #2194
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    چند روز پيش پياده داشتم مي رفتم خونه دوستم٬ يه ماشين كنار خيابون پارك بود٬ اينجا تو دبي همه شيشه ماشينهاشونو دودي مي كنند كه توي ماشين ديده نشه٬ و يه مزيت ديگه اي هم كه داره اينه كه مي شه به عنوان اينه ازش استفاده كرد٬ اقا جان من همينكه از پيش اين ماشين رد شدم هوس كردم يه نگاهي به سر و صورتم بندازم ببينم مرتبه يا نه؟؟!11 همين جوري مقابل شيشه در راننده وايستادمو داشتم موهامو يه خورده جمع و جورش مي كردم و خودتون ديگه مي دونيد دخترها وقتي مقابل اينه قرار مي گيرند چقدر دقيق تمام سر و صورتشونو بررسي مي كنند٬ منم كه سخت مشغول بودم يه دفعه ديدم صداي موتور ماشين اومد و ببببببببببله اقا پاشو گذاشت رو گاز رو رفت و من موندمو ادماي دور و ورم كه بهم مي خنديدند٬خداييش بد جور ضايع شدم٬اصلا به اين فكر نكرده بودم كه كسي تو ماشينه

    ضایع شدی؟؟؟
    خوبه دبی ماشیناش اونجورین ما که از خیر همین شیشه های معمولی ماشین هم نمیگذریم اما خوبب اصلا گیریم کسی تو ماشین نبود همین که جلو ملت واستادی روبه آینه خودش که کلی ضایع بازیه

  5. #2195
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ramin_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    Dubaiِ
    پست ها
    371

    پيش فرض

    چند روز پيش پياده داشتم مي رفتم خونه دوستم٬ يه ماشين كنار خيابون پارك بود٬ اينجا تو دبي همه شيشه ماشينهاشونو دودي مي كنند كه توي ماشين ديده نشه٬ و يه مزيت ديگه اي هم كه داره اينه كه مي شه به عنوان اينه ازش استفاده كرد٬ اقا جان من همينكه از پيش اين ماشين رد شدم هوس كردم يه نگاهي به سر و صورتم بندازم ببينم مرتبه يا نه؟؟!11 همين جوري مقابل شيشه در راننده وايستادمو داشتم موهامو يه خورده جمع و جورش مي كردم و خودتون ديگه مي دونيد دخترها وقتي مقابل اينه قرار مي گيرند چقدر دقيق تمام سر و صورتشونو بررسي مي كنند٬ منم كه سخت مشغول بودم يه دفعه ديدم صداي موتور ماشين اومد و ببببببببببله اقا پاشو گذاشت رو گاز رو رفت و من موندمو ادماي دور و ورم كه بهم مي خنديدند٬خداييش بد جور ضايع شدم٬اصلا به اين فكر نكرده بودم كه كسي تو ماشينه
    چه عجب یکی از دبی پیدا شد حتما همه هندیا داشتن نگات میکردن

  6. #2196
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    9

    پيش فرض

    رامين جان٬دقيقا همين طوره٬ اينجا كه غير از هندي كسي پيدا نمي شه
    فكر كنم تا يكي دو سال اينده امارات ٬هندي صادر بكنه به كشورهايي كه كمبود دارند
    يه ضايع بازي ديگه كه همين نيم ساعت پيش اتفاق افتاد.
    سر كلينيك جراحي داخلي بوديم كه خواستيم كلاسو بپيچونيم ٬من عقل كل كه خيلي مثلا حلال مشكلاتم خير سرم٬به اون دو تا همكلاسيهام گفتم كه به دكتر بگيم ساعت 11:30 يه سمينار داريم و نمي تونيم بيشتر تو كلينيك بمونيم. بعد از دكتر عذر خواستم و با اعتماد به نفس هر چي بيشتر كه نمي دونم هم از كي به ارث بردم٬ گفتم دكتر ما ديگه رفع زحمت كنيم كه بريم سر سمينار٬اونم گفت مگه امروز سمينار دارين .گفتم اره همين الان داريم٬نگو اين دوكي جون ما هوس كرده بود از بخت بد من همين امروز بياد سر سمينار بچه ها٬خلاصه همينكه اجازه داد بريم ٬تلفن رو برداشت زنگ زد به منشي كه مسؤل برگزاري سمينارهاست و اونم بهش گفت اصلا همچين خبري نيست و امروز بايد دانشجوها تا ساعت 1 كلينيك بمونند. خلاصه كه جلو دكتر بد جور ضايع شدم .

  7. #2197
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ramin_007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    Dubaiِ
    پست ها
    371

    پيش فرض

    ایول حال کردم خوب سوتی میدی منم زیاد سوتی میدم ولی +18 نمیشه گفت

  8. #2198
    حـــــرفـه ای ebicross's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    مـشـهـد
    پست ها
    3,508

    پيش فرض

    بحث سوتیهایی شد که بعدا عذاب وجدان میاره پس منم یک سوتی از طرف معلممون رو بگم:

    سر کلاس بودیم و درس بینش داشتیم.جلسه ی دوم سال بود.
    بحث درباره حلال و حروم شد و مال مردم خوردن.
    معلممون گفت: وقتی آدم مال مردم رو بخوره و حرام خاری کنه، زمانیکه بچش به دنیا بیاد یه وقت میبینی پاش کجه،چشمش چپه، لنگ میزنه و از اینطور چیزها...
    معلم ما نمیدونست که یکی از بچه های کلاس ما پاش مشکل داره و بد راه میره. یکی دیگه با عینک چشماش یکی بهتر شده بود و از قسمت زانو بی سمت چپ پاش خمیدگی داشت.
    همه برگشتن به این دو نفر نگاه کردند و این دوتا فقط سرشون پایین بود.
    معلم که تازه فهمید چی گفته خودش ناراحت شد و تا آخر جلسه حرف نزد.

  9. #2199
    کـاربـر بـاسـابـقـه dizgah's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    8PAR
    پست ها
    1,820

    پيش فرض

    این آقا داریوش رفت تو تاپیک خانومها یه پست داد، آقا بابک هم بنش کرد. منم دقیقا همه ماجرا رو دیدم

    داریوش اونجا پست داد؟
    حالا چی نوشته بود ؟
    یادش بخیر منم یه بار تو تاپیک خانوما پست دادم گفتم بابا پشت سر مردا غیبت نکنین
    به خاطرش 2 هفته بن شدم
    داریوش حقته

  10. #2200
    اگه نباشه جاش خالی می مونه armin-radin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    391

    پيش فرض

    دیشب خواب دیدم تو تاپیک خانوما یه پست بزنم که بابا اینقد تو تاپیکای دیگه اسپم ندید ولی وقتی داریوش بن شد دیگه کاملا بیخیال شدم .اصلا شاید خواب داریوش و دیده بودم میگم یه تاپیک بزنیم و بنویسیم هر چی دیشب خواب دیدین بنویسین اینجا تا بقیه مواظب خودشون باشن شاید اگه قبلا این تاپیک وجود داشت داریوش بن نمشد .این تاپیک حقوقش واسه منه ها اگه موافقید خودم میزنم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •